شماره ۱۶۸۸ | ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۸ ارديبهشت
صفحه را ببند
قورباغه‌مان را قورت بدهیم زودتر

سیامک رحمانی سردبیر

حال مجلس و نمایندگانش برای مخالفت با سهمیه‌بندی و افزایش قیمت بنزین قابل درک است. نمایندگانی که جدا از دغدغه‌هایشان برای حفظ محبوبیت پیش موکلان و حفظ آرا برای اسفند ماه پیش‌رو، ممکن است واقعا به این فکر کنند که شرایط اقتصادی، زندگی مردم را به گروگان گرفته و برای هر تصمیمی که فشارها را بیشتر کند، باید با دقت و محافظه‌کاری عمل کرد. به همین خاطر هم با وجود همه نیازهای دولت و دست‌تنگی‌اش در تامین هزینه‌های اولیه، سرانجام به این تفاهم می‌رسند که باز هم بنزین  برای مصرف ارزان و نامحدود بماند. این کمابیش همان اتفاقی است که بر سر ماجرای یارانه آمده است. پرداخت یارانه‌های مستقیم به ملت از روز اول با انتقادات فراوانی مواجه بود. اما همین طرح پرشائبه در سالیان بعد و با وجود تاکید کارشناسان اقتصادی و با همه خواستی که در دولت وجود داشت، ادامه پیدا کرد و حتی یارانه‌بگیران کاهش چشمگیری هم پیدا نکردند. طبق مصوبات بودجه لازم است تعداد یارانه‌بگیران در‌ سال98 از ۷۶‌میلیون نفر به ۵۶‌میلیون نفر کاهش یابد. اقدامی که بعید است کسی بخواهد به خاطرش گلایه افکار عمومی و شلوغ‌بازی رسانه‌های مخالف را به جان بخرد. در پایان ‌سال گذشته هم مجلس خبر از حذف یارانه افراد با درآمد بیش از ۵‌میلیون تومان در ماه را داد که مشخص نیست چنین اقدامی با وجود نبود اطلاعات دقیق از حساب افراد و نبود اراده لازم، قرار است چگونه انجام شود. با این حساب احتمالا ‌سال 98 را هم با 76‌میلیون یارانه‌بگیر ادامه خواهیم داد، یعنی بخش بزرگی از بودجه کشور -یا همان بیت‌المال- به شکل نقدی به جمعیتی تعلق می‌گیرد که بسیاری از آنها نه نیازی به این 45‌هزار تومان دارند و نه برایشان فایده‌ای دارد. در عمل اتفاقی که می‌افتد این است که در وضع اضطراری کشور، سهم چشمگیری از درآمد دولت به شکل یارانه مستقیم - 45هزار تومانی- و غیرمستقیم -بنزین ‌هزار تومانی- در اختیار مردم قرار می‌گیرد، فقط برای این‌که صدایی بلند نشود و بشود با همین اوضاع و احوال پیش رفت. سرمایه‌ای که درواقع باید صرف زیرساخت‌ها شده و با آن شغل و راه ایجاد شود و بهداشت و آموزش توسعه پیدا کند. مردم هم موافقند چراکه معتقدند همین ارقام هم اگر خشکه به مردم داده نشود، صرف اموری خواهد شد که پشیزی به حال ما فایده ندارد.
اگر نگرانی‌ها و حسن‌نیت مسئولان را محترم بشماریم، درباره سستی‌شان برای گرفتن تصمیمات جدی و بزرگ و این‌که حاضرند همه منابع پیش‌خور و صرف مخارج عطینا شود، اما نق‌و‌نوقی شنیده نشود، باید حسرت خورد. مشکلاتی که حل نمی‌شود و مدام به آینده موکول می‌شود، تنها با این توجیه که فعلا همین روش را ادامه بدهیم  تا ان‌شاءالله ببینیم در آینده چه می‌شود، شرایط پدر مستمندی است که هرچه به دستش می‌رسد را خرج خوراک روزانه و خوش‌پوشی فرزندانش می‌کند و از درس و سلامت و ساختن سقفی برای آنها غافل است، به این امید که در آینده دری به تخته بخورد و ورق به نفعش برگردد. این مثالی خوشبینانه است، مثال واقع‌بینانه وضع کسی است که بیماری‌ای جدی دارد و به توصیه پزشکان هرچه سریع‌تر باید جراحی کند، چراکه هر روزی که می‌گذرد حالش وخیم‌تر خواهد شد، اما ترجیح می‌دهد مدتی بیشتر به تفریح و یللی‌تللی بپردازد، تا شاید فرجی شود و خودبه‌خود سلامتش برگردد! چراکه جراحی سخت است و ترس دارد و وقت دردگرفتنش صدا بلند می‌شود و خلاصه بگذار اگر قرار است خونی از دماغ کسی بیاید، یکی دیگر و وقتی دیگر این کار را بکند. تا ببینیم چه پیش می‌آید که به امید خدا خیر است!


تعداد بازدید :  395