شهروند| حادثه که اتفاق میافتد خسارت مادی و جسمی نخستین چیزی است که به چشم میآید، اما چیزی که بسیاری از مواقع نادیده گرفته میشود، آسیبهای روحی و روانی است که افراد درگیر در یک حادثه به آن دچار میشوند. مردم در شهری که زلزله را حس میکنند، قطعا صدمات روحی زیادی میبینند. اینکه بدانیم این آسیبها چگونه درمان میشود، میتواند کمک بسیار بزرگی به این افراد کند. در سالهای اخیر، اهمیت رسیدگی سریع و بهنگام، به واکنشهای روانی افراد آسیبدیده از سنین پایین تا جوانان و سالمندان پس از بلایا، مورد توجه همه متولیان بهداشت قرار گرفته است. به همین دلیل پرداختن به واکنشهای روانی بازماندگان با هدف عادیسازی واکنشها و جلوگیری از بروز عـوارضی که منجر به اُفت کیفیت زندگی فردی و کاهش کارآیی آنها میشود، یکی از مهمترین اقداماتی است که در دستور کار نهادهای امدادرسان قرار گرفته است.
مقابله با استرس ناشي از حادثه
ميتوان با افراد در مورد احساساتشان (از جمله خشم، غصه و ساير عواطف) گفتوگو کرد، هر چند ممکن است قدري مشکل باشد.
از مشاوران آگاه به استرس ناشي از حوادث بايد کمک گرفت.
نبايد خود را به علت وقوع حادثه سرزنش کرد يا از اين موضوع که نميتوان کاري براي نجات ديگران انجام داد، نگران شد.
به کمک تغذيه مناسب و متعادل، استراحت کافي، ورزش، نرمش و آرامش و نيز مصرف صحيح داروهاي ضروري، سلامت جسمي و رواني تضمین میشود.
باید فعاليتهاي معمولي روزانه خانوادگي خود را از سر گرفت و بار سنگين را بر دوش خود و خانواده قرار نداد.
باید با اعضاي خانواده و دوستان خود وقت کافي
صرف کرد.
بهتر است در مراسم و يادبودها شرکت کنید.
ميتوان از گروههاي خانوادگي و دوستانه و خيرين موجود در جامعه که وظيفه حمايت از آسيبديدگان حادثه را برعهده دارند، به نحو مطلوب کمک گرفت.
بايد آمادگي مقابله با حوادث بعدي را داشت (از طريق تدارک کيف نجات و به روز کردن برنامه خانوادگي مقابله با حادثه). اين اقدامات مثبت ميتواند آرامبخش باشد.
کمک به کودکان براي کنارآمدن با حادثه
حوادث کودکان را دچار ترس، سردرگمي و ناامني میکند. احتمال دارد کودک خودش عملا در بحران قرار گرفته باشد يا اينکه صرفا آن را از طريق تلويزيون مشاهده کرده يا از صحبتهاي ديگران متوجه آن شده باشد. والدين و مربيان بايد بدانند که در صورت بروز واکنش از سوي اين کودکان چه بايد بکنند. کودکان ممکن است با ترس، غم و اندوه يا مشکلات رفتاري به حادثه واکنش نشان بدهند. خردسالان ممکن است بازگشت به الگوهاي رفتاري بچگانه، ازجمله شب ادراري، مشکلات خواب و اضطراب جدايي را از خود نشان دهند. کودکان سنين بالاتر ممکن است دچار خشم، تهاجم، مشکلات درسي يا گوشهگيري شوند. برخي کودکان که مستقيما با فاجعه روبهرو نشده و اما آن را از طريق تلويزيون مشاهده کردهاند، ممکن است دچار اضطراب شوند.
چه چيز موجب آسيبپذيري کودکان میشود؟
در اغلب موارد، با توجه به عوامل مذکور، واکنشها در برابر حوادث گذرا است. در غياب آسيب يا تهديدي جدي، فوت عزيزان يا مشکلات ثانويه مانند تخريب خانه، ترک منزل و… علايم ناشي از حادثه با گذشت زمان کاهش پيدا ميکند. کودکاني که مستقيما در متن حادثه بودهاند، ممکن است به علت يادآوري خاطرات ناشي از حادثه مانند باد شديد، دود، آسمان ابري، آژير و ... دچار برگشت احساسات ناخوشايند شوند. تجربه قبلي برخورد با نوعي حادثه آسيبزا يا استرس شديد ممکن است در بروز اين احساسات تأثير داشته باشد.
کنارآمدن کودکان با حوادث و بحرانها معمولا با روش کنارآمدن والدين گره خورده است. کودکان ترس و اندوه بزرگسالان را درک ميکنند. والدين و افراد بزرگسال با انجام اقداماتي در زمينه مديريت احساسات خود و برنامهريزي براي کنار آمدن با حوادث و بحرانها ميتوانند به کودکان کمک کنند تا آنها نيز راحتتر با بحران و حادثه کنار بيايند. يکي از راههاي کنترل احساسات و ايجاد اعتمادبهنفس در کودکان آن است که قبل از بروز حادثه آنها را در روند تدوين برنامه و آمادگي در برابر حادثه مشارکت داد. اين کودکان بعد از وقوع حادثه قادر
خواهند بود در روند بازسازي و برگشت به حالت عادي به ساير اعضاي خانواده کمک کنند.
آشنايي با علايم و نشانههاي استرس ناشي از حادثه
اگر افراد بزرگسال داراي علايم و نشانههاي زير باشند، ممکن است به مشاوره يا راهنمايي در مورد مديريت استرس نياز پيدا کنند:
اختلال در خواب
اختلال در ارتباطگيري
اختلال در حفظ تعادل
کاهش آستانه تحمل
افراط در مصرف دارو
اختلال در توجه به امور و اطرافيان
کاهش راندمان کاري
سردرد و مشکلات گوارشي
تاري ديد/ مشکل شنوايي
علايم سرماخوردگي يا شبه آنفلوآنزا
اختلال در جهتيابي و سردرگمي
تمايلی به برگشت خانه نداشتن
افسردگي، غمگيني
احساس نااميدي
عواطف ناپايدار و گريههاي مکرر
احساس گناه و شک به خود
ترس از مردم يا افراد ناشناس يا ترس از تنها شدن
کدام دسته از کودکان در معرض خطر هستند؟
واکنش بسياري از کودکان در برابر حوادث کوتاهمدت، بيانگر واکنش طبيعي به حوادث
غير طبيعي است. عده کمي از کودکان به دليل سه عامل مهم ممکن است دچار فشار رواني طولاني مدت شوند. اين سه عامل خطر عبارتند از:
حضور مستقيم در بحران مانند ترک محل سکونت، مشاهده آسيبديدگي يا مرگ ديگران.
غم و اندوه و فقدان به دليل مرگ يا آسيب جدي اعضاي خانواده يا دوستان.
فشار ناشي از حادثه مانند کوچ موقت به جايي ديگر، از دست دادن دوستان و شبکه اجتماعي، از دست دادن مايملک شخصي، بيکاري والدين و هزينههاي مترتب بر روند بازگشت خانواده به زندگي قبل از حادثه و شرايط عادي.
اطمينان خاطر دادن به کودکان بعد از حادثه ناگوار
تماس شخصي اطمينانبخش است. بايد کودکان را در آغوش گرفت و نوازش کرد.
ارايه اطلاعات واقعي در مورد حادثه و داشتن برنامه براي حفظ سلامتي کودکان ضرورت دارد.
کودکان بايد تشويق به بيان احساسات خود شوند.
لازم است زمان بيشتري با کودکان گذراند. (مثلا هنگام شب)
برنامههاي کاري روزانه را بايد متناسب با نياز کودکان تنظيم کرد.
مشارکت دادن کودکان در روند بازسازي و برگشت به حالت عادي، اهميت زيادي دارد.
انجام رفتارهاي مسئولانه کودکان شايسته قدرداني است.
بايد دانست کودکان واکنشهاي متفاوتي در برابر حوادث و بحران از خود نشان ميدهند.
مشارکت دادن کودکان در روند بهروز کردن برنامه خانوادگي مقابله با حادثه، از نظر ايجاد اعتماد به نفس در آنان اهميت دارد.
اگر با وجود انجام موارد فوق، کودک کماکان دچار نگراني است، اگر با گذشت زمان وضع بدتر ميشود يا اگر رفتارهاي او در مدرسه، خانه يا ساير جاها با اختلال روبهرو شده است، بهتر است با فردي صاحبنظر مشورت کرد. در اينباره ميتوان از روانشناسان کودک يا ساير افراد صاحب تجربه کمک گرفت.
واکنشها و علایم شایع در افراد آسیبدیده پس از بلایا
خشونت: با سرخوردگی و ناکامی مرتبط است، بهویژه وقتی افراد سعی در انکار ناکامی دارند.
اضطراب: بهصورت بیقراری یا ناتوانی در تصمیمگیری و عمل خود را نشان دهد .
ترس: ترس ممکن است مربوط به محیط باشد؛ مثل ترس از تنها ماندن، از دست دادن بازماندگان، وقوع مجدد فاجعه.
سرزنش: فرد ممکن است خود را بهدلیل جلوگیری نکردن از واقعه بد یا کمک نکردن سرزنش کند .
سرخوردگی: وقتی افراد در دستیابی به خواستهای با مانع مواجه میشوند، سرخورده میشوند.
ناامیدی: فرد ممکن است خود را از فعالیت و روابط بین فردی دور کند و منزوی شود.
احساس گناه: ممکن است فرد به دلیل اینکه نتوانسته طور دیگری عمل کند یا به دیگران کمک کند، احساس گناه کند.
غم و اندوه: فرد احساس بیانرژی بودن میکند که در حرکات و صورتش نمایان است .
افکار و خاطرات مزاحم: افکار یا خاطراتی که بهصورت خواسته و ناخواسته در هر زمانی به ذهن میآید.
آسیبپذیری: فرد احساس شکننده بودن و ناامنی میکند و شرایط محیطی را ناامنتر و پرخطرتر تعبیر میکند.
بیش برانگیختگی: با علایم جسمی تپش قلب و علایم روانی اضطراب در مقابل محرکهای جزیی نشان داده میشود.
اجتناب: بهصورت اجتناب شناختی و آگاهانه در بهخاطر نیاوردن حادثه خود را نشان میدهد
روش کمک به ديگران
حس نوعدوستي و بخشندگي مردم در هيچ زماني به اندازه زمان وقوع حادثهای فاجعهبار قابل مشاهده نيست. مردم ميخواهند کمک کنند. در اينجا به چند توصيه کلي در مورد نحوه کمک به ديگران بعد از وقوع بحران اشاره ميشود:
ميتوان داوطلب کمک شد. بايد به اخبار و گزارشها گوش داد تا معلوم شود در کجا به نيروي افراد داوطلب نياز است. توجه به اين نکته ضروري است تا زماني که از افراد داوطلب درخواست نشود، نبايد به نواحي آسيبديده بروند.
اگر به کمک نياز بود، لازم است همراه خود غذا، آب و ساير نيازمنديهاي ضروري را به ناحيه آسيبديده برد. اين موضوع زماني اهميت دارد که منطقه وسيعي دچار بحران شده و امکانات اضطراري کمياب است.
ميتوان به سازمانهاي امدادرسان شناختهشده کمکهاي نقدي کرد تا آنها بتوانند هر آنچه براي افراد نيازمند لازم است، خريداري کنند.
از دادن مواد خوراکي، لباس و ساير امکانات به سازمانهاي دولتي و امدادرسان تا زمان درخواست آنها خودداري شود. اين سازمانها در حالت عادي قادر به انبارکردن هداياي مردم نيستند.
به جاي هديه چند قلم کالاي مختلف، ميتوان مقداري از يک کالاي مشخص (مثلا مواد خوراکي فاسدنشدني) را اهدا کرد. بايد دانست کمکها به کجا ميرود. بدون برنامهريزي مناسب، بسياري از امکانات مورد نياز بیاستفاده ميماند.
با کودکان به نحوی خاص برخورد شود
تا جایی که ممکن است سعی شود کودکان از والدین خود جدا نشوند.
اگر مادر مجروح است، سعی شود کودکان خردسال همراه او برای درمان اعزام شوند.
اگر کودک مجروح است باید مادر، پدر یا یکی از بستگان بسیار صمیمی همراه او اعزام شوند.
اگر کودک شیرخوار است و مادر فوت کرده است، سعی شود به یک مراقب اصلی سپرده شود.
اگر مادر کودک فوت کرده است حتما پدر یا سایر بستگان بهطور دایم همراه او باشند.
ترجیحاً کودک را باید به شخصی از بستگان مانند خاله، عمه، مادربزرگ یا پدربزرگ سپرد.
اگر اشیای قابل استفادهای از پدر یا مادر فوتشده باقی مانده است باید در اختیار فرزندانشان
قرار گیرد.
لازم است امکانات بازی و سرگرمی برای کودکان فراهم شود.
امکاناتی برای نقاشی در تخلیه هیجانی کودک موثر است.
پخش موسیقیهای مناسب ( شادیبخش) نیز گاهی موثر است.