شماره ۱۷۶۰ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۵ مرداد
صفحه را ببند
شاعرانه‌های لام الف

شهاب پاک‌نگر طنزنویس

اخیرا کتاب اشعار یکی از خانم‌های بازیگر کشورمان، فضای مجازی را به غوغاکده‌ای تبدیل کرده. خوشبختانه این بازیگر عزیز، به جهان بدون مرز اعتقاد دارد و اشعارش را به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر کرده که مبادا کسی در جای‌جای جهان از این حجم از شعر بی‌بهره بماند. مجموعه اشعار ایشان پر از لایه‌های پنهانی است که ما در ادامه می‌خواهیم چندتا از این شعرها را تفسیر کنیم.
1) شعر «زیر یک سقف»:  
من
تو بوده‌ام
تو
تو بوده‌ای
ما
تو بوده‌ایم
من و تو
ما...
نبوده‌ایم
آشنا
نبوده‌ایم
هم‌صدا
نبوده‌ایم
تفسیر:  شاعر دچار یکی از خودبیگانگی گشته و تلمیح زیبایی به آن داستان دارد که طرف می‌گوید «من کی‌ام؟! این‌جا کجاست؟! این غذا رو کی‌ خورده!». از طرف دیگر شاعر حس نوستالژی و ناب کودکانه‌اش هم گل کرده، درست آن‌جا که می‌گوییم «من من! تو تو! کشیدم!...». شاعران واقعی برای گفتن شعر خود را در بند زمان و مکان نمی‌کنند و خانم  شاعر هم از این قاعده مستثنی نیست. ما حدس می‌زنیم این شعر در مطب دندانپزشکی گفته شده است. شاهدمان هم آنجاست که می‌گوید «من و تو» و بعد دکتر به او می‌گوید «دهانت را باز کن» و او می‌گوید «ما...» و دهانش را باز می‌کند. ادامه شعر هم احتمالا جواب سوالات دکتر دندانپزشک است که عادت دارد موقع پرکردن دندان، از بیماران سوال بپرسد.
2) شعر «افسوس»
دست در دست کسی داشت
دستهایم لرزید
کاش هرگز او را...
کاش هرگز من را...
تفسیر:   در این شعر، شاعر خیلی زیرپوستی دارد. به سانسور اشاره می‌کند و برای همین دچار خودسانسوری شده. این شعر پر از سه نقطه‌هایی است که حدس می‌زند اگر می‌نوشت دچار ممیزی می‌شد.
3) شعر «اشک شمع»
جشن شب‌نشینی‌ام
نیمه شده ست
شهر را رنجاندی
روز رسوایی تو
آمدنی ست...!
تفسیر:   در این قسمت ما حدس می‌زنیم شاعر داشته نیمه‌های شب، چت‌هایش را با یک‌نفر می‌خوانده و تصمیم گرفته که صبح از همه آنها اسکرین‌شات بگیرد و در فضای مجازی منتشر کند. بعد حس شاعرانگی‌اش گل کرده و اثر جاودان «اشک شمع» را سروده است.
4) بخشی از یک شعر که عنوانش را نمی‌دانیم و در اینستاگرام خانم بازیگر منتشر شده بود.
هر آدمی
باید پشت پنجره اتاقش
یک گلدان داشته باشد
که هربار گل‌هایش خشک می‌شود و دوباره گل می‌دهد
یادش بیفتد که روزهای درد هم
به پایان می‌رسند
تفسیر: در این‌جا کمی بیسکویت لای کیبورد شاعر ریخته بود و شاعر داشته دکمه اینتر کیبورد را امتحان می‌کرده که گیر نکند.

 


تعداد بازدید :  447