وحید میرزایی طنزنویس

همان‌طور که از اخبار شنیده‌اید رئیس‌جمهوری آمریکا، دونالد ترامپ، چند روز پیش طی صحبت‌های ضدونقیضی گفت که «دوست دارم ایرانی‌ها با من تماس بگیرند اما
جان کری با آنها صحبت می‌کند و به آنها می‌گوید با من تماس نگیرند.» یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود، اطلاعاتی از گفت‌وگوها و تنش‌های دونالد ترامپ در داخل خانه‌اش را به شهرونگ ارایه داد. در اینجا قصد داریم با توجه به گزارش این منبع آگاه، برای اولین‌بار پرده از این نوع سیاست خارجی ترامپ برداریم تا دلایل اصلی رفتارهای متناقض ترامپ مشخص شود.
روز- داخلی
 اتاق خواب دونالد ترامپ در کاخ سفید
ملانیا، همسر ترامپ، رو‌به‌روی میز توالت نشسته و مشغول زدن پوست خیار و عسل خوانسار روی صورتش است و با صدای بلند به جان دونالد ترامپ غر می‌زند. ترامپ سه روز است از اتاق خوابش بیرون نیامده و پای تلفن نشسته است.
ملانیا: «والا من خونه بابام بودم یه خط روی پیشونی و زیر چشمم نبود. تو رو خدا ببین پوستم چطور خونه تو خراب شد مرد. چقدر مادرم گفت گول پول و پَله تو رو نخورم، چقدر پدرم گفت این تعادل روحی نداره، گوش ندادم. چه اقبالی داشتی زن؟»
ترامپ بدون توجه به حرف‌های ملانیا زیر لب با خودش حرف می‌زند.
ملانیا: «یعنی خاک بر سر من که جوونی و قد و بالام رو گذاشتم پای تو. تقصیر تو نیستا، من خرم که اون همه ثروت بابام رو ول کردم، افتادم دنبال توی پیزوری که منو برداری بیاری تو این سوراخ‌موش کاخ سفید. دلم پوسید.»
ترامپ (با استیصال): «چی میگی زن؟  چیه باز غر می‌زنی؟ کار دارم. نمی‌بینی؟»
ملانیا: «الان تو چه کاری داری؟ سه روزه چپیدی تو اتاق پای تلفن. نکنه منتظر تماس کسی هستی؟ هاان دِ بگو پس. زیر سرت بلند شده. من میگم از خونه میزنی بیرون عطر و ادکلن می‌زنی. پس بگو.»
ترامپ: «چی می‌گی تو. زیر سر چیه؟ بلندشدن چیه؟ منتظر تماس ایرانی‌هام. نمی‌بینی وضعم رو؟ نمی‌بینی چقدر به هم ریختم. سه روزه منتظرم. من می‌دونم از کجا آب ‌می‌خوره. این جان کریِ پیزوری نمیذاره زنگ بزنن. آدمش می‌کنم. میدم جان بولتون بخوردش.»
ملانیا (با دو مشتِ گره کرده به سینه‌اش می‌کوبد): «جز جیگر بزنی مرد که همه چیزت شده خاور‌میانه و کره شمالی. کیم جون اون حلواتو خیرات کنه الهی. اصلا حواست به زندگیت هست؟ میدونی پسرت «بارون» تو مدرسه و خونه چکار می‌کنه؟ دیروز تو اینستاگرام دیدم روز بزرگداشت آبراهام لینکلن تو مدرسه‌اشون آهنگ مبتذل گذاشتن، بچه‌ات هم صف اول داره حرکات موزون انجام میده.»
ترامپ: «راست میگی؟ عجب! غصه نخور عزیزم. میدم مدیر مدرسه رو توبیخ کنند. به وزیر آموزش‌هم میگم فضای فرهنگی مدارس رو مدیریت کنه.»
ملانیا (با بغض): «می‌ترسم این بچه دچار بحران هویت بشه. (با غمزه به طرف ترامپ می‌رود) باید یه فکری بکنیم. بچه‌مون از دست میره‌ها. تو هم پاشو دیگه. پاشو یه دوشی بگیر. بعدشم بیا کمکم، یه کم سبزی گرفتم پاک کنیم، عصر یه آشی درست کنم، دست این بچه رو بگیریم، بریم جلوی کاخ سفید بشینیم با هم بخوریم.»
ترامپ: «خدا لعنتت کنه جان کری که نمیذاری زنگ بزنند. باشه زن الان پا میشم. فقط پیاز داغش رو بیشتر درست کن، نخودشم کم بریز، اون‌دفعه تو جلسه پنتاگون داستان شد.»
ملانیا: «چشم آقا. چشمم کف پاتون. خدا خیرت بده فقط این پسره بارون فراموشت نشه.»