يكي از زشتترين پاسخهايي كه مديران ايراني در مواجهه با ضعف و ناكارآمدي در انجام وظايف خودشان ميدهند، اين است كه در همه جاي جهان چنين اتفاقاتي ميافتد. پس از حوادثي كه در جريان فينال جام حذفي در اهواز رخ داد، مسئول مستقيم اين جريان چون مديران ديگر تكرار كرد: «اين اتفاقات همه جاي دنيا رخ ميدهد و در اروپا هم افتاده است.» اين پاسخ را بايد در كنار پاسخي قرار داد كه هرگاه نكته خوبي از مديريتهاي جوامع ديگر گفته ميشود، فوري ميگويند «ما را با دیگران مقايسه نكنيد؛ ما كجاي كارمان به آنها شبيه است كه اين يكي باشد؟» اينگونه پاسخ دادن، مصداق منطق شترمرغي است كه تخم نميگذارد و هر وقت ميخواهند تخم بگذارد، ميگويد شتر هستم و هر وقت میخواهند از او بار بکشند، میگوید مرغ هستم. حالا قضيه مديريت ايران چنين شده است. بله چنين اتفاقاتي در همه جاي دنيا ميافتد، ولي مديريت آنجا كه مرتكب خطا و خبط فاحش مديريتي شده، چنان نقرهداغ ميشود كه هيچگاه فراموشش نميشود. در اروپا وقايع بدتري نيز رخ داده است. كشتهشدن دهها نفر در جريان درگيري دو تيم ليورپول و يوونتوس حدود 30سال پيش؛ يا چندسال بعد در جريان جام حذفي انگلستان كه نزديك به 100 نفر كشته و تعداد زيادي زخمي شدند؛ يا در مصر و آمريكاي لاتين كه دهها و صدها نفر كشته ميشوند. خب، اگر مديران همه اين كشورها بگويند كه همه جاي دنيا از اين اتفاقات رخ ميدهد و خيال خودشان را راحت كنند، در اين صورت هر روز بايد شاهد اين وقايع تأثرآور باشيم. مثل آتشسوزي، قتل، تصادف و... كه همه جاي دنيا رخ ميدهد، حتي كليساي نتردام هم آتش ميگيرد، پس آیا ما بايد به رويدادهاي اينچنيني در كشورمان تن دهيم كه همه جا رخ ميدهد؟ چطور زمان موفقيتها که ميشود، نميگوییم كه همه جاي دنيا موفقيت وجود دارد و اين امري طبيعي است و نبايد به آن افتخار كرد؟ چرا موفقيتها را به حساب خود ميگذاريم، ولي شكستها و خرابكاريها را به همه جاي دنيا حواله ميدهيم؟! چرا در موفقيتها، مديران اول صف ميايستند و آن را در كارنامه خود درج ميكنند، ولي هنگام خرابكاريها حواله به ديگران ميدهند و همه دنيا را به ياد مردم ميآورند؟
اين همه اتفاقات در ايران رخ ميدهد، كدام رسيدگي بيطرفانه و كامل انجام شده و مقصران به سزاي عمل خود رسيدهاند؟ آيا در انگلستان نيز اينطور استدلال ميكنند؟ حادثه هيلز بورو كه رخ داد، آنقدر پيگيري شد كه حدود 23سال بعد گزارش 400هزار صفحهاي و حكم و نظر نهايي صادر شد. حالا بفرماييد كه براي حادثه ورزشگاه آزادي كه 14سال پيش رخ داد و طي آن هفت نفر كشته و تعداد زيادي مصدوم و مجروح شدند، چه اقدامات منصفانه و بیطرفانهاي انجام شده است؟ كدام گزارش منتشر شده و كدام مسئول بهطور جدي به پاي ميز محاكمه آمده است؟ برويد مراحل دادرسي را بخوانيد. شايد بگويند ما نبوديم. بله، شما نبوديد ولي مگر از اين نظر فرقي ميان شما و گذشتگان وجود دارد؟ تا هنگامي كه مديريت غير شفاف، غير پاسخگو و رانتي و قبيلهاي است، وضع بهتر از اين نخواهد شد.