سعید جلیلی یکی از مشهورترین چهرههای سیاسی که در زمان نزدیکی به انتخابات حضور رسانهای فعالی دارد، در همایشی در مشهد گفته: «یکی از ایرادات آن است که صرفا بخواهیم با ارایه لیست بر رأی مردم تاثیر بگذاریم، اما در فاصله دو انتخابات مردم را رها کنیم و تلاش لازم را به کار نبریم، نسبت به دغدغه آنها در طول این سالها بیتفاوتیم و آنها را با مشکلاتشان تنها میگذاریم و توقع داریم به کاندیدای مورد نظر ما نیز اقبال کنند... یک خلطی که ممکن است ایجاد شود آن است که برخی میگویند ببینیم مردم از چه حرفی خوششان میآید، همانها را بگوییم! نمونهاش کسانی بودند که در مجلس گذشته عدهای میگفتند فعلا دست نگهدارید و از برجام انتقاد نکنید، چراکه مردم فعلا خوششان میآید، این همان محافظهکاری است، اما با مردم باید صداقت و صراحت انقلابی داشت.» بخش اول حرفهای آقای جلیلی یکی از ایرادات شایع در فضای سیاسی ایران است که در همه حوزهها و زمینهها رخ نشان میدهد؛ از صداوسیما گرفته (که نزدیکیهای انتخابات با اقشار مختلف مردم مهربان میشود و برنامههای خطقرمزی میسازد) تا نهادهایی که ارتباط تنگاتنگی با جامعه دارند، از سیاسیها گرفته تا نهادهای خدماتی. ولی ابهام اصلی در بخش دوم این حرفها مطرح است. جایی که جلیلی بر اختلافنظر برخی جناحهای سیاسی با نظر مردم دست میگذارد که «ببینیم مردم از چه حرفی خوششان میآید، همانها را بگوییم!» و با سرزنش سکوت در قبال برجام، نتیجه میگیرد که باید صداقت و صراحت داشت. هرچند آقای جلیلی در سپهر سیاسی ایران از جانب سمت و جناحی حمایت و هدایت و معرفی شده که -میگویند- اصالتی برای نظر مردم قایل نیست، ولی بد نیست به بهانه همین نظرها، این سوال را یکبار برای همیشه و صریح (حداقل در آستانه انتخابات) پاسخ دهد که اساسا نظر مردم مهم هست یا نه؟ چقدر مهم است و تا کجا احترام دارد؟ مگر همین مردم -بنا بر قول مشهور همه مسئولان- ولینعمت نیستند؟ مگر نوکری و خدمت بهشان افتخار نیست؟ مگر در نظام جمهوری اسلامی، همه ارکان آن، مستقیم و غیرمستقیم با نظر مردم گزینش نمیشوند؟ مگر یکی از افتخارات نظام برگزاری انتخابات به قاعده هر دوسال یکبار نیست که در غربآسیا بینظیر محسوب میشود؟ پس چطور میتوان گامنهادن براساس مردم را یکی از ایرادات در انتخاباتها بیان کرد؟ اگر سلیقه و نظر مردم بر حمایت از برجام است، چرا باید سکوت برابر آن را بهعنوان یکی از سرشکستگیها و نمادهای محافظهکاری مطرح کرد؟
یعنی سلیقه و نظر مردم تا جایی مهم است و ارزش دارد که پسندِ جناح ما را انتخاب کنند و اگر مخالف آن باشند، باید با صراحت در مقابل همان سلیقه و نظر عمومی ایستاد؟ مگر همین مردم حامی و پشتیبان این نظام در سختترین روزها و شرایط نیستند و قدرت اصلی ایران را نمیسازند؟ پس چطور آراءشان فقط تا وقتی ارزش دارد که جناح مطلوب شما را تأیید کند! پاسخ به این سوالها شاید ابهامها درباره ارزش و جایگاه مردم در ذهن سعید جلیلی و حامیانش را مشخصتر کند. مردم فقط آنهایی نیستند که در سخنرانیها روبهروی شما مینشینند و با تکبیر حرفهایتان را تایید میکنند. جامعه بزرگتری ناقد حرفهای شماست...