غروب دهم اکتبر 1994 میلادی، هنگامی که یک گروه شبهنظامی در منطقه مرزی سپینبولداک ولایت قندهار که فقط چند کیلومتر با مرز پاکستان فاصله دارد با اسم «تحریک اسلامی طلبای کرام» اعلام وجود کرده و از هدف خود برای استقرار حکومت اسلامی در افغانستان پرده برداشت، شاید حتی 10نفر هم آن را جدی نگرفتند. از همین رو نه کابل و نه دیگر گروههای جهادی مدعی وقعی به ادعای «تحریک اسلامی طلبای کرام» نگذاشتند، اما وقتی یک ماه بعد یکی از مهمترین ولایات افغانستان یعنی قندهار بهطور کامل تحت تصرف آنها قرار گرفت تازه هوش و حواسها متوجه این گروه جدید شد.
پیشروی سریع با دوپینگ پاکستان و عربستان
«تحریک اسلامی طلبای کرام» که حالا با عنوان «طالبان» شناخته میشد ظرف مدت کوتاهی خوست، هرات، جلالآباد و... را اشغال کرد و حالا دیگر همه میدانستند این گروه جدید مستحظر به پشتیبانی اطلاعاتی، نظامی و مالی دولتهای پاکستان و عربستان است. گروه طالبان دومین سالگرد تأسیس خود را جشن نگرفته بود که کابل را به تصرف خود درآورد و تاسال 2001 که ایالات متحده در انتقام حمله به برجهای دوقلو آنها را از قدرت ساقط کرد تقریبا کل افغانستان - منهای بخش کوچکی از شمال این کشور- را در اختیار خود داشتند. حتی امروز که 18سال از سقوط دولت طالبان میگذرد آنها هنوز یکی از گروههای تاثیرگذار در این کشور هستند. اما نکتهای که بهانه نوشتن این مطلب با مقدمهای چنین طولانی شد ماجرایی است که ایران و طالبان را که از لحظه تأسیس این گروه تا امروز هرگز از در مصالحه با یکدیگر در نیامدند تا پای یک درگیری بزرگ نظامی پیش برد. ایران و طالبان چه به لحاظ ایدئولوژیک و چه از منظر اهداف استراتژیک هیچگاه دارای مقصد مشترکی در افغانستان نبودند، اما اتفاقی که 2 دهه پیش در شهر مزارشریف حادث شد راه آنها را برای همیشه از هم جدا کرد.
کشتار با هدف جدایی ابدی ایران و طالبان
مزار شریف که پس از تصرف کابل توسط طالبان به مرکز فرماندهی دولت قانونی افغانستان به ریاست برهانالدین ربانی تبدیل شده بود، 2سال بعد از سقوط کابل محاصره و نهایتا توسط طالبان اشغال شد. در روز سقوط مزارشریف یعنی 21 سال پیش در چنین روزی، برابر 17 مرداد 1377 خورشیدی، عدهای از نیروهای طالبان وارد کنسولگری ایران در این شهر شده و 10دیپلمات حاضر در آن به همراه محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی را به شهادت رساندند. در پی این حادثه ایران با گسیل بیش از 200هزار نیروی نظامی به مرزهای شرقی آمادگی خود را برای گوشمالی دادن طالبان نشان داد، اما مخالفت مقام معظم رهبری با ورود نظامیان ایرانی به خاک افغانستان باعث شد این نیروها در مرز با افغانستان در حالت آمادهباش باقی بمانند. بعدها با اطلاعات به دست آمده از منابع مختلف که یکی از آنها اظهارات اللهمدد شاهسوند دیپلمات ایرانی و تنها بازمانده از کشتار مزارشریف بود، فاش شد که سرویس امنیتی دیگر کشورها نقشی مهم در حادثه مزار شریف و قتلعام دیپلماتهای ایرانی برعهده داشته و درواقع سران طالبان رأسا هیچ دستوری در این خصوص صادر نکرده بودند.