محمد باقرزاده| شهردار کنونی تهران مانند دیگر شهرداران اصلاحطلب از سوی اصولگرایان تحت فشار است اما سمت دیگر فشارها به گروههایی از جریان اصلاحات برمیگردد و به نظر میآید این انتقادات دوگانه روزگار دشواری را برای حناچی خواهد ساخت. آیا شهردار کنونی با تغییر رویه در انتصابات تلاش خواهد کرد که رضایت منتقدانش در شورا ازجمله اعضای فراکسیون اعتماد ملی را جلب کند؟ در صورت حرکت در چنین مسیری آیا میتواند رضایت دیگر کانونهای قدرت نزدیک به اصولگرایان را هم جلب کند؟ حناچی چه گزینههایی پیش رو دارد و سرنوشت مدیریتش بر بزرگترین شهرداری ایران چه خواهد شد؟ «عبدالله ناصری» تحلیلگر و عضو شورای مشورتی رئیس دولت اصلاحات در گفتوگو با «شهروند» به این موضوع میپردازد. او معتقد است که منصب شهرداری تهران راهرفتن روی یک دیوار بسیار باریک است که هر لحظه امکان افتادن از آن وجود دارد اما با چنین شرایط سختی قطعا حناچی تا آخر این شورا میماند.
شواهد از ناراضیبودن بعضی اعضای شورا از عملکرد حناچی حکایت دارد و حتی بحث استیضاح هم مطرح شده است. شما عملکرد شورا در این زمینه را چطور ارزیابی میکنید؟
اساسا شورای شهر تهران از زمان مدیریتش بر شورا میتوانست خیلی سنجیدهتر عمل کند. همان مواقعی که که بحث آقای نجفی مطرح بود، برخی بزرگان اصلاحطلب به شورای شهر توصیه داشتند که شما از رضایت یا علاقهمندی به تداوم همکاری بین نجفی و برخی نهادهای دیگر قدرت اطمینان حاصل کنید اما به هر صورت آقای نجفی انتخاب شد و بلافاصله مشخص شد کانونهای تاثیرگذار در روند مدیریت کشور رضایتی از انتخاب آقای دکتر نجفی ندارد. بعد رسید به آقای افشانی که به هر دلیلی که شاید کملطفی خودش بود و شرایط خودش را میدانست و هم شورای شهر بیدقتی کرد و تمام زوایای پرسنلی آقای افشانی را بررسی نکرد که این دو بیدقتی هزینه سنگینی را داشت و به شورا و جبهه اصلاحات تحمیل کرد. تا اینکه درنهایت نوبت به آقای حناچی رسید که درمجموع در عموم جبهه اصلاحات رضایت نسبی وجود داشت که چهره جوان و توانمندی بود ولی متاسفانه نوع تعامل برخی اعضای شورا مثل اعتمادملیها به گونهای بود که این مسائل را به وجود آورد.
پس شما اعتقاد دارید که شورا باید در انتخابهایش به تعامل با دیگر نهادهای قدرت هم توجه میکرد که این موضوع رخ نداده است؟
بله؛ نوع پیشروی شورای شهر برای انتخاب مدیریت شهرداری تهران خیلی با تعامل و بررسی با نهادهای تاثیرگذار قدرت پیش نرفت. شرایط ایجاب میکند که شهردار با برخی کانونهای قدرت و تصمیمگیر تعاملات خاصی داشته باشد و این مشکلی است که شهرداری تهران دارد و شاید بهتر بود از همان آغاز دوره به این حساسیتها توجه میکردند که حتما میشد شهرداری را انتخاب کرد که هم مدیریت اصلاحگرایانه داشته باشد و هم روند همکاری با دیگر نهادها لحاظ شود.
الان چه راهی پیش روی شورا است و به نظر شما این شورا چه تصمیمی خواهد گرفت؟
شورا چارهای ندارد جز اینکه تا پایان دورهاش با حناچی تعامل کند؛ چون شخصیتهای تاثیرگذار اصلاحات اجازه نخواهند داد که شورا برای چهارمین شهردار تصمیمگیری کند هر چند که برخی اختلافات هست. من امیدوارم آقای حناچی بتواند مستقلتر و با دغدغهای بیشتر به کار خود بپردازد.
و به نظر میآید دلیل برخی از این انتقادات هم به انتصابات برمیگردد؛ چرا که برخی جریان اصلاحطلب اعتقاد دارند که در انتصابات فعلی به آنها توجهی نمیشود.
اساسا سهمخواهی احزابی که عضو مسئولی در شورا دارند، کار درستی نیست. درست است که شهردار باید با شورا تعامل داشته باشد اما اینکه بخواهد برای هر انتصاب اعضای شورا را هم متقاعد کند از نظر مدیریتی و استقلال مدیریتی کار درستی نیست. بعد از شورای اول این دومین شورای اصلاحطلب است؛ هر چند من مطمئنم میشد این شورا بهتر بسته شود اما بهتر است الان این شورا بر مسائل کلان متمرکز شود و اساسا سهمخواهی کار درستی نیست.
یک بخشی از انتقادات هم به آنچه «خلف وعده» و «تغییر رویه فاحش شهردار» خوانده میشود، مربوط است؛ این ادعاها درست است؟
الان نگرانی از کشمکشهایی است که بین اعضای شورا و شهردار وجود دارد؛ متاسفانه تلقی برخی کنشگران و نخبگان این است که اختلاف بین حناچی و شورا بر سر امتیازگیری از شهرداری تهران است که این موضوع بسیار پدیده مذمومی است؛ اما حناچی باید تلقی درستی را برای شورا ایجاد کند که من انتصابات مهم را با بیرون از شورا نمیبندم. الان تلقی برخی اعضای شورا این است که حناچی در انتصابات با برخی نهادهای قدرت غیراصلاحطلب تصمیمات کلانش را هماهنگ میکند و این نقطه ضعفی بزرگی است اگر واقعیت داشته باشد.
حناچی چه راهی پیش رو دارد؟ پیشنهاد شما به شورا و شهردار چیست؟
اساسا مدیریت سطح بالا کار بسیار سنگینی است و کسی که وارد میدان میشود یا باید قانونمند باشد و هزینهاش را بدهد یا اینکه اهل بدهبستان باشد. در بین اصلاحطلبان دو نفر هم تعامل خوبی با کانون قدرت داشتند؛ آقای تاجزاده در وزارت کشور و آقای امینزاده در وزارت خارجه هم تعامل خوبی داشتند و هم استقلال مدیریت خود را حفظ میکردند که این توانمندی است و اگر آدمها در خود ظرفیتش را نبینند، نباید مسئولیت سنگین را قبول کنند. این سه بزرگوار اولین کسانی بودند که میدانستند پست شهرداری تهران سیاسی است و اگر مسائل حاشیهای داشته باشند درگیر خواهند شد و همان وضع هم عملا پیش آمد. مدیریت کلان در پستهای حساس فارغ از اینکه چه گرایش سیاسی حاکم باشد، راهرفتن روی یک دیوار بسیار باریک است که هر لحظه امکان افتادن هست و این وظیفه خودِ افراد است که بررسی دقیقی داشته باشند و هر لحظه مواظبت کنند. مثلا آقای تاجزاده چون هیچ نقطه ضعفی در زندگی شخصی و مالی نداشت، توانست جلوی زیادهخواهی بایستد و کارنامه روشنی به جای بگذارد.
پیشبینی شما از نتیجه این اختلافات چیست؟
قطعا حناچی تا آخر این شورا میماند.