سعید اصغرزاده معاون سردبیر
«نتایج نظرسنجی ملی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران( ایسپا) که در روزهای 17 و 18 تیر 98 به صورت تلفنی با جامعه آماری شهروندان کل کشور (اعم از شهر و روستا) انجام شده، نشان میدهد 82.2درصد مردم موافق انتشار اخبار و تصاویر زندگی شخصی هنرمندان و افراد مشهور در شبکههای اجتماعی مجازی و رسانههای عمومی نیستند و 15.8درصد پاسخگویان موافق این امرند.» اما واقعیت این است که فقط دیدگاه افراد در این میان تاثیرگذار نیست. چرا که از یکسو اگر کسی راغب به موضوعی نیست میتواند آن را پیگیری نکند و از دیگرسو سهم این افراد چندان اثرگذار در کل موضوع نیست و واقعیت موجود در کشور چیز دیگری را نشان میدهد!
لابد میپرسید چرا این نظرسنجی تلفنی دردی را دوا نمیکند و آمار و ارقام درستی را متوجه ما نمیسازد و با اینهمه دنیای سلبریتیها و بازارشان روز به روز رونقش افزونتر میشود و برای همین هم هست که نهادهای نظارتی برایشان خط و نشان میکشند و دلواپسان آمار درآمدهایشان را رو میکنند.
با تمام حاشیهها و اخبار ضدونقیض تا یکی از سلبریتی کنسرت و شو و فیلم و سریال و مسابقه دارد، مردم (چه طرفدار و چه غیرطرفدار) پایش نشستهاند و از همان لحظه واکنشهایشان در محاورات شخصی و شبکههای اجتماعی شروع میشود و وقتی هم که گوشی خانه زنگ میخورد که از مرکز نظرسنجی زنگ میزنیم چیزی میپرانند که لازم نیست از آن دفاع کنند!
در اینجا سوال اصلی این است: «رسانه، مردم یا ستارهها؟» پاسخ هم چنین است: «هیچ گروهی بهتنهایی قدرت آن را ندارد که سلبریتیها را بسازد، معدوم کند یا در ورژن ایرانیاش اصلاح و استاندارد مطابق بخشنامههای اخلاقی و سبک زندگی فلانجور کند. سه گروه همقدرت، رسانه (چه مکتوب و چه مجازی و چه تصویری)، تمام افراد جامعه و خود سلبریتیها، در تبانی و رقابت با یکدیگر سلبریتیها را روی بورس میآورند. قدرت هیچکدام تعیینکننده نیست و هیچکدامشان هم ناتوان نیستند.»
همه ما مردم، حتی آنهایی که سلبریتیها را نادیده و پیش پا افتاده و زرد به حساب میآورند، بخشی از این پروسهایم، ولی هیچوقت نمیشود دقیقا پیشبینیکرد که ستاره بخت کدام سلبریتی کی ظهور وکی افول میکند. سلبریتیها نه بازیچهاند و نه بازیگردان، همانطور که مردم نه مصرفکنندهای بیاختیارند و نه قاضیانی برای صدور احکام سنگین. رسانهها اخبار سلبریتیها را پوشش میدهند تا توجه جامعه را جلب کنند. دستهای از آنها سلبریتیها را نقد میکنند و دسته دیگر خوراک سلبریتیها را فراهم میکنند، دستهای دیگر زیرپایشان را خالی میکنند و دستهای هم جدیدا اخاذی!
بنابراین اگر بپذیریم که فرهنگ سلبریتی در این دوران بینشاط و خاکستری چیزی نیست جز فضولی و زیرآبی و کپیبرداری و کشف زوایای پنهان یک زندگی؛ باید بگوییم در این نمایش که عده زیادی در نگارشش دخیلاند، مهاری وجود ندارد و افسارش در اختیار هیچکس نیست. حضور سلبریتیها در جامعه و میزان تاثیرگذاریشان تماما خوب یا تماما بد نیست. اما اگر فرهنگ سلبریتی را دوست ندارید، رسانه و فیسبوک و تلگرام را سرزنش نکنید، آرتیستها را سرزنش نکنید، حتی مردم را سرزنش نکنید. همه را سرزنش کنید.کلیتی که ما را به اینجا رسانده! ما همه با هم هستیم!
شاید در تکمیل عرایض ایسپا بتوان به نتایج یک تحقیق در آمریکا اشاره داشت، عناوینی که شاید باید به دقت بیشتری در روند نظرسنجی بینجامد. نتایج یک مطالعه که به تازگی در آمریکا صورت گرفته، نشان میدهد که اثرگذاری کارشناسان بر مخاطبان بیشتر از اثرگذاری سلبریتیها شده است. گرچه این اثرگذاری در گروههای سنی مختلف مخاطبان متفاوت است، اما مخاطبان در هر یک از گروههای سنی متفاوت بیشترین تأثیر را از کارشناسان میپذیرند. در این مطالعه اثرپذیری مخاطبان ۱۸ تا بالای ۶۵سال به تفکیک ۶ بازه سنی مورد بررسی قرار گرفته است. بهعنوان مثال اثرگذاری سلبریتیها بر گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال بالاترین مقدار یعنی ۱۶درصد و نصف اثرگذاری کارشناسان بر این گروه سنی است. این درحالی است که اثرگذاری سلبریتیها بر گروه سنی ۵۵ تا ۶۴سال به کمتر از یکدرصد کاهش مییابد درحالیکه اثرگذاری کارشناسان بر این گروه سنی همچنان قابل ملاحظه است.
به نظر نوع سوال، دستهبندی مخاطبان و نتیجهگیری و مقایسه اصولیتر از این است که یک روز تلفن بزنیم و یک شب جوابها را الک کنیم و فردایش بگوییم: کشف جدید شده است. حکایت خبرنگارهایی که برای پر کردن صفحه روزنامه تلفن را بر میدارند و به یک نماینده یا مسئول زنگ میزنند و میپرسند: دیگه چه خبر؟