شماره ۱۷۴۲ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۵ تير
صفحه را ببند
ما کسی را قضاوت نمی‌کنیم

آرزو درزی طنزنویس

او هم مثل خیلی از آدم‌ها، همیشه در مورد همه چیز نظر می‌داد و گاهی هم اطرافیانش را به سخره می‌گرفت و تحقیر می‌کرد. اما یک تفاوت بزرگ با بقیه داشت که او را از همه متمایز می‌کرد. او برای همه‌ رفتارهایش یک تئوری‌ای، نتیجه‌ پژوهشی، آخرین یافته‌ محققانی، چیزی را شاهد می‌گرفت. مثلا می‌گفت: «طبق آخرین یافته‌های دانشمندان در دانشگاه میشیگان، ما آدما اگه توان قضاوت نداشته باشیم و محیط اطرافمون رو جاج نکنیم، نمی‌تونیم تو زندگی هیچ تصمیمی بگیریم و کم‌کم نابود می‌شیم. روی موش‌ها هم این موضوع رو آزمایش کردن. موش‌ها رو به دو گروه تقسیم کردن و تو شرایط مختلف سنجیدنشون. فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد؟ موش‌هایی که توانایی قضاوت و تصمیم‌گیری نداشتن بعد از یه مدتی هم منزوی شدن، هم پوستشون چروک شد». ما حرف‌هایش در مورد اهمیت تصمیم‌گیری و قوه‌ تشخیص را قبول می‌کردیم، اما می‌گفتیم شاید لازم نباشد کل همکارانش بفهمند که به نظر او، کفش رئیس علاوه بر این‌که پشت پایش را می‌زند، خیلی هم ارزان خریداری شده. یا شاید بهم خوردن نامزدی همکارش به نداشتن سیاست در برخورد با خانواده همسر، آن‌قدرها هم در زندگی اجتماعی انسان‌ها تاثیرگذار نباشد. هرچه گفتیم بک‌گراند صفحه چتِ منشی شرکت حتما سلیقه خودش بوده، گوشش بدهکار نبود و تاکید داشت که او با این سلیقه‌اش حال آدم را بهم می‌زند و باعث می‌شود نوشته‌ها درست خوانده نشود. او زرنگ‌تر از این حرف‌ها بود. جواب تمام این انتقادها را هم با استناد به یک تئوری دیگردر مورد نیازِ انسان به تعامل، کسب اطلاعات و آزادی بیان می‌داد.
کم‌کم دوروبرش شلوغ شد،‌ همه هر روز مشتاق بودند که بدانند آن روز نظرش در مورد اتفاقات و آدم‌ها چیست یا محققان به‌تازگی چه چیزهای جدیدی کشف کرده‌اند که قرار است در زندگی به کارمان بیاید. همه دورش جمع می‌شدند و تحلیل‌هایش درباره رفتار آدم‌ها، لباس پوشیدن‌شان، حرف زدن‌شان، وضع مالی‌شان و روابط‌شان را گوش می‌کردند. خیلی‌ها به او حسودی‌شان می‌شد، چون او همیشه مخاطب داشت. حرف‌هایش شنیده می‌شد و مورد توجه قرار می‌گرفت. خیلی‌ها کم‌کم باورشان شد که حرف‌هایش در رابطه با نیاز انسان به تعامل، بی‌راه نبوده و حتما اشکال از آنهاست که دورشان خلوت است.
ما هرچه تلاش کردیم نتوانستیم کاری کنیم که کسی به حرف‌هایش گوش ندهد. هرچه گفتیم او نظریه‌ها را از خودش درمی‌آورد  و نصف بیشترش را از کانال‌های قلابی بزرگان در تلگرام می‌خواند، کسی گوشش بدهکار نبود. هیچ‌وقت نفهمیدیم چطور از همچین آدمی خوش‌شان می‌آمد، آدمی که همه چیز را قضاوت می‌کرد، در مورد همه چیز نظرات بی‌ربط می‌داد، بی‌سیاست بود، در هیچ موردی سلیقه نداشت و کفش‌هایش هم همه ارزان و تقلبی بود. این رفتارها خیلی به آدم آسیب می‌زند. این نظر من نیست، خیلی از محققان بر همین باورند، حتی دانشمندان ژاپنی هم این  نظریه را تایید می‌کنند.


تعداد بازدید :  522