شماره ۱۷۶۰ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۱۵ مرداد
صفحه را ببند
اگر دروغ ترامپ راست بود...

روح‌الله رجایی روزنامه‌نگار

«علی دایی در اعتراض به وضع زندانیان سیاسی، کشور را ترک و به انگلیس مهاجرت کرد»!
فرض محال که محال نیست. فرض کنید همین حالا این خبر منتشر شود. به نظر شما رسانه‌ها چگونه به آن واکنش نشان می‌دهند؟ عمده مطبوعات و خبرگزاری‌ها و کانال‌های فضای مجازی تقریبا تکلیف‌شان معلوم است. بر اساس خط و ربط سیاسی پیدا و پنهان‌شان موضعگیری می‌کنند، اما شک نکنید چندساعتی طول می‌کشد تا بخش‌های خبری تلویزیون و رادیو تصمیم بگیرند این موضوع را چطور پوشش بدهند.
اگر درباره این تأخیر تردید دارید، با هم چند نمونه دور و نزدیک را مرور کنیم. سال 82 وقتی شیرین عبادی نوبل گرفت، یک بخش خبری، خبر کوتاهش را پخش کرد، بخش خبری دیگری علیه او موضع گرفت و بقیه بخش‌های خبری هم کلا به نوبل‌گرفتن یک ایرانی بی ‌تفاوت بودند.
10‌سال بعد و هنگام پخش مسابقات جهانی والیبال لیگ جهانی، یکی دوشب تلویزیون صحنه‌هایی را نمایش داد که پرحرف و حدیث شد. آقای علی مطهری به آقای ضرغامی نامه نوشت و رئیس وقت صداوسیما هم توضیح داد که: ببخشید! قبلا تجربه این سطح از مسابقات والیبال را نداشتیم و تلویحا گفت که ناظر پخش نمی‌دانسته چه باید بکند.
در فوت مرتضی پاشایی، تلویزیون تا به خودش بیاید و درجه احساسات جامعه نسبت به او را بسنجد و تصمیم بگیرد، بازی را به شبکه‌های اجتماعی باخت. در ماجرای فوت مرحوم ‌هاشمی‌رفسنجانی هم همین اتفاق افتاد. بلاتکلیف‌بودن بخش‌های مختلف خبری بدجور توی ذوق می‌زد. صداوسیما تازه چندساعت بعد از فوت مرحوم‌ هاشمی، خواست پوشش ضعیف خبری خود را جبران کند و با پخش یکی دو ویدیوی تکراری از ایشان، از آن طرف بام افتاد.  در ماجرای ساقط‌شدن پهپاد آمریکایی نیز تا تلویزیون ما به جمع‌بندی برسد که کدام بخش خبر را چطور بگوید، شبکه‌های ماهواره‌ای 10 کارشناس را روی خط آوردند، هر چه دلشان خواست، گفتند.

 از این مثال‌ها تا دلتان بخواهد، هست و همه آنها نشان می‌دهد در صداوسیما و درشرایط عادی تقریبا همه چیز همان‌طوری که مدیران می‌خواهند، سرجایش قرار دارد و همه کارشان را همان‌طور که باید، انجام می‌دهند، اما یک پروتکل برای مواجهه با اتفاقات غیرعادی و مخصوصا بحران‌ها وجود ندارد.  همه اینها برای این بود که خواستم بگویم اوضاع در خلیج‌فارس  پرتنش است. هر تنش کوچک و منطقه‌ای در این شرایط،ممکن است تبدیل به مسأله‌ای بزرگ و بین‌المللی شود. درچنین شرایطی هرنوعی از مواجهه، مخاصمه، نبرد ما با طرف آمریکایی یا غربی، پیش و بیش از هر چیز جنبه رسانه‌ای خواهد داشت. به نظر می‌رسد ما هرچه از نظر استراتژی نظامی دستمان پر است و سناریوهای مختلفی برای شرایط متفاوت داریم، درعرصه رسانه تقریبا سردرگم و گیج مانده‌ایم. بلا و جنگ به دور، اما بیایید دروغ ترامپ که گفته بود آن شب قصد داشته دستور حمله به ایران بدهد را راست فرض کنیم. بعد هم فرض کنیم دستور حمله می‌داد. اگر چنین اتفاقی می‌افتاد، اگر چنین اتفاقی در آینده بیفتد، بخش‌های خبری ما چه واکنشی نشان خواهند داد؟! اصلا می‌دانند چه باید بکنند؟ بر طبل جنگ بکوبند؟ مردم را به آرامش دعوت کنند؟ مردم را برای ثبت‌نام و اعزام به جبهه در روزهای آتی تهییج کنند؟  این سردرگمی اگرچه در صداوسیما بیشتر دیده می‌شود، اما در برخی موارد خاص و ملی، مشکل همه رسانه‌هاست. جلسات گاه و بیگاه شورای‌عالی امنیت ملی، وزارت اطلاعات، شورای امنیت کشور و برخی نهادهای دیگر با افراد گزینش‌شده در رسانه‌های گزینش‌شده یا ارسال پراکنده ایمیل‌ها و پیامک دردی را دوا نمی‌کند، مخصوصا این‌که در بسیاری از موارد افرادی که باید اهالی رسانه را در زمینه‌های بحرانی توجهی کنند، خودشان شناخت رسانه‌ای کافی ندارند.  کاش یکی پیدا شود و بگوید: خبر نداری، جلسات منظم و کاربردی با سردبیران رسانه‌ها گذاشته‌اند و سناریوهای مختلفی از جنگ در سطوح مختلف تا مذاکره را بررسی کرده‌اند، بسیاری از واقعیت‌ها را با اهالی رسانه درمیان گذاشته‌اند و حالا همه می‌دانند در چه موقعیتی چه باید بکنند. تلویزیون هم تکلیفش با خودش مشخص شده و با واکنش رسانه‌ای سریع، اجازه جریان خبری را به غریبه‌ها واگذار نخواهد کرد. 

 


تعداد بازدید :  493