شماره ۱۷۳۷ | ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱۹ تير
صفحه را ببند
موظف یعنی چه؟

شهرام شهیدی طنزنویس

گولاخ خان بشکن می‌زد و ... ( ادامه این توصیف بنا به احتمال بروز منع منکراتی متوقف شد) بلندبلند قربان‌صدقه مسئولان ذیربط می‌رفت و می‌گفت: «این بهترین خبری بود که امروز شنیدم.»
خانم باجی گفت: « ترامپ دست از یکدندگی برداشت و به برجام برگشت؟»
گولاخ خان گفت: «اگر به من بگویی ناصرالدین‌شاه را الان درحال خوردن فالوده در شهربازی دیده‌ای، بیشتر باور می‌کنم تا این‌که ترامپ دست از این جنگولک بازی‌هایش بردارد.»
روح آقاجان گفت: «حتما درخصوص تسهیل شرایط زندگی شبانه در تهران ...»
خانم باجی گفت: «من فکر چی هستم و تو فکر چی.»
گولاخ خان گفت: «زیست شبانه در تهران خیلی هم شرایط خوبی دارد و همه چیز هم مهیاست. منتها در خانه‎ها نه در ملأعام. بریزم براتون؟»
خانم باجی گفت: «مردک فاسد.»
روح آقاجان گفت: «بابا منظورش قِر بود.»
خانوم بزرگ گفت: «خبرت مربوط به سری جدید کالاهای اساسی نبود که؟»
گولاخ خان گفت: «‌ای بابا دلتان خوش است‌ها.»
خانم باجی گفت: «بیست سوالی طرح می‌کنی؟ خب بنال ببینم چه خبر خوبی داری.»
گولاخ خان جواب داد: «معاون حمل‌ونقل و ترافیک شهرداری تهران گفته از نظر شهرداری همه رانندگان تاکسی‌ موظف به روشن‌کردن کولر در تابستان و بخاری در زمستان هستند و رانندگان نباید وجه اضافی از شهروندان دریافت کنند.»
صدای ناشناسی گفت: «زرشک!»
خانم باجی گفت: «بفرما دیروز از تاسیس انجمن ملی زرشک و برگ چغندر حرف زدیم، امروز در فضای عمومی جامعه به‌عنوان یک نیاز مطرح شد.»
روح آقاجان پرسید: «ما شهروندان خیلی با برخی واژه‌ها انس نگرفته‌ایم و معنایش را نمی‌فهمیم. مثلا همین واژه‎ موظف. خب  «موظف» یعنی چه؟»
مادموازل ناتو گفت: «براووو ... من با واژه وجه اضافی این حال را دارم. « وجه اضافی » یعنی چی؟»
پدر پسر همسایه سرش را از پنجره کرد تو و گفت: «من به‌عنوان یک پدر، یک پدر متعهد به آرمان‌های پدرانه و موظف به حفظ ارزش‌های آن با واژه کولر، تضاد دارم.»
روح آقاجان گفت: «مگه کسی هست که تو ماشین کولر نزنه؟»
عموجان گفت: «اتفاقا دیروز یکی از این تاکسی‌های اینترنتی گرفته بودم. اول به طرف زنگ زدم که اگه کولر می‌زنی بیا وگرنه من لغو سفر کنم. جواب داد آقاجان ما هم آدمیم‌ها. هوا گرمه و ما هم گرممان می‌شه. پس کولر می‌زنم.»
برادرم جواب داد: «پس لابد راننده‌ای که دیروز مرا رساند، تنظیماتش مشکل داشته. یا دو تعریف از آدم وجود داره، چون دیروز راننده تاکسی که مرا می‌رساند در پاسخ به همین درخواست من گفت ما هم آدم هستیم‌ها. نمی‌شه که به خاطر عشق و حال و البته راحتی شما مرفه بی‌درد، من کلی پول اضافه برای بنزین و شارژ گاز کولر پرداخت  کنم.»
عموجان گفت: «حالا واقعا از نظر شهرداری همه رانندگان موظف به ...»
روح آقاجان گفت: «از نظر شهرداری هیچ‌کس حق تخلف در زیربنای ساختمان درحال احداثش را هم نداره، اما همه خلاف می‌کنند.»
خانم باجی پرسید:  «بعد چی می‌شه؟»
همه با هم جواب دادند: «هیچی جریمه می‌شه  و خلاص.»

 


تعداد بازدید :  507