شماره ۱۷۶۹ | ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۷ مرداد
صفحه را ببند
در حاشیه ابراز نظرها درباره سهمیه فرزندان اعضای هیأت علمی در کنکور
تبعیض پسندیده نیست حتی برای یک نفر!‏

روز گذشته وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری در گفت‌وگویی با ایلنا گفته: «متاسفانه این مسأله در جامعه کمی بزرگنمایی شده ‏است. این مسأله طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است و چندین‌سال است که اجرا می‌شود. این سهمیه درواقع حداقل کمک به ‏فرزندان اعضای هیأت علمی است که در دانشگاه قبول می‌شوند.‌ سال گذشته ۱۵۰۰ دانشجو از این امتیاز استفاده کردند که اغلب از ‏استانی به استان دیگر جابه‌جا شده و ۶۰۰ نفر نیز از این ۱۵۰۰ نفر تغییر رشته داشته‌اند، اما برخی به گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویی ‏کل دانشگاه‌ها را بچه‌های اعضای هیأت‌علمی تشکیل داده و از پایین به بالا رسیده‌اند.»‏
منطق باورپذیر سهمیه‌ها از کجا در فرهنگ کنکوری ما پیدا شد؟ سهمیه یعنی امتیازی که به گروه و دسته‌ای خاص می‌دهند تا اهمیت مشمولان برای سیستم آموزشی کشور مشخص شود و به نوعی جبران ضعف‌های احتمالی در مسیر ‏آموزش باشد. بر همین اساس، سهمیه مناطق محروم، سهمیه جانبازان و ایثارگران و سهمیه خانواده معزز شهدا و بقیه نمونه‌های معدودی ‏از این دست قابل درک است؛ آنها در ازای سهمی که از زندگی نرمال در جامعه نبرده‌اند (از قبیل کم‌برخورداری از امکانات آموزشی، ‏کمبود پدر/مادر/همسر ایثارگر با هدف حفظ جامعه و...) سهمیه‌ای در کنکور می‌گیرند تا در سیستم آموزش عالی کشور، بیشتر به چشم ‏آیند. سهمیه‌ای که در بسیاری از موارد از آن بهره نمی‌برند و بسیاری از خانواده‌ها از آن ابا هم دارند. حالا با این تعاریف قابل فهم و ‏منطقی از سهمیه، امتیازی که به اعضای هیأت علمی دانشگاه‌ها داده می‌شود، به چه علت است؟ فرزندان اساتید دانشگاه‌ها کمبودی در ‏زندگی‌شان دارند؟ فرصت مطالعه و درس خواندن برایشان مهیا نیست؟ دچار مشکلات روزمره هستند؟ مگر داشتن پدر و مادری با مدرک ‏دانشگاهی، یک فرصت بیشتر برای تحصیل و برخورداری محسوب نمی‌شود؟ چرا در این بخش از جامعه، از زمین به آسمان ببارد؟ چرا و بر ‏اساس کدام منطق قابل فهم، باید برای این فرزندان هر نوع امتیازی (ولو جابه‌جایی از استانی به استان دیگر) قایل شد؟ روی سخن با وزیر ‏نیست که به گفته او، ‌این مصوبه نامراد سال‌هاست که اجرا می‌شود. ولی حالا که علم شفافیت در هرجا بلند است، بد نیست به این ‏‏«فرصت‌سازی برای قشری خاص» هم پرداخته شود.

کلمه رانت‌خواری برای فرصت تحصیلی، عبارت درشتی است، ولی با همین جابه‌جایی ‏‏(حتی به عدد ۶۰۰ نفر) جای دانش‌آموز دیگری در رشته‌ها گرفته نشده؟‌ در ازای این صندلی‌ای که از استانی به استان دیگر رفته، جای ‏فرد دیگری تنگ‌تر نشده؟ این درست است که حقی ناحق شود، جایی تنگ شود برای امتیازی که به هیچ شکل پذیرفتنی نیست؟ بله، ‏عدد ۱۵۰۰ و ۶۰۰ در مقیاس شرکت‌کنندگان کنکور قابل فراموشی است،‌ می‌شود نادیده‌اش گرفت ولی قایل شدن رانت، بی‌عدالتی ‏آموزشی، ایجاد امتیاز ویژه یا هرچیزی که اسمش را بگذاریم یکی‌اش هم زیاد است. باید به بی‌عدالتی اعتراض کرد؛ چه یک‌دانه، چه‌هزار ‏و پانصدتا...‏


تعداد بازدید :  531