آیدین سیارسریع طنزنویس
ما: سلام. لطفا خودتون رو معرفی کنید.
با سلام خدمت به شما و همکاران محترمتون بنده کوچیکتر از اونی هستم که بخوام خودم رو معرفی کنم.
ما: خودتو لوس نکن. معرفی کن.
من «کلیشه»ام. یه فروردینی مغرور.
ما: بفرمایید چی شد که کلیشهبودن رو انتخاب کردین؟
حقیقتش من کلیشهبودن رو انتخاب نکردم، کلیشهبودن من رو انتخاب کرد.
ما: هدفتون از کلیشهبودن چیه؟
جلب رضایت مردم.
ما: ولی معمولا افراد خلاق و متخصصان زیاد از عملکرد شما رضایت ندارن.
باید دید نظر مردم چیه. مردم بهترین قاضی هستند.
ما: شما ظاهرا با پوپولیسم هم یه نسبتی دارین.
پوپولیسم هم اونطور که شما نشون میدین، آدم بدی نیست. دوروبریاش بدن.
ما: الان تو حرفه شما نون تو کدوم حوزهست؟
سریالسازی.
ما: خودتون سریال میسازین؟
بنده بهعنوان روح قالب در سریالسازی معمولا یه مبلغی دریافت میکنم.
ما: میشه بیشتر توضیح بدین که دقیقا چه کار میکنین؟
بالای سر نویسنده و کارگردان وایمیسم و ادیت میکنیم.
ما: مثلا؟
مثلا شما تصور کن یک نویسنده سکانسی مینویسه که توش قهرمان داستان متوجه میشه یکی از بستگانش تو بیمارستان بستری شده. خب نویسنده چه کار میکنه؟ متاسفانه کات میکنه به یه سکانس نامربوط تا کار کلیشهای و باسمهای نشه. من میام این سکانس رو خط میزنم به جاش اینو مینویسم: قهرمان با عجله از خونه میره بیرون، به در بیمارستان میرسه، میره تو، از پرستار میپرسه یه مریض آوردن به اسم ناصری. کجا بستریه؟ پرستار میگه انتهای راهرو سمت راست!
ما: یعنی عملا خلاقیت نویسنده رو میکشید؟
خیر. کی همچین حرفی زده؟ نویسنده کاملا مخیره که از بین راهروی سمت راست و راهروی سمت چپ یکی رو انتخاب کنه. این دیگه تصمیم خودشه.
ما: ما شنیدیم در عرصه مربیگری هم ورود داشتید.
بله. معمولا روح من در مصاحبههای بعد از بازیهای فوتبال غالبه.
ما: همین که این بازی هم مثل بازیهای دیگه سه امتیاز داشت و...
بله. ولی متاسفانه بعضی از به اصطلاح طنزنویسها که کاری جز تمسخر شغل مقدس کلیشهبودن ندارن، این جمله رو به یه شوخی سخیف تبدیل کردن.
ما: جمله جدید چی دارین درحال حاضر؟
بازی دو نیمه کاملا متفاوت داشت، بچههای ما به وظایف تاکتیکی خودشون خوب عمل کردن، سعی کردن اسیر حاشیه نشن ولی یک اصل مهم در فوتبال هست که میگه گل نزنی گل میخوری.
ما: در تحلیل و تفسیرهای بعد از بازی هم نقش پررنگی دارین.
بله. انصافا اونجا تواناییهام به معنای واقعی متبلور میشه.
ما: نیمه مربیان و تعویض طلایی و گرفتن نبض بازی و...
آفرین.
ما: بهعنوان حسنختام اگر صحبتی دارید بفرمایید.
تشکر میکنم از شما که با این سوالات خوبتون من رو در کار مطبوعات زنده نگه میدارین.
ما: خواهش میکنم. شما به گردن ما بیشتر از اینا حق دارین. بهخصوص وقتی میخوایم آب ببندیم.
نفرمایید. من کوچیکتر از اونی هستم که...
ما: خداحافظ.
شاد باشید و دیگران را هم شاد کنید. تا دیداری دوباره خدا یار و نگهدارتان.