شماره ۱۷۰۷ | ۱۳۹۸ شنبه ۱۱ خرداد
صفحه را ببند
آقای قلعه‌نویی، آقای مسئول! ما با هولیگان‌ها چه تفاوتی داریم؟

سیاوش باقی| اگر محمدعلی نجفی سوژه اول کشور نبود، مطمئنا حوادثی که در اصفهان روی داد خیلی بیش از این مورد توجه قرار می‌گرفت و بازتاب بسیار بیشتری پیدا می‌کرد. این اتفاقات در فوتبال تازگی ندارد و در همین فصل چندبار شاهد چنین فجایعی بوده‌ایم. نمونه اخیرش همین بازی پرسپولیس با سپاهان در تهران بود که درگیری‌ها و صدمات وارده‌اش فضای مجازی را پر کرد و حتی یک کشته روی دست فوتبال گذاشت. اگر چه شاید آن مرگ مستقیما در صحنه‌های درگیری روی نداد اما پس از همان بازی بعضی از بازیکنان سپاهان برای سفر پرسپولیس به شهرشان خط و نشان کشیدند و به تندترین وجهی هواداران و تیم پرسپولیس را تهدید کردند. قبل از آن هم در شهرهای دیگر با این وضع مواجه بودیم و هر بار با نقد و تحلیل‌های جامعه‌شناسانه و روانشناسانه سعی کردیم ماجرا را بی‌پاسخ نگذاریم. اما نه آن پاسخ‌ها قرار بود آبی بر آتش شعله‌ورشونده فوتبال بریزد و نه تماشاگران فوتبال تره‌ای برای آن حرف‌ها و توصیه‌ها خرد می‌کردند.
جانمایه همه آن جلسات هم این بود که جامعه ایرانی عصبی است و انتقال همه مشکلات به زمین فوتبال وقتی با نقایص و نارضایتی‌های فوتبالی همراه می‌شود، زمینه مناسبی است تا هر بازی حساس و هر دیدار پربرخوردی را به جنجال بکشد و خشونت به‌سرعت به سکوها و بیرون از ورزشگاه سرایت کند. تکرار این حوادث هم گویای این است که ما در کنترل ورزشگاه‌ها و ایجاد فضای امن و آرام کار کارشناسی نکرده‌ایم و از تماشاگر خسته و عاصی نباید انتظار زیادی داشته باشیم. این‌جا هم طرف حساب ما آن تماشاگرانی نیستند که چه پیش از بازی و چه پس از آن در تاریکی شب برای زدوخورد و بی‌رحمی به یکدیگر چیزی کم نگذاشتند. روی حرف‌مان به کسانی است که درواقع باید مسئولیت این اوضاع را به عهده بگیرند و حداقل باید سعی در مدیریت شرایط داشته باشند اما به جای آن گالن‌های بنزین را بر خشم و ناشکیبایی مردم خالی می‌کنند؛ یکی امیر قلعه‌نویی که پس از بازی به جای پذیرش نتیجه و به جای این‌که منطقی باشد و قبول کند تیمش در خانه خوب بازی نکرده و شایستگی برد نداشته، با پیش‌کشیدن تئوری‌های توطئه و با دوختن زمین به زمان سعی می‌کند تقصیر باخت را از دوش خود بردارد و متوجه نیست که آن را به شکل توده‌ای از خشم بی‌مهار روی دوش تماشاگران می‌گذارد.

همان‌طور که مسئولان فوتبال در اصفهان به جای پذیرفتن مشکلات و تلاش برای رفع نقایص سعی می‌کنند همه چیز را کوچک و عادی جلوه بدهند؛ مسئولانی که می‌گویند ما قبل از بازی تذکرهای لازم را به تهرانی‌ها داده بودیم که نباید با پلاک نمره تهران به ورزشگاه می‌آمدند. تازه قبول هم ندارند که تماشاگران سپاهانی به خودروی خبرنگاران و دیگر تماشاگران صدمه زده‌اند و می‌گویند چیزی قابل اثبات نیست! همه اینها هم یعنی بی‌تفاوتی نسبت به شرایط نامناسب برگزاری مسابقه‌ای به اهمیت نیمه‌نهایی جام حذفی میان سپاهان و پرسپولیس؛ مشابه همه رفتاری که در اهواز از رئیس هیأت فوتبال و رئیس ورزشگاه و دیگر مسئولان شاهد بوده‌ایم و در اغلب شهرها. مفهوم ساده این واکنش هم این است که ما حاضر نیستیم واقعیت را بپذیریم پس انتظار نداشته باشید برای جلوگیری از تکرارش خود را به آب و آتش بزنیم. بگذریم که سکوت و بی‌عملی مدیران فوتبال هم مهر تاییدی بر چنین رفتار غیرمسئولانه‌ای است. عافیت‌طلبی در محکوم‌کردن و پیگیری مشکلات چنان گسترده است که احتمالا هزاران مصدوم دیگر و صدها چشم نابینای بیشتر هم نمی‌تواند خدشه‌ای به آن وارد کند.
در این وضع امیدها برای بهبود اوضاع کمتر می‌شود و تنها می‌ماند این‌که برای فصل‌های بعد و بازی‌های مهم دست به دعا برداریم تا اتفاقی نیفتد؛ این یعنی شتاب‌دادن به چرخه خشونت و دمیدن در آتش هوادارانی که حالا بخشی از آنها انگار جز به گرفتن جان و سلامت رقیب رضایت نمی‌دهند و برای این شورش در کلام مربی و مسئولان فوتبال هم هیچ منع و نهی جدی نمی‌بینند؛ اگر نگوییم با تحریک و تأیید مواجهند.


تعداد بازدید :  342