بیراه نیست اگر ایزابل آلنده را در کنار گابریل گارسیا مارکز و ماریو بارگاس یوسا مثلث غولهای ادبیات آمریکای لاتین بنامیم. نویسندهای ملقب به ملکه ادبیات لاتین؛ با آثاری چون دختر بخت، جنگل کوتولهها، تصویر کهنه، منهای عشق، جزیره زیر دریا، پائولا و خانه اشباح؛ که البته علاوه بر نویسندگی، بهواسطه ارتباط خانوادگی با آلنده، رئیسجمهوری چپگرای شیلی هم نام و نشانی دارد.
ایزابل آلنده که اخیرا گفتوگویی از او در فضای رسانهای ایران منتشر شده؛ به ایبنا گفته که «ایران کشوری مدرن و سرافراز است که نقشی غیر قابل انکار در دنیای امروزی ایفا میکند. بیشتر دانش من در مورد ایران برمیگردد به امپراتوری مسحورکننده و اسرارآمیز پرشیا که در کودکی و جوانیام مطالب زیادی از آن خواندهام و امیدوارم مردم ایران بتوانند کشورشان را تبدیل به همان امپراتوری افسانهای شعر، ادبیات، هنر و داستانهای پریانی کنند که در قلب من جاودانه شده است.» آلنده در ادامه خطاب به این سایت ایرانی درباره روند نوشتنش گفته که «نخستین کارم را در سال 1981 منتشر کردم. آن موقع هیچ کامپیوتری در کار نبود و من یک دستگاه تایپ مکانیکی داشتم. البته مخاطبان هم متفاوت بودند و مردم وقت بیشتری برای مطالعه داشتند و عادت به مطالعه از سنین کودکی در انسانها نهادینه میشد. آن موقعها خواندن روش اصلی برای آگاهی و سرگرمشدن بود. امروز اما فیلم، تلویزیون، اینترنت و کلی چیز دیگر وجود دارد و مردم بیشتر وقتشان را در شبکههای اجتماعی و پشت نمایشگرها میگذرانند. همین قضایا باعث شده که حجم کتابها کم شود، نویسندهها کمتر از ایما و اشاره استفاده کنند و صریحتر شوند، سبک نوشتن دیداریتر است، دیالوگها بیشتر شده است و شخصیتها هرچند صفحه یکبار، درگیر اتفاقات جدیدی میشوند.»
ایزابل آلنده درباره مضامین مورد علاقهاش نیز میگوید که «نخستین چیزی که به من برای نوشتن کتاب انگیزه میدهد، احساسات درونی من است. بعضی وقتها چیزی را میبینم یا میشنوم و احساسی که بهواسطه درک آن چیز به من دست میدهد تا مدتها در کنار من میماند؛ اینجاست که متوجه میشوم باید کتابی درباره آن بنویسم.»