شماره ۱۷۲۶ | ۱۳۹۸ چهارشنبه ۵ تير
صفحه را ببند
عروس تعریفی!

شهرام شهیدی طنزنویس

روح آقاجان گفت: «به‎به. دمت گرم. جانا سخن از زبان ما گفتی.»
خانم باجی پرسید: «با من هستی؟»
روح آقاجان گفت: «نه، با یکی از مقامات سیاسی بودم که گفته برخی مثل مادرشوهرهای غرغرو آن‌قدر غر زدند که نگذاشتند مردم شب عروسی یعنی برجام لذت ببرند.»
خانم باجی گفت: «الان یعنی طلاق رخ داده؟»
عمه خانم گفت: «این‌طور که پیداست طلاق عادی هم نیست.»
عموجان پرسید: «یعنی سه‌طلاقه شده؟»
روح آقاجان گفت: «سه طلاقه؟ اگر نیاز به...»
خانم باجی گفت: «شما با آن ذهن مخرب و خرابت اگر یک کلمه دیگر بگویی برای بار دوم راهی آن دیارت می‌کنم. جوری که بروی و برنگردی.»
روح آقاجان گفت: «نه غلط بکنم. خواستم عرض کنم اگر نیاز به مشاور مجرب بود، بنده با چند باب طلاق متالیک و درجه یک...»
خانم باجی گفت: «به به، چشمم روشن. نگفته بودی در باب طلاق  این همه تجربه داری.»
روح آقاجان گفت: «ددم وای. لعنت به دهانی که بی‌موقع باز شود. خانم باجی جان! اولا که شوخی کردم. بعدش هم منظور من طلاق انسانی نبود. مثلا من از سیگار و استعمال هرگونه مواد مخدر طلاق گرفته‌ام.»
خانم باجی گفت: «طلاق گرفته‎ای؟ به من هم دروغ می‎گویی؟ شما تا لحظه آخر سیگار تو دستت بود.»
روح آقاجان گفت: «الان شما هم مثل همان مادرشوهرهای غرغرو شدی‌ ها. بگذار مردم لذت ببرند.»
برادرم پرسید: «من فقط یک سوال تخصصی دارم. الان که نشده از آن شب عروسی دیپلماتیک لذت ببریم و به قول شما طلاق...»
خانم باجی گفت: «هنوز رسما جدایی از اروپا رخ نداده. فعلا در مرحله طلاق عاطفی هستند.»
برادرم گفت: «خب، باشه. حالا اگر روزی با اروپا به مرحله طلاق واقعی برسیم، مهریه‎ چه می‌شود؟»
گولاخ‌خان گفت: «مهریه را کی داده کی گرفته؟»
خانم باجی گفت: «هرچه دست اروپا باشد، همین است. اصلا معلوم نمی‌شود کی چی داده و گرفته؟»
در باز شد و مادموازل ناتو بعد از مدت‌ها دوری با چمدان مسافرتی‌اش وارد شد. چمدان را گذاشت زمین و گفت: «سلام. خیلی بی‌منظور شنیدم چه می‎گفتید.»
روح آقاجان گفت: «چه را شنیدی ببم جان؟»
خانم باجی به او چشم‌غره رفت.
روح آقاجان ادامه داد: «این را شنیدی که یکی از مقامات گفته برخی مثل مادرشوهرهای غرغرو آن‌قدر غر زدند که...»
مادموازل ناتو جواب داد: «بله، ضد زنان صحبت‌کردن در همه جا رخنه کرده. چرا ایشان نمیگه برخی مثل پدرشوهرهای پیف پیفو آن‌قدر ...»
برادرم خواست خودشیرینی کند و گفت: «احسنت. یا بگویند مثل پدرزن‌های غرغرو...»
مادموازل ناتو جواب داد: «وایسا وایسا. نخیر، پفتن پدرزن هم حتی آنتی فمنیستی است.»
برادرم وا رفت و گفت: «چرا خب؟»
مادموازل ناتو جواب داد: «چون وقتی می‌گویی پدرزن باز پای یک زن در میان است. پدرزن بالاخره پدر یک زن است، اما پدر شوهر دوتنوره مرد است.»
گولاخ‌خان گفت: «این‌قدر حاشیه رفتید که حرف اصلی گم شد. ما به همان زبان لاتی خودمان حرف آن مقام را تفسیر کنیم اشکالی داره؟ به نظر من اگر از یک زاویه دیگه به قضیه نگاه کنیم این‌طور به نظر می‌رسه که عروس تعریفی، شلخته از کار درمیاد.»


تعداد بازدید :  456