شماره ۱۷۰۷ | ۱۳۹۸ شنبه ۱۱ خرداد
صفحه را ببند
جای این ضربه هنوز گرم است

بی‌تردید رویداد تلخ قتل میترا استاد، اثرات اجتماعی و سیاسی مهمی در جامعه ایران خواهد داشت. آن‌چه مورد تأسف است برخوردهای سطحی است که برخی رسانه‌ها و اشخاص با این واقعه انجام دادند و کمتر به ریشه‌یابی نکات اصلی ماجرا پرداخته شد و صداوسیما نیز برای جبران عقب‌ماندگی‌های تاریخی خود در نپرداختن به مسائل جامعه، چنان چهار نعل وارد میدان این خبر شد که خبرنگارش جلوی دوربین مشغول شمردن گلوله‌های باقیمانده در خشاب شد! و نمره‌ مردودی دیگری را بر نمرات مردودی و پایان‌ناپذیر خود افزود.
 در هر حال، اگر ورزش کرده باشیم و ضربه‌ای به پایمان بخورد، تا هنگامی که بدنمان گرم است، چندان متوجه درد اصلی آن نمی‌شویم. حتی ممکن است با وجود ضربه، به بازی ادامه دهیم. ولی شب و هنگام استراحت که بدن سرد شد، تازه متوجه درد واقعی آن ضربه می‌شویم. الآن هم گرمای حتی سوزان این اتفاق، افراد زیادی را در حیرت فرو برده و نمی‌توانند ابعادش را حدس بزنند و عده‌ای نیز بدون تأمل و تفکر لازم وارد میدان شده‌اند و هر رطب و یابسی را به هم می‌بافند. اگرچه باید منتظر روشن شدن بیشتر ابعاد ماجرا شد ولی پیش از آن به چند نکته باید توجه کرد.
نخستین نکته‌ای که نباید از آن غفلت شود، این است که در این میان یک زن جوان کشته شده است. پدر و مادر و خانواده‌اش داغدار هستند. فرزندش بدون مادر شده است. مستقل از هر نقشی که او در این ماجرا داشته است، ولی او امروز وجود ندارد که درباره اتهامات موجود علیه این نقش از خود دفاع کند. باید به این وجه انسانی ماجرا توجه کرد و بیش از این خانواده و بازماندگان او را تحت عذاب مضاعف قرار نداد.
نکته دوم این است که چرا یکی از بهترین مدیران کشور که به اذعان همه کسانی که با او کار کرده‌اند یا او را می‌شناخته‌اند، مدیری باسواد و باهوش و کارآمد بوده، وارد چنین وضع بهت‌آوری شده است؟ چرا اصولا در اواخر دهه ششم زندگی‌اش وارد چنین رابطه‌ای شده است؟ چرا با خانمی وارد این رابطه شده که برای به بن‌بست رسیدن تعاملش با او فقط چند ماه زمان نیاز داشته است؟ چرا در ادامه روابطش با دوستانش و حتی همسر اول و دخترش به حداقل رسیده بود؟ چرا پس از خودکشی نافرجام او در ‌سال گذشته، نتوانست مسأله را حل کند؟ چرا برای ترس از مسائل و تبعات کوچک، تن به بزرگترین خطا و جرم یعنی قتل داد؟
نقش عوامل بیرونی و غیر شخصی میان آقای نجفی و همسرش در تشدید این وضع چه بوده است؟ آیا این عوامل در موارد دیگر و در گذشته نیز دخالت‌های موثر داشته‌اند؟
برخورد رسانه‌ها و دوستان یا مخالفان آقای نجفی پس از این واقعه چگونه بود؟ آیا مبتنی بر یک حساب‌کشی شخصی و سیاسی بود یا ابعاد انسانی ماجرا را نیز مورد توجه قرار دادند؟
برای پاسخ به همه این‌گونه پرسش‌ها فرصت هست. امیدواریم بازپرسی و دادگاه، مسیری به دور از جنجال را طی کند، چرا که با وجود یک دادگاه شفاف و علنی بخش مهمی از این پرسش‌ها پاسخ داده خواهد شد.
نکته دیگر این‌که شخصیت‌های اصلاح‌طلب باید یک اعلام موضع مقدماتی و حتی کلی در این‌باره کنند، اگرچه تحلیل ماجرا را باید برای بعد گذاشت.

 


تعداد بازدید :  522