جنب و جوش تازهای که در خانههای داوطلبی در ماه رمضان راه افتاده است؛ بستههای غذایی جمعآوری و بستهبندی میشوند تا به دست مردم نیازمند برسند و بساط ساده افطاری برای دورهمی نیازمندان و خیّران برپا است. داوطلبان، بیمارانی که به اهدای خون نیاز دارند را فراموش نکردهاند و قرار و مدار میگذارند تا در روزهای مشخص، گروههای خونی مختلف برای اهدای خون و پلاکت پیشقدم شوند و آستین بالا بزنند. سر زدن به خانوادههای شهدا و سالخوردگان و تکریم آنها هم که جای خود دارد؛ بهخصوص کمک به افرادی که برای انجام کارهای روزمره خود با مشکل روبهرو هستند و روزهدارند. «همای رحمت»، «اهدای خون» و «نیابت» مهمترین طرحهای داوطلبان در ماه رمضان است که امسال هم مثل سالهای گذشته با حضور داوطلبان هر شهر و استان، در حال انجام است.
بستههای غذایی را به خانه نیازمندان میرسانیم
جمیله خلوص زاد، رباطکریم
خانههای داوطلب شهرهای مختلف، محلی است برای فعالیت افرادی که سرشان درد میکند برای کمک به دیگران. «جمیله خلوص زاد» 10 سالی است که در خانه داوطلب رباطکریم حضوری فعال دارد و به کمک دیگر داوطلبان و خیران، مشکلات هممحلیهای خود را حل میکند. او میگوید: «مردم زیادی هستند که به دلیل فقر و بیماری، نیاز به کمک و حمایت دارند اما از مراجعه به کمیته امداد یا بهزیستی خجالت میکشند. من و دیگر خیّران داوطلب رباطکریم، این افراد را شناسایی میکنیم تا به بهانههای مختلف از آنها حمایت کنیم. طرح همای رحمت، مهمترین طرح ما در ماه رمضان است که از چند شب قبل از آغاز ماه رمضان کلید خورده.» به کمک خیّران داوطلب مواد غذایی آماده میکنند و بعد از بستهبندی، آن را به در خانه نیازمندان میرسانند. خلوص زاد میگوید: «برخی از این افراد تمایل ندارند که دیگران از کمک ما به آنها باخیر شوند. به همین دلیل یا خودشان برای دریافت کمک میآیند و یا ساعات پایانی شب، تیم دو نفرهای از هلالاحمر بستهها را به خانههایشان میبرند.» 130 خانواده در حال حاضر تحت حمایت خانه داوطلبان هلالاحمر رباطکریم هستند و گروه 20 نفرهای از خیّران داوطلب، آنها را حمایت میکنند. شبهای ماه رمضان، هر شب سفره افطاری برپا است و خیّران و نیازمندان را دور هم جمع میکند. خلوصزاد میگوید: «این دورهمیها به ما کمک میکند تا خیّران بیشتری جذب کنیم. افراد محلی که توانایی مالی بالاتری دارند اینجا بهطور مستقیم با خانوادههای نیازمندان روبهرو میشوند و برای کمک به حل مشکلات آنها بیش از پیش همکاری میکنند. از کمک هزینه درمان گرفته تا تأمین جهیزیه و کمک به تحصیل دانشآموزان و...، برای خانوادههای نیازمند انجام میشود. مثلاً وقتی برای تأمین جهیزیه فرد نیازمندی درخواست کمک میکنیم، هرکدام از خیّران مبلغ کمک خود را اعلام میکنند و یا تهیه برخی از اقلام را برعهده میگیرند. نزدیکان و اطرافیان این خیّران هم که از موضوع باخبر میشوند، هرکدام گوشهای از کار را دست میگیرند. حلقههای زنجیره به این شکل کامل میشود و بار بزرگی از دوش یک خانواده برداشته میشود.»
روزگار همسایههای سالخورده
منصوره پرناک/ رشت
9 سال است عضو داوطلب هلالاحمر رشت است و روزمرهاش را وقف کارهای داوطلبانه کرده است. غصه زنان و مردان سالخورده و تنها را میخورد که فرزندانشان در شهری دیگر هستند و کسی را ندارند. «منصوره پرناک» ماه رمضان که از راه میرسد، به این سالخوردگان هم بیشتر سر میزند و احوالشان را جویا میشود. به دیدن خانواده شهدا میرود و علاوه بر کمک به انجام کارهای روزمره آنها، پای درد دلشان مینشیند. پرناک میگوید: «در طرح نیابت، به سراغ سالمندان و بیمارانی که کسی را ندارند میرویم. همچنین تکریم خانواده شهدا و سر زدن به آنها را در برنامههای خودمان میگنجانیم. برخی از این افراد نیاز به کسی دارند که در انجام برخی از کارهای روزمره به آنها کمک کند. از خرید خانه گرفته تا کمک به نظافت منزل و کارهای دیگر. برخی هم این کارها را خودشان انجام میدهند اما تنها هستند و نیاز به همصحبت دارند. دیدن تنهایی افراد سالخورده برای من خیلی دردناک است. تعدادی از این افراد، به امید داشتن عصایی برای دوره سالخوردگی، فرزندان خود را بزرگ میکنند اما بعد از اینکه این بچهها از آب و گل در آمدند، آنها را ترک میکنند. ما افراد سالمندی را میشناسیم که سالها است فرزندانشان هیچ سراغی از آنها نگرفتهاند.» سری به خانههایشان میزند، غذایی بار میگذارد و عطر و بویش خانه را پر میکند. بعد پای حرفهای سالخوردگان مینشیند و همصحبتشان میشود: «با آغاز ماه رمضان هر روز به خانه چند نفر از سالخوردگان تنها و یا خانواده شهدا میرویم. در این سر زدنها، گاهی مقاماتی مثل فرماندار و شهردار هم ما را همراهی میکنند. بسیاری از سالخوردگان حتی نیاز به کمک هم ندارند اما نیاز دارند کسی هرچند وقت یکبار سراغی از آنها بگیرد و احوالشان را بپرسد. وقتی به سراغشان میرویم، حس میکنند که از جامعه کنار گذاشته نشدهاند و هنوز کسی به یادشان است. امید به زندگی در آنها بیشتر میشود و از افسردگی فاصله میگیرند.»
زندگی اهدا میکنیم
«همیشه آرزو داشتم تا بتوانم خون خودم را اهدا کنم. اما وزنم زیر 60کیلوگرم بود و به همین دلیل اجازه اهدای خون نداشتم.» «سید جواد طاهری» حالا 40 سال دارد و از 20 سالگی، بعد از وقوع زلزله اردبیل با هلالاحمر آشنا شده است. کارشناس امداد و سوانح طبیعی است و در حوادث مختلفی مثل زلزله بم، زلزله کرمانشاه و... حضوری فعال داشته. با این حال هلالاحمریها او را با فعالیتهای داوطلبانهاش در اهدای خون میشناسند؛ طرحی در سازمان داوطلبان هلالاحمر که در ماه رمضان و بهویژه شبهای قدر پررنگتر و پرشورتر از دیگر روزهای سال انجام میشود. طاهری میگوید: «از سال 76 بود که ورزش را شروع کردم تا بتوانم بدنم را قویتر کنم و در اهدای خون سهمی داشته باشم. از آن زمان تا کنون، داوطلب ثابت اهدای خون هستم.» نه تنها در اهدای خون مشارکتی فعال دارد، برای اهدای پلاکت هم همیشه پیشقدم است و اطرافیانش را به آن تشویق میکند: «بیماران مبتلا به سرطان، نیاز به دریافت پلاکت خون دارند. این نیاز از طرف سازمان انتقال خون شهرستان اعلام میشود و من علاوه بر اهدای پلاکت خودم، دیگران را هم تشویق میکنم که برای این بیماران پلاکت خود را اهدا کنند.» قرار و مدارهایش را با داوطلبان اهدای خون و پلاکت هماهنگ میکند و در روز و زمان مشخصی، همگی راهی مرکز اهدای خون و پلاکت میشوند. او میگوید: «از هر 50 نفری که برای اهدای پلاکت داوطلب میشوند، ممکن است فقط دو یا سه نفرشان در آن زمان مشخص امکان اهدای پلاکت خود را داشته باشند. به همین دلیل معمولاً تیمهای 50 نفره را بسیج میکنم که برای اهدای پلاکت داوطلب شوند و با هم به مرکز میرویم. پکهایی که برای اهدای پلاکت مصرف میشوند، گران قیمت هستند و هزینه زیادی روی دست این مراکز میگذارند. برای همین اهدای پلاکت باید حساب شدهتر و با دقت بیشتری انجام شود.» فعالیتهای این داوطلب به اهدای خون در ماه رمضان خلاصه نمیشود؛ تکریم سالمندان و کمک به معیشت آنها هم از دیگر فعالیتهای او است. نمونهاش زن سالخورده و تنهایی که خانهاش را در آتشسوزی از دست داده بود و 4 سال در چادر زندگی میکرد: «به کمک خیّران و مردم، خانهای برای این زن سالخورده ساختیم و او بعد از 4 سال زندگی مشقت بار در چادر، توانست دوباره زیر سقفی آجری زندگی کند.»