خروج رسمی آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد (INF) که جمعه گذشته اتفاق افتاد را باید جدیدترین حرکت دونالد ترامپ در زیر پا گذاشتن معاهدات بینالمللی قلمداد کرد. پیمانی که بعد از سالها مذاکره و چانهزنی درسال 1987 میلادی به امضای رونالد ریگان رئیسجمهوری آمریکا و میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی رسیده و قرار بود تضمینی باشد بر عاری شدن پهنه اروپا از موشکهای هستهای! اما امروز دیگر چنین پیمانی وجود ندارد و هنوز 48 ساعت از اعلام خروج رسمی ایالات متحده نگذشته سرتیتر رسانهها پر شده از اخبار مربوط به استقرار مجدد موشکهای هستهای در اروپا، توسعه موشکهای حامل سلاح هستهای توسط پنتاگون و آغاز رقابت تسلیحاتی بین واشینگتن و مسکو! جالب است بدانید همچون «برجام» که رئیسجمهوری آمریکا آن را بدترین توافق تاریخ خوانده و ضمن خروج از آن خواستار انعقاد توافقی بهتر با ایران شده است، ترامپ بعد از خروج از INF، حالا به دنبال یک توافق خلع سلاح هستهای بهتر با روسیه و حتی چین است!
ابتدا اوباما، حالا ریگان
مشکل شخصی دونالد ترامپ با باراک اوباما چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد و از این منظر تلاش رئیسجمهوری آمریکا برای زدودن همه دستاوردهای مستأجر قبلی کاخ سفید با وجود حماقتبار بودنشان تا حدودی قابل درک است. اما اکنون خروج از INF که محصول یکی از رئیسجمهوریهای مورد تحسین ترامپ یعنی رونالد ریگان بود چه معنیای میتواند داشته باشد؟ ناگفته نماند در دوران اوباما ایالات متحده نسبت به پایبند نبودن روسیه به برخی مفاد INF معترض بود، هرچند شدت نقض پیمان از سوی مسکو آنقدرها نبود که واشینگتن درخصوص پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد تجدیدنظر کند. اما همین موضوع بعد از روی کار آمدن ترامپ بهانهای شد تا آمریکا دستاورد ریگان و گورباچف را برای همیشه راهی بایگانی تاریخ کند. پیمانی که 8دسامبر 1987 در واشینگتن به امضا رسید، یک ژوئن 1988 اجرایی شد و بر اساس آن موشکهایی با برد 500 تا 5500 کیلومتر از مدار تولید خارج و سایتهای هستهای دو ابرقدرت تحت نظارت طرف مقابل قرار گرفت.
پایانی بر خلع سلاح اتمی
در اواخر دهه 70 میلادی مرزهای غربی اتحاد جماهیر شوروی انباشته از موشکهایی با توانایی حمل کلاهک هستهای بود. موشکهایی که هر کدام این توانایی را داشتند تا دقایقی بعد از شلیک در پایتخت هر یک از کشورهای اروپای غربی فرود بیایند. طی آن سالها با وجود استقرار موشکهای آمریکایی در ممالک اروپای غربی، این کشورها بهعنوان میدان درگیری و زورآزمایی احتمالی دو ابرقدرت، همواره از انعقاد یک پیمان خلع سلاح جامع بین واشینگتن و مسکو حمایت میکردند. فشار اروپا عاقبت درسال 1981 آمریکاییها را به پای میز مذاکره با روسهایی که از مدتها قبل آماده معامله بودند آورد. نتیجه 6سال مذاکره مستمر امضای پیمانی بود که به «منع موشکهای هستهای میانبرد» معروف شد. پیمانی که هرچند دست قدرتی مثل چین را برای تحقیق و توسعه توان موشکی و هستهای خود باز گذاشت، اما برای مدتی طولانی سایه تهدید جنگ اتمی را از سر اروپا و حتی جهان برداشت.