شماره ۱۶۹۲ | ۱۳۹۸ دوشنبه ۲۳ ارديبهشت
صفحه را ببند
«خط مقدم» را با رسم شکل توضیح دهید

۱- شاید خیلی از ما، انتقاد جدی داشته باشیم به حرف‌های عراقچی درباره افغانستانی‌های مقیم کشورمان؛ این‌که بهتر بود مفهوم مورد نظرش را با کلمات مناسب‌تری بیان می‌کرد، این‌که بهتر بود تهدیدش را به سبک دیگری به گوش طرف متخاصم می‌رساند، این‌که توضیحات قبل و بعد کلامش باید شنیده می‌شد و.... با همه این نقدها و نظرها، اگر اندکی از جوگیری‌ها کم کنیم، حرف‌های معاون سیاسی وزیر خارجه از منظر منافع ملی قابل دفاع است، ولی روی حاشیه‌هایش می‌شود بحث کرد و هم‌نظر نبود. اما این‌که این اظهارنظر از موضع یک مقام‌ مسئول، فرصتی بشود برای تسویه‌حساب سیاسی از آن نامرادی‌های روزگار است، جناحی که انگار سعی می‌کند از هر فرصتی برای تخریب رقیب استفاده کند و آن را جزو سرگرمی‌ها و تکالیف‌شان می‌داند؛ بی‌توجه به این‌که الان در چه شرایطی هستیم و عراقچی و امثال او، در پیشگاه نبرد دیپلماتیک قرار دارند یا نه. می‌گویند برای مردم و رسانه‌های آمریکایی هیچ‌چیز به اندازه منافع ملی اهمیت ندارد، همین می‌شود که با همه شعارهای آزادانه، خبرهای جنگ عراق کاملا کنترل‌شده و براساس برنامه وزارت دفاع این کشور منتشر می‌شد. در کشور خودمان هم، با همه انتقادهای احتمالی، وقتی نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست حامیان تروریسم از نظر ایالات متحده قرار گرفت، از رئیس‌جمهوری گرفته تا بسیاری از چهره‌های سیاسی و منتقدان، نسبت به این رفتار واکنش نشان دادند و سپاه را از ارکان اقتدار و امنیت کشور دانستند. حالا این رفتار خردورزانه را با موضع‌گیری‌های اخیر مقایسه کنید. چیزی که در آن یافت می‌نشود(!) همین تعقل سیاسی در خط‌ مقدم جنگ دیپلماتیک است. این را باید در زمره الفبای سیاسی و جناحی به بسیاری یاد داد که وقتی پای منافع ملی وسط است، نخستین چیزی که کنار گذاشته می‌شود، جناح‌بندی‌های سیاسی است.
۲- حالا این وسط، یکی که خودش را کباده‌کش فرهنگی جبهه منتقدان دولت می‌داند و کلی هم حسن ‌سابقه از خود به‌جا گذاشته، نظرسنجی توییتری راه انداخته که کدام برای کشور زیانبارتر است: جنگ یا دولت روحانی. می‌بینید منطق «ترجیح منافع جناحی به منافع ملی» چه نتیجه‌ای با خود می‌آورد؟ حواستان هست در کدام جبهه می‌جنگید؟ این رسم کدام جنگ است که به پیشانی لشگر از پشت ‌سر حمله کنند و باد به غبغب بیندازند و حس پیروزمندانه داشته باشند؟ دردآور اینجاست که این جنس آدم‌ها -احتمالا- خودشان را قهرمان و دلسوز هم می‌دانند و اظهارنظر کردن درباره همه‌چیز را حق طبیعی خود می‌دانند؛ کسانی که از درک مصادیق امنیت ملی عاجزند، شرایط کشور را نمی‌فهمند و برایشان بهره‌برداری کوتاه‌مدت و گذرای سیاسی بر هر چیز ارجحیت دارد. چه خوب گفته‌اند که دشمن دانا بلندت می‌کند، بر زمینت می‌زند نادان دوست.


تعداد بازدید :  141