۲۰سال پيش يونسكو 12 آگوست يا 21 مرداد را بهعنوان روز جهاني جوان تعيين كرد. شعار آنان: «ساختن يك دنياي بهتر به همراه جوانان» بود. اگر امروز ميخواستند براي چنين روزي شعار انتخاب كنند، به احتمال فراوان ميگفتند: «ساختن يك دنياي بهتر از سوي جوانان.» تحولات فناوري در 20سال گذشته چنان سريع بوده كه عملا نيروهاي غيرجوان را از جايگاه قبلي خودشان دور كرده و جوانان را به موتور اصلي تحول تبديل كرده است. با اين وجود در ايران وضعيت براي جوانان چندان مناسب و بر وفق مراد نيست. به همين علت است كه تعداد قابل توجهي از آنان نااميد شده و قصد مهاجرت دارند. سال گذشته در همين روزها بود كه معاون وزير علوم در اينباره تذكر داد و اعلام كرد كه تسويهحساب و آزادكردن مدارك تحصيلي براي خروج از كشور روند افزايشي يافته است. نظرسنجيها نيز وجود این گرایش را تاييد ميكند.
علاقه و اقدام براي خروج از كشور تابع دو عامل كلي است. مطلوبيت مقصد و مشكلات مبدأ. به نظر ميرسد علت اصلي علاقه به ترك وطن از سوي جوانان ایران بيش از آنكه جذابيت و مطلوبيتهاي مقصد باشد، ناشي از مشكلات مبدأ يعني اينجاست. در اين مورد ميتوان چند مشكل اصلي جوانان را برشمرد.
1ـ نخستين و شايد مهمترين مشكل جوانان به رسميت شناختهنشدن سبك زندگي آنان از سوي نسل قبلي است. اين مسأله بسيار مهم است. آنان را دچار فرسايش روحي و رواني ميكند. شكاف بزرگي ميان جوانان و نسلهاي پيش از آنان به وجود آمده، بهطوری كه ساختار رسمي اين شكاف را ناديده ميگيرد و به سبك زندگي و در نتيجه آزادي انتخاب جوانان احترام نميگذارد.
2ـ مشكل مهمتر بعدي، فقدان چشمانداز مطلوب شغلي و درآمدي است. با وضعيت بيكاري موجود و نيز سطح پایین درآمدها و دستمزدها، نقطه اميد چنداني براي جوانان باقي نميماند. 30-20سال پيش دغدغه اصلي جوانان تحصيل بود، ولي از همان زمان هم گفته ميشد كه اگر فكري به حال اشتغال آنان نشود، مسأله اشتغال در آينده با شدت بيشتري گريبان همه را خواهد گرفت كه گرفت. دوره فاجعهبار احمدينژاد كه در عمل هيچ شغلي ايجاد نكرد، از چند زلزله قوي براي كشور و جوانان خسارتبارتر بود.
3ـ مشكل بعدي ازدواج و نياز جنسي است كه از يك سو تحت تاثير سبك زندگي و از سوي ديگر وضعيت نامناسب اقتصادي جوانان قرار دارد. مسأله ازدواج و عدمعلاقه به فرزندآوري را نميتوان با توصيههاي اخلاقي حل كرد.
4ـ هويت جوانان و احساس اينكه محترم شمرده شوند، بيشترين نياز جوانان است. اينكه آنان توانايي و نيز حق دارند كه آينده را بسازند و كساني خود را قيم آنان ندانند، مهمترين مشكل امروز جوانان است. اينكه خواست آنان محترم شمرده نميشود. اينكه راه براي حضور موثرتر آنان فراهم نيست. در نتيجه آنان خود را جدا از جامعه و ارزشهاي آن حس ميكنند و اين خطر بزرگي است كه جامعه ما را نيز تهديد ميكند.
جوانان بزرگترين ظرفيت يك جامعه هستند كه متاسفانه وجود اين ظرفيت مورد غفلت واقع شده است. هزينه اين غفلت را تاكنون دادهايم، ولي در آينده هزينه بيشتري را پرداخت خواهيم كرد.