وزیر بهداشت روز گذشته با صراحت از برنامههای صداوسیما انتقاد کرد. برنامههایی که مناسب حال مردمان افسرده نیستند و لازم است تا این برنامهها فضای شادی را برای مخاطبانشان بسازند. سعید نمکی گفته بارها از دوستانش در سازمان صداوسیما خواهش کرده که تولیدات خود را با پیامهای شادمانکننده به جامعه عرضه کنند و حال آنکه این درخواست تاکنون پاسخ مناسبی دریافت نکرده «اینکه آخر یک سریال از سازمان پزشکی قانونی، سازمان بهشت زهرا، مبارزه با مواد مخدر و فلان بیمارستان تشکر کنیم، اشتباه است و اینکه برای مثال از اخبار جهان، فستیوالهای شادی که در جهان برگزار میشود را کمتر به مردم نشان دهیم و در عوض تمام غمها، غصهها، انفجار و خونریزی را به ذهن خسته مردم منتقل کنیم، اشتباه است.»
او همچنین گفته در عالم تشیع، ۱۴ تولد و ۱۳ وفات داریم؛ یعنی یک شادی اضافه برای مردم داریم، اما همه روزها را تبدیل به نوحهخوانی و روضهخوانی کردن، اشتباه است. بنده از کودکی با عشق اباعبدالله الحسین (ع) بزرگ شدم، اما میدانم که مردمان افسرده نیازمند فضای شادمانتر هستند. «حدود ۳۰سال پیش، پروژه شهر سالم را نوشتیم و در قالب آن، نرده پارکها را جمع کردیم که شهروندان، فضای پارکها را فضای خانه خود بدانند و به روحنوازی رنگ در فضاهای مختلف، توجه و تمرکز کردیم و الگوی روح نوازی رنگ، توانست مشکلات بهداشت روان کشور را به طور قابل توجهی کاهش دهد» و حالا درخواست نمکی بار دیگر این است تا روانپریشیهای جامعه جدی گرفته شود و برای آن چارهای اندیشیده شود، چرا که روانهای افسرده برای انحراف، اعتیاد و آسیبهای اجتماعی، آمادگی بیشتری دارند و باید با این موضوع مقابله کرد.
این در حالی است که غلبه چنین فضایی بعضا در مناسبتهای مذهبی افزایش مییابد و حالا که در آستانه ماه رمضان هستیم این تصور وجود دارد که بعضی از سریالهای صداوسیما برای این ماه و به سیاق گذشته ممکن است فضای حزن را افزایش دهند. بر همین اساس عبدالله گیویان، پژوهشگر حوزه دین و رسانه درباره برنامههای صداوسیما و غلبه حزن و اندوه در برنامههای این رسانه در ماه رمضان به ایرنا میگوید: «برای نمونه برنامه ماه عسل در واقع تجارت عواطف مردم است و اینکه چرا باید در ماه رمضان پخش شود معلوم نیست. اینکه خیرخواهی به شیوهای که در این برنامه ترویج میشود، شیوه مطلوب خیرخواهی باشد هم تردید جدی دارم. به عبارت دیگر، انگار با حضور یک سلبریتی، از عواطف مردم سوءاستفاده میشود. البته من نمیخواهم تحلیل انگیزه کنم، اما نتیجه نهاییاش این میشود. در یک ماه، مردم را درگیر عواطفی میکنند که ظاهرا عواطف انسانی است. بعد هم با روشهای تهاجمی رسانهای، با گرفتن کلوزآپ و درآوردن اشک و نشان دادن اندوه و مثلا سختیهایی که یک انسان متحمل شده، میخواهند تماشاگر و مخاطب را جذب کنند.»
محمدتقی روغنیها، کارشناس رسانه هم به «شهروند» میگوید مدتی است صداوسیما به سمت برنامههای گفتوگو محور و پخش مسابقات پرحاشیه رفته«تولید سریالها و فیلمهای جذاب و جذب مخاطب برای صداوسیما هزینه دارد. هزینهای که صداوسیما آن را تقبل نمیکند و بیشتر به دنبال کسب درآمد است تاجذب مخاطب و ساخت برنامههای شاد.» او میگوید نظرسنجیها درباره برنامه 90 نشان داد که مردم همچنان تلویزیون تماشا خواهند کرد چنانچه این رسانه برنامه جذاب تولید کند، اما متاسفانه این اتفاق نمیافتد و مدتهاست شاهد سریال طنز فاخر و درست از این رسانه نیستیم. «اغلب سریالها و فیلمهایی که پخش میکنند تراژدی است. هرچند هنوز نسبت دقیق بین پخش فیلمهای تراژیک از سیما و روحیه مردم مورد بررسی دقیق قرار نگرفته، اما در دیگر کشورهای دنیا این نسبت ثابت شده است.» به گفته روغنیها صداوسیما باید به خواست مردم توجه کند. چرا که این رسانه متعلق به مردم است و باید در خدمت آنها باشد.