تاکسی‌های مفرح  | فرید صادقی|آقا امروز هوا کم از دیروز نداره، یعنی فضای هوا تنها به دستگاه سولاریوم میخوره و جون میده برای برنزه‌شدن و این برنزه‌شدن گاهی وقتا اصلا درست اجرا نمیشه. دقیقا شبیه بعضی از خیابونامون که به همه چیز میخوره جز خیابون، یعنی اگر به این قسمت داخل نقشه بگن، ادامه سلسله جبال زاگرس در منطقه12 دردش کمتره، مشکل الان این نیست، مشکل الان فضای شاد و مفرحی که داخل بعضی از تاکسی‌ها وجود داره، دمای هوا رفته رو ۵۰ و خودش خجالت میکشه بالاتر بره، ولی طرف از ۵۰ متری ناله میزنه که یک هفته است حموم نرفته و خجالت هم نمیکشه و میاد داخل ماشین و معتقد هستش که حقوق حیوان به‌خصوص حیوانات مفید به خوبی رعایت نمیشه. خوب که پیگیر بشی متوجه این مطلب میشی که طرف دیپلم‌ردیه و بارهای بار به جرم سرقت مسلحانه از چوپان‌ها گرفتنش. بعد که تاکسی حرکت میکنه، راننده جای کولر شیشه رو میده پایین، میگی آقا چرا کولر نمیزنی؟ میگه آقا داره از زمین و زمان میباره کولر برای چیته؟ خب راننده عزیز اون بارش موسمیه میاد میباره و میره. بعدش این بارشه یباره نبوده و حتی سه باره هم شده و ریخته. اصلا بحث ریختنش به این چیزا نیست. اصلا قدرت تشخیص داره و همزمان آنالیز می‌کنه چشاتو که میزان بدبختیت کم بوده یا نه تک‌تک. جواب رانندها معمولا تو این موقعیت یه چیزه «ناراحتی پیاده شو» و حرفاتو یه جای دیگه بریز. من که میدونم قدرت تواناییم در مقابل این دوستان کمه سکوت می‌کنم و بیشتر به این دو جنازه‌ای فکر می‌کنم که از بوی بد اون دوستمون خفه‌شدن.