شماره ۱۶۹۶ | ۱۳۹۸ شنبه ۲۸ ارديبهشت
صفحه را ببند
الزامات نظام ارتباطي جديد

عباس عبدی روزنامه‌نگار

بياييد به بيش از صد‌سال پيش برويم، زماني كه هنوز تلگراف نيز اختراع نشده بود. انسان‌ها چگونه با يكديگر ارتباط برقرار مي‌كردند؟ مهمترين راه مواجهه و ارتباط آنان با یکدیگر، رودرروشدن بود. يك راه ديگر هم وجود داشت و آن نامه‌نگاري بود. ا‌رسال پيام‌هاي شفاهي هم شيوه ديگري از ارتباط غيرمستقيم بود. نامه‌نگاري بسيار پرهزينه و زمان‌بر بود و البته بيشتر براي امور مهم و دولتي كاربرد داشت. در آن فضا؛ دنياي هر كس كمابيش به اطرافيانش محدود مي‌شد. از سوي ديگر ارتباطات؛ ويژگي و وجه تمایز مهم انسان از موجودات دیگر است. كيفيت و كميت ارتباطات، نقش تعيين‌كننده در افكار، رفتار و... انسان دارد. يك جوان روستايي كه 200‌سال پيش در يك روستاي دورافتاده متولد و بزرگ مي‌شد، با هيچ فكر و انديشه و رفتاري جز آن‌چه از اهالي محدود روستاي خود مي‌ديد، آشنا نمي‌شد و طبعا او نيز در مسير آنان حركت مي‌كرد. تغيير در اين جامعه معناي دقيقي نداشت، ولي كافي بود حتي يك نفر جديد وارد اين روستا شود كه افكار، ارزش‌ها، نگرش‌ها و رفتارهاي گوناگوني داشته باشد، آنگاه متوجه مي‌شويم كه چگونه موجب تغيير مي‌شود. امروز را عصر ارتباطات می‌نامند و ۲۷ اردیبهشت را روز جهانی ارتباطات نام‌گذاری کرده‌اند.
از يك قرن پيش تاكنون مقوله ارتباطات متحول شده است. بزرگترين تحول كه در زندگي بشر رخ داده، در همين موضوع است. ابتدا تلگراف آمد و مردم توانستند پيام‌هاي خود را با سرعت به دوردست‌ها بفرستند، البته پيام‌هاي كم‌حجم كه پرهزينه نيز بود، سپس و حتي پيش از آن مطبوعات آمدند و مردم توانستند در اندازه‌هاي بزرگتر به اشاعه اطلاعات، افكار و ارزش‌ها بپردازند، ولي هنوز قريب به اكثر مردم بي‌سواد و ناتوان از استفاده از اين روش ارتباطي بودند. راديو كه آمد، تحولي جدي رخ داد، بي‌سوادها هم توانستند وسيله ارتباطي شنيداري پيدا كنند. تلويزيون گام بلندتري براي اين ارتباط بود كه تصوير هم به صوت اضافه شد. اينترنت به كلي دنياي ارتباطي را دگرگون كرد، هر چيزي را با هر سرعت و به هر شكلي و از هر نقطه جهان مي‌توان براي گيرندگان نامحدود فرستاد. سريع، ارزان و باكيفيت و كميت بالا.
اين فضاي ارتباطي، جهان و انسان معاصر را دچار تحول كرده است. مرزهاي پيشين هويتي درحال كمرنگ‌شدن است. تا اينجا مشكلي نيست، مسأله از آن‌جا آغاز مي‌شود كه برخي افراد گمان مي‌كنند مي‌توانند اين ابزار را به هر نحوي كه ميل دارند به‌ کار ببرند و از پذيرش نتايج الزامي آن پرهيز كنند. نمونه‌اش سانسور و مميزي است. در نظام ارتباطي مبتني بر مطبوعات و حتي راديو و تلويزيون محلي، سانسور معنادار و عملي بود، هرچند عوارض و پيامدهاي منفي آن در جاي خودش قرار داشت، ولي از منظر اجرايي، مشكلي نداشت. اما در نظام ارتباطي جديد بي‌معناتر از مفهوم مميزي نمي‌توان يافت. اتفاقا مميزي نتيجه عكس مي‌دهد و موجب رغبت بيشتر به متن سانسورشده مي‌شود. فرض كنيد يك فصل كتابي دچار مميزي و سانسور شود، آن كتاب اگر بدون سانسور منتشر شود، مثلا ‌هزار نفر مي‌خواندند، ولي اگر كسي فصل مذكور را در فضاي مجازي منتشر كند و بگويد كه اين فصل از کتاب سانسور شده است، هزاران نفر آن را مي‌خوانند. مثل كتاب انسان خردمند كه تاكنون ده‌ها‌هزار نسخه منتشر شده و تقريبا همه كساني كه مي‌خواستند آن را خريده و خوانده‌اند، حالا با انتشار خبر لغو آن، يك گرايش جديد به خواندن آن پيدا مي‌شود. اين است معناي سانسور در نظام ارتباطي جديد؛ نظامي كه حاضر نيستيم خود را با آن ویژگی‌ها و الزاماتش تطبيق دهيم.

 


تعداد بازدید :  491