شهاب نبوی طنزنویس
امروز به بررسی این موضوع میپردازیم که ما تا به میانسالی برسیم، چقدر باید فحش و کتک بخوریم تا آبدیده شویم.
مرحله اول: این مرحله جزو مراحلی است که زیاد به شما مربوط نمیشود و بیشتر به قصد و اراده والدینتان بستگی دارد. در این مرحله یک شب که پدرتان دور از جانش مثل چی کار کرده و خسته و کوفته به خانه برمیگردد، مادرتان شروع به غرزدن مصنوعی میکند. خلاصه مادر بعد از کمی غر مصنوعی، درحالی که دستش را روی شکمش گذاشته، با منتهای ناز و عشوه میگوید که ما داریم بچهدار میشویم. شما اولین فحش در طول حیاتتان را همینجا نوشجان میکنید. اگر کمی گوشهای نداشتهتان را تیز بکنید، حتما میشنوید که پدرتان دارد به خودش میگوید که ایبابا توی این وضع، همین فلانفلانشده رو کم داشتم.
مرحله دوم: مادرتان دردش میگیرد و میبرندش بیمارستان. احتمالا در این مرحله یکی- دوتا فحش از پدربزرگ و مادربزرگتان خواهید خورد. آنها معتقدند این حق بچهشان نیست که برای به دنیا آوردن بچه داماد لندهورشان اینهمه درد بکشد. شما به دنیا میآیید و پرستار شیفت شب که دایم بر این گمان است که همسرش در شبهایی که او شیفت میماند، شوهر خوبی نیست، خسته و عصبی، جوری اولین ضربه را به پشتتان میزند که عوض اینکه نفستان دربیاید، نفستان بند میآید.
مرحله سوم: به سه- چهارسالگی رسیدهاید و طبق تحقیقات، این سن بهترین زمان برای کتکخورشدن است. دیگر کمکم دارید تُخس میشوید و علاوه بر پدر و مادرتان، لج هرکدام از اعضای فامیل را هم که دربیاورید، در خفا جوری پسگردنی میخورید که گردنتان مثل الاکلنگ بالا و پایین بپرد. پدر و مادر هم با حفظ سمت، حق کتکزدنشان را به عمو و عمه و خاله و دایی و چندتا همسایه اینور و چندتا همسایه اونور تفویض میکنند.
مرحله چهارم: وارد مدرسه میشوید. معلم یا ناظم دیشب در خانه دعوای نسبتا شدیدی داشتهاند. شما هم یا درس نخواندهاید یا ناخنتان بلند است یا کلهتان را با نمره چهار نزدهاید یا اصلا معلم حال کرده که کتکتان بزند. این مراسم تقریبا ۱۲سال تکرار میشود و شما به یک کتکخور کاملا حرفهای تبدیل میشوید.
مرحله پنجم: شما وارد دانشگاه میشوید. خانم کریمی به شما محل نمیگذارد و عاشق اسکندر، پسر پولدار دانشکده است. شما ابتدا اسکندر را که اسمش را به ژوبین تغییر داده، تهدید میکنید. اما جواب نمیگیرید. درنهایت مجبور میشوید باهاش قراردعوا بگذارید. ژوبین به اسکندر تغییر کاربری میدهد و چندتا نوچهاش را میآورد و دور از جان مثل هاپو کتکتان میزنند.
مرحله ششم: میروید سربازی: اینجا گیر چند سرباز قدیمیتر میافتید. پسیخورتان در این مرحله بسیار خوب میشود. با شستن توالت و آشپزخانه هم به صورت حرفهای آشنا میشوید. در این مرحله از شدت کتکخوردن فیزیکیتان کم و بیشتر به صورت روحی کتک میخورید و احتمالا یا سیگاری میشوید یا نمیشوید.
مرحله هفتم: ازدواج میکنید: برادرزنهایتان به کابوس زندگیتان تبدیل میشوند. آنها را جوری تربیت کردهاند که تنها رسالتشان را کتکزدن شوهرخواهرشان میدانند. همین که زنتان سوت بزند، چهار تا گولاخ از در و دیوار بالا میآیند و انتقام همه بحث و تبادلنظرها با خواهرشان را از شما میگیرند.