شماره ۱۷۰۳ | ۱۳۹۸ يکشنبه ۵ خرداد
صفحه را ببند
یادداشتی در ستایش مجری سحرهای شبکه چهار
چرا حضور ساعد باقری غنیمت است؟

عطاالله اسماعیلی سردبیر مجله خیمه

سعید بیابانکی، شاعر و طنزپرداز شیرین‌بیان روزگارمان در صفحه اینستاگرامش نوشته: «چند شب پیش، وقتی داشتم از استودیوی راه شب رادیو ایران برمی‌گشتم، ساعد باقری را دیدم که داشت برای اجرای برنامه «سحوری» به استودیوی شبکه 4 می‌رفت. به استاد گفتم: دیو چو بیرون رود فرشته درآید.
ساعد گفت: استغفرالله.
جایی نوشته بودم برخی از مجریان بی‌سواد و حراف رسانه‌ اجرای ساعد باقری را ببینند و با دوربین خداحافظی کنند.»
خوب شد که شاهد از غیب رسید تا از خود و سرخود چیزی ننوشته باشم. سعید بیابانکی هم اهل شعر و ادب است و هم دستی در اجرا دارد. گوهرشناس است. «سحوری» برنامه سحرگاهان شبکه 4 تلویزیون است که بعد از سال‌ها با اجرای ساعد باقری روی آنتن می‌رود و علیرغم مهجور بودن این شبکه، مخاطب خودش را پیدا کرده و بر سر سفره سحرهای خیلی از خانواده‌ها میهمان است. عموم مردم ساعد باقری را با مناجات‌ها و برنامه‌های افطار و سحرش در سال‌های دور می‌شناسند و اهل ادب هم به سواد و تبحر او در عرصه ادبیات آگاهند و اگر نبود کج‌سلیقگی‌های فرهنگی و سیاسی در این سال‌ها، هیچ‌وقت گنجشک جای بلبل را نمی‌گرفت. بگذریم...
برنامه دکور عجیب‌وغریبی ندارد. روی برج میلاد و وسط استخر پارک و لابه‌لای علف‌های محوطه صداوسیما اجرا نمی‌شود. برنامه فقط یک مجری باسواد و مخاطب‌شناس دارد که می‌داند نباید حرافی کند. نباید چاپلوسی این و آن را بکند. حاشیه نرود. سر سوییچ دوربین با کارگردان بحث نکند. پای احساسات و عواطف مردم گرفتار را وسط نکشد و یکسره قربان صدقه بیننده نرود. استاد در این برنامه، متون فاخر ادبیات فارسی را بازخوانی می‌کند. کاری سهل و ممتنع. سهل در ظاهر که بازخوانی متنی از روی کتاب، کم‌زحمت به نظر می‌رسد، اما ممتنع چون خواندن یک خط از این متون، بی‌غلط و روان و توضیح مختصر و بداهه برخی عبارات و کلمات، کار هر کسی نیست و سواد درست و درمانی را می‌طلبد که حداقل در اکثر مجریان فعلی تلویزیون سراغ نداریم. از آن طرف ساعد آن‌قدر مخاطبش را خوب می‌شناسد که هم متن مرتبط با حال‌وهوای رمضان را انتخاب می‌کند و هم به سمت متن‌های خاص و سخت‌فهم نمی‌رود. نه برای جذب مخاطب شعرهای دم‌دستی و صدمن یه غاز شاعرک‌های تلگرامی را می‌خواند و نه روبه‌روی خودش استاد شفیعی‌کدکنی و استاد کزازی را می‌بیند.
اوج برنامه هم فراز پایانی آن قبل از اذان صبح است که بخش «سلام» نام دارد و عرض ارادتی است به ساحت حضرت اباعبدالله الحسین(ع) اما خبری از آقای مداح یا آقای شاعر نیست. جناب ساعد متنی را از تاریخ بلعمی درباره وقایع عاشورا می‌خواند و پشت بندش شعری قوی و دلنشین را با حس‌وحال خوب خودش جرعه‌جرعه به کام تشنگان می‌ریزد و السلام و علیک یا اباعبدالله... یک وقت‌هایی هم منقلب می‌شود، ولی معلوم است که خودش را کنترل می‌کند و اشک‌هایش را خرج چند شب اجرای بیشتر نمی‌کند و اینجاست که باید حسرت خورد بابت همه سال‌هایی که تلویزیون خودش و مردم را از مرد فرزانه‌ای به نام «ساعد باقری» محروم کرده بود.


تعداد بازدید :  702