در کنار واقعه قتل سعادتآباد که هنوز نقل محافل و مجالس است، با همه تلخکامیاش میشود نکات مثبتی بیرون کشید. اتفاقاتی که هم تجربه جدیدی برای همهمان (مردم و رسانهها) رقم زد و هم درسهایی برایمان داشت. کاش قتلی تکرار نشود، ولی این اتفاقات خوب، تکرار داشته باشد.
۱. قبل از تعطیلات آخر هفته بود که دستیار ویژه وزیر اطلاعات اعلام کرد: «همسر دوم محمدعلی نجفی -شهردار اسبق تهران- که دیروز به قتل رسید، هیچگونه ارتباط و همکاری با وزارت اطلاعات نداشته است.» این برای چندمینبار است که وزارت اطلاعات بهعنوان باسابقهترین نهاد امنیتی کشور، خود را برابر خبرهای مطرحشده پاسخگو میداند و سعی میکند به سرعت به ابهامات جواب دهد. این روش، تازه در ماجرای شایعههای شکنجه اسماعیل بخشی، اشتغال و انتصاب افراد دوتابعیتی در پستهای دولتی، اجبار وزارتخانه برای اعلام جاسوسنبودن دری اصفهانی، ارسال پیامک تهدیدآمیز به برخی خبرنگاران، تهمت به وزیر نفت درباره وجود مقادیری طلا و ارز در دفتر و... تکرار شده است و نشان میدهد این رویه همچنان ادامه خواهد داشت. رفتاری پسندیده از سوی حافظان امنیت کشور که کاش از سوی بقیه نهادها و سازمانهای مربوط هم پی گرفته شود. در دورهای که انواع و اقسام شایعهها و ابهامات از راه فضای مجازی منتشر و تکثیر میشود، سکوت کردن و بیپاسخ گذاشتن کمککردن به شایعهپردازان است و تنها راه مقابله با آن، پاسخدادن بهموقع به این شایعههاست. روشی که بهخوبی در وزارت اطلاعات جواب داده و باید الگوی بقیه نهادها باشد.
۲. صداوسیما در یکی از حرفهایترین رفتارهای خود برای پوشش سریع و شفاف واقعه قتل مرحوم میترا استاد، مورد سوالهای بسیاری قرار گرفته است. قوه قضائیه میخواهد شکایت کند و یکی از مسئولان نیروی انتظامی هم به دلیل اتفاقاتی که رخ داده، از کار برکنار شده است. جدای از سوالهای اساسی درباره حفظ اخلاق، کرامت انسانی یا محدودیتهای مرسوم قضائی، باید از صداوسیما بابت این سرعت عمل و پاسخگویی به سوالات افکار عمومی تشکر کرد و البته دعا کرد! آرزو کرد که صداوسیماییها برای بقیه خبرها و اتفاقاتی که ذهن جامعه را درگیر میکند، همین سرعت در انتقال خبر، شفافیت در جزییات و شور و نشاط در پوشش کامل رسانهای را رعایت کنند.
اینکه روزی روزگاری و برای خبر دیگری، به قول مشهور؛ از در دروازه تو نروند ولی از سوراخ سوزن رد شوند، بیشتر رفتار و وحدت رویه این رسانه ملی را زیر سوال میبرد. اما تا همین جا هم باید الگوی رسانه ملی را پذیرفت و تشویقش کرد!
۳. اینکه نیروی انتظامی به یک متهم به قتل اینقدر احترام میگذارد، رعایت حال و احوالش را میکند، به خبرنگاران اجازه پوشش خبری میدهد و... بهجای اینکه یک نکته منفی باشد، یک الگوسازی برای تکرار آن در آینده و در مواجهه با همه متهمان و مظنونان است. کاش برخی رسانههای مجازی بهجای آنکه رفتار فلان مسئول پلیس را زیر سوال ببرند، برای تکرار آن برابر همگان ذوق و قریحه به خرج دهند! اگر همه چیز در نیروی انتظامی تا این حد محترمانه باشد و بارها و بارها تکرار شود، به مطلوبترین و ایدهآلترین حالت ممکن رسیدهایم و باید برای آن، از همه اهالی اداره آگاهی تهران بزرگ تشکر کرد.