شماره ۱۷۱۳ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۱ خرداد
صفحه را ببند
ممنوعیت «بازی تاج و تخت» در آمریکا !‏

یاسر نوروزی روزنامه‌نگار

دو سه روز گذشته خبری کوتاه منتشر شد که شاید چندان هم اهمیت نداشت، اما دست روی تناقضات زندگی بشر امروز می‌گذاشت. ‏خبر این بود که زندان‌های ایالتی آمریکا درگیر موضوعی عجیب شده‌اند که درنهایت بعید است با فشار قانون هم راه به جایی ‏ببرد. چون اگر قانونی هم در این زمینه تصویب شود، باز ترفندی برای پنهان کردن خلأهای قانونی دیگر خواهد بود. ماجرا از ‏این قرار بود که نیوزویک بنا به گزارش‌های متعدد فاش کرده که مطالعه بعضی کتاب‌ها در زندان بنا به سلیقه زندانبان‌ها و مدیران ‏زندان‌های مختلف، ممنوع شده. جالب اینجاست بین فهرست این کتاب‌ها، چند کتاب مشهور هم وجود دارد که در ظاهر مشخص ‏نیست چرا نباید آنها را خواند؟ ازجمله «بازی تاج و تخت» نوشته جورج مارتین (که همین چند وقت پیش قسمت آخر سریال آن ‏تمام شد)، آثار جیمز پترسون که همیشه ازجمله آثار عام‌پسند و جزو پرفروش‌های آمریکا بوده‌اند، بعضی کتاب‌های نیل گیمن و ‏حتی هری‌پاتر! در این گزارش تأکید شده زندان‌های ایالتی هر کدام بنا به سلیقه، کتاب‌هایی را داخل لیست‌های ممنوعه می‌برند که ‏زندانیان آنها را نخوانند. بعد از انتشار گزارش‌های مختلف درباره این قضیه، صدای اعتراض کاربران شبکه‌های اجتماعی ‏توییتر درآمده و حتی به واکنش سازمان‌های حقوق بشری هم رسیده. طبق گزارش نیوزویک مثلا یکی از سازمان‌های حقوق بشری ‏در آمریکا گفته لیست این کتاب‌ها به تعداد 10‌هزار عنوان رسیده که رقمی واقعا عجیب و غریب است. میشل دیلون، حقوقدان و ‏عضو سازمان حقوق بشر مدافع زندانیان آمریکا هم گفته این اقدام زندان‌ها غیرقابل قبول است چون بیشتر این کتاب‌ها حتی در ‏کتابخانه‌های دبستان‌های آمریکا هم وجود دارند و خوانده می‌شوند. با این حال نکته قابل توجه در این گزارش، تحلیلی کوتاه است ‏که در آن ارایه شده و به نظر نگارنده حتی مهمتر از خود خبر به نظر می‌رسد. می‌دانید این ممنوعیت‌ها به چه دلیلی انجام می‌شود؟ ‏بیشتر از این‌که پای صحنه‌های غیراخلاقی، غیرانسانی، خشن، وحشیانه یا حتی بیش از حد اروتیک و جنسی در میان باشد، ماجرا ‏به صحنه‌هایی برمی‌گردد که کاراکتر اصلی علیه قانون متعارف اقدام می‌کند. درواقع هر کجا ایدئولوژی تزریقی از سوی جامعه‌ ‏سرمایه‌داری، نفی می‌شود، ممنوعیت به دنبال دارد. «قانون» هم طبیعتا یکی از این مؤلفه‌هاست. ممکن است مردم کشورهای درحال توسعه تصویری از سازوکار قانون در کشورهای توسعه‌یافته ‏نداشته باشند. برای همین هم هست که عده‌ای از شاید گمان کنند پایبندی به قانون، به رستگاری جامعه بشری منتهی می‌شود. اما زیست عینی در کشو‌رهای در حال توسعه تجربه‌ای دیگر را نشان می‌دهد. قانون درنهایت به ‏تولید ساز و کارهایی می‌رسد، نه برای زندگی بهتر تابعان قانون، بلکه برای زندگی بهتر مجریان آن! البته اثبات شیء نفی ماادا ‏نمی‌کند و نبود قانون به معنای رسیدن به یک اتوپیای مجسم نیست. اما ماجرا اینجاست که شاید قانون‌مندی درنهایت روی ‏دایره‌هایی نامریی می‌چرخد، دور می‌گیرد و به همان هرج و مرجی می‌رسد که زندگی اکنون بشر در آن دست و پا می‌زند؛ همین ‏بی‌قانونی!‏


تعداد بازدید :  202