شماره ۱۸۳۳ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۱ آبان
صفحه را ببند
گزارش از فعالیت دانشجویان معماری که برای زلزله‌زدگان خانه‌های بومی می‌سازند
خانه امید، از نی و گچ و گل
تیم کپرسازی با مشارکت زلزله‌زده‌ها در کمتر از شش ماه، 50 کومه برای اهالی ساختند؛ کپرها در 18 روستای حادثه دیده توزیع شد بسیاری از کومه‌ها به دلیل بی‌توجهی اهالی و نبود مدیریت، تخریب و تغییر کاربری دادند حسینی،یکی از اعضای تیم کپر‌سازی کرمانشاه: این کومه‌ها برای اسکان پس از اضطرار در نظر گرفته شده یعنی قرار نبود افراد تا همیشه در آن زندگی کنند

زهرا جعفرزاده| سقف پناه است و دیوار پناهگاه. پنجره دریچه است به آفتاب، به افق و شب؛ شبی مثل بیست‌و‌یک آبان دو‌ سال پیش که پناهگاه‌‌ها بر سر عده‌ای ترک خورد، فروریخت و آنها که زیر همین سقف‌ها پناه گرفته بودند، آواره شدند. از همان شب بود که زنان سیاهپوش شدند و شهر رخت سفید به تن کرد؛ سفید از چادرها، از کانکس‌‌ها. خانه‌های پارچه‌ای و فلزی کف زمین‌ها پهن شدند، بالا رفتند و سقفی شدند برای زلزله‌زده‌ها.  (بر اساس اعلام پژوهشکده زلزله مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، زلزله 7.3 ریشتری کرمانشاه به 83‌هزار واحد آسیب زد که از این تعداد، حدود 18‌هزار واحد به‌طور کامل تخریب شدند.)
آن شب و شب‌های بعدش شهر پُر شد از آدم، از زلزله‌زده‌های بی‌پناه و آنها که به کمک‌شان آمده بودند، خیابان‌ها و جاده‌ها را بستند با وانت‌ها، کامیون‌ها، نیسان‌ها و ماشین‌هایی که از وسیله سرریز شده بود؛ وسایلی برای ادامه حیات. در جایی مردم در صف انتظار چادر نشسته بودند و در جایی دورتر آستین‌ها بالا زده شد تا خانه‌هایی از جنسی دیگر برای زلزله‌زده‌ها ساخته شود؛ از جنس خاک و گل و نِی و گچ. (رئیس سازمان امدادو‌نجات، از توزیع 75‌هزار و 926 چادر میان زلزله‌زده‌های کرمانشاه خبر داد؛ آبان 96.)
چهار روز از زمین‌لرزه کرمانشاه نگذشته بود که گروهی وارد روستاهای زلزله‌زده شدند؛ گروهی متفاوت با همه آنهایی که تا آن روز مسیر غرب کشور را گرفته بودند. آنها نه بسته‌های خوراکی همراه‌شان بود، نه پتو و لباس. با دست خالی آمده بودند، دست‌هایی که می‌خواست سرپناه بسازد.
«محمد حسینی» فارغ‌التحصیل رشته معماری از دانشگاه هنر است و صبح روزی که وارد کرمانشاه شد، هر چه دید، خانه‌های ترک برداشته و سقف‌های ویران بود، خانه‌هایی که نه در داشتند و نه پنجره. اهالی در پارک‌ها، در گوشه خیابان و جایی در همسایگی خانه‌های خراب‌شده‌شان چادر زده بودند.
آنها یک گروه بودند، گروه «سلام» که پنج ‌سال قبلش، در زلزله ورزقان به روستای علی‌آباد رفتند و با کیسه‌های شنی و سنگ برای زلزله‌زده‌ها یک «ابرخشت» ساختند، یک سازه که حالا تبدیل به حمام عمومی شده و موتورخانه دارد و سه خانه دیگر. حسینی می‌گوید که ابرخشت‌ها ایده «نادر خلیلی» معمار معروف است کسی که می‌خواست در کویرهای ایران مسکن ارزان‌قیمت، بسازد. طرحش اما در ایران رد شد؛ او که ساکن آمریکا بود، ایده‌اش را برای ناسا ارایه کرد، طرحی برای خانه‌سازی روی کره ماه. گروه «سلام» با ایده‌گرفتن از طرح خلیلی، در ورزقان و پنج‌ سال بعدش، در کرمانشاه کپرسازی کردند. (نادر خلیلی، ابداع‌کننده روشی برای ساختن بناهای مقاوم در برابر زلزله با استفاده از خشت و گل است که در جهان به همین موضوع شهرت پیدا کرده است. معماری با استفاده از کیسه شن و ابرخشت، از روش‌های خانه‌سازی است که به نام او ثبت شده. هدف خلیلی ساخت خانه‌های ارزان‌قیمت و مقاوم در برابر زلزله بود.)
بیشتر اعضای گروه سلام دانشجویان معماری‌اند، میان‌شان جوانان داوطلب بی‌ارتباط به رشته معماری هم دیده می‌شود، حسینی و چند نفر دیگر که چهار روز بعد از زلزله وارد منطقه شدند، کپرهایی را دیدند که با نی ساخته و رویش پلاستیک کشیده بودند. این را خود اهالی چند روستا ساخته بودند، همین هم شد تا گروه سلام، تصمیمش را بگیرد: «ما قبل از این کارگروهی در دانشگاه هنر برگزار کرده بودیم که در آن براساس ایده‌ نادر خلیلی، یک کپر ساخته بودیم، در زلزله ورزقان، مدلی از این کپر را ساختیم و وقتی زلزله کرمانشاه اتفاق افتاد، با این تصور که همان ابرخشت ورزقان را در کرمانشاه بسازیم، به منطقه رفتیم اما آنجا دیدیم اهالی خودشان کپرهایی با نی ساخته‌اند، به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا کپرهایی با همین مصالح بسازیم؛ یعنی نی و گچ و گل.» آنها مرحله به مرحله جلو رفتند، بلافاصله اعضای گروه را خبر کردند، یک گروه تلگرامی راه انداختند و همه جمع شدند. نزدیک به 40 نفر در ساخت این کپرها مشارکت کردند و اسم این خانه‌ها را گذاشتند کومه. گروه سلام، اولین خانه را در نزدیکی روستاهای کوئیک ساختند، برای نمونه.
اول به اعضا آموزش دادند و بعد به اهالی. در کمتر از 6 ماه بعد از زلزله، تعداد این کومه‌ها به 50 رسید: «ما روش ساخت این کومه‌ها را به اهالی یاد می‌دادیم، البته خودشان قبلا از این خانه‌ها می‌ساختند و خیلی سریع هم یاد گرفتند، هر کومه‌ای که ساخته می‌شد در روستا توزیع می‌کردند. اعضای گروه ما به اهالی برای ساخت کمک می‌کردند.» هزینه‌های ساخت این کومه‌ها را اهالی خودشان پرداخت کردند، اگر نیسان یا وانت داشتند و مصالح و نی‌ها را حمل می‌کردند، هزینه ساخت به حدود 300‌هزار تومان می‌رسید، اگر هم وسیله نداشتند، باید 500‌هزار تومان پول می‌دادند. آنها می‌توانستند برای کومه عایقی هم بسازند تا باران و برف هم آسیبی به آن نزند اما همین عایق قیمت را بالاتر می‌برد.
اهالی نی‌ها را از اطراف رودخانه «الوند» می‌چیدند، آنها را به هم می‌بافتند، کپرهای استوانه‌ای درست می‌کردند، روی ستون نی‌ها، گل و گچ می‌زدند و درنهایت، آنچه ساخته می‌شد خانه‌ای بود نزدیک به 12 متر، با سقف و دیوارهای محکم. روی دیوارها هم به خواسته هر کس دریچه‌ای باز می‌شد، به اسم پنجره.
    نی‌ها سرپناه شدند
اولین‌بار این کومه‌ها را یک ماه پس از زلزله کرمانشاه دیدم، وقتی برای تهیه گزارش از مناطق زلزله‌زده به روستاهای کوئیک رفته بودم. یک کومه تمام شده و یکی درحال ساخت، بر جاده نشسته بودند. شب هنگام بود و چند نفر از دانشجویان معماری، روی بخشی از دیوارهای کومه مشغول به کار بودند. زنان و مردان دست به کار شده بودند؛ زنان مصالح را از استانبولی دست به دست می‌کردند، می‌رساندند به مردان. مردان جوراب‌ها را روی شلوار کردی کشیده، آستین‌ها را بالا زده، ماله به دست، بالای اسکلت، مصالح را بر تن نی‌ها می‌کوبیدند و سقف را می‌ساختند و دیوارها را محکم می‌کردند.
یک ماه بعدش وقتی داخل کومه‌ها، فرش و پشتی، یخچال و اجاق گاز  نشست، خانه رنگ دیگری گرفت، گرم شد. بعضی تن دیوار را آبی کردند و سقف را ماهی‌های گلی کشیدند و کومه شد آرایشگاه. عده‌ای، دیوارها را سفید کردند و نقش و نگار زدند و پرده‌های سنتی از پنجره‌هایش آویختند و کپر شد، مهدکودک، شد خانه فرهنگ، شد محلی برای جمع شدن اهالی روستا، شد خانه، سرپناه.
حالا هم تصاویر گویاست، دودی که از لوله‌های دودکش، بیرون می‌زند، بوی برنج دم کشیده و چراغ روشن و صدای بازی کودکان، نشان زندگی است. خانه‌ برای اهالی، مثل یک غار کوچک دالانی بود. در داشت و پنجره. آنها چند ماه بعد از زلزله را در همان کومه‌ها سر کردند و بعدش یا خراب شد یا استفاده‌اش تغییر کرد. البته نه همه اهالی: «این کومه‌ها برای اسکان پس از اضطرار در نظر گرفته شده، یعنی قرار نبود تا همیشه افراد در این خانه‌ها زندگی کنند، برای بعد از بحران بود تا اهالی در سرما یا گرما، جان سالم به در برند و دقیقا هم مثل یک خانه بود. کم‌کم که خانه‌سازی شروع شد، کومه‌ها هم خراب شدند یا تغییر کاربری دادند. مثلا سه کومه در زمین فوتبال کوئیک ساخته بودیم که بعد از ساخت و سازها،خراب شدند. یا در برخی روستاها، تبدیل به نانوایی، انبار یا محل نگهداری از دام شد.»
حسینی که از روز اتفاق، 100 روز را در روستاهای زلزله‌زده کرمانشاه مانده بود، کومه‌سازی در این منطقه را طرح موفقی می‌داند و می‌گوید که بهتر این بود قبل از شروع کار، مدل خانه‌سازی سنتی مشخص می‌شد، چرا که تیم در همان منطقه تصمیم گرفت چگونه کار کند، یعنی یک ماه مشغول آزمون و خطا بود. اگر کار با سرعت بیشتری انجام می‌شد، ساخت این کومه‌ها هم زودتر اتفاق می‌افتاد و سریع‌تر به دست مردم می‌رسید:  «اگر زودتر می‌ساختیم، دیگر بر سر کانکس و چادر، درگیری پیش نمی‌آمد.»
آنها می‌گویند کومه‌ها از کانکس و چادر وضع بهتری دارند و بسیار کاربردی‌اند و حتی بعد از این‌که خانه‌ها ساخته شد، می‌توان کاربری آنها را تغییر داد. حتی این کومه‌ها، جذابیت گردشگری دارند و می‌توانند تبدیل به مغازه یا حتی اقامتگاه شوند.
    ایمن‌تر و مقاوم‌تر از کانکس و چادر
سرپرست تیم کپرسازی برای زلزله‌زده‌های کرمانشاه، مهدی رییسی بود. او استاد معماری دانشگاه شهیدبهشتی و عضو هیأت علمی این دانشگاه است و حالا در دومین سالگرد زلزله کرمانشاه به «شهروند» می‌گوید که کومه‌سازی در گذشته، در همین منطقه با نی و برگ‌های پهن ساخته می‌شد، یعنی این شیوه خانه‌سازی در فرهنگ اهالی منطقه بود و تیم هم از فرهنگ آنها استفاده کرد: «ما همان سازه را با گچ و گل تقویت کردیم، اهالی قبلا از این سازه به‌عنوان اقامتگاه زمستانی استفاده می‌کردند و مدل ساده آن را وقتی از کنار یکی از روستاهای زلزله‌زده رد می‌شدیم، دیدیم. ایده ما از همان موقع شکل گرفت.» رییسی می‌گوید که کومه‌ها در 18 روستای زلزله‌زده توزیع شد و اگر اهالی روی کومه‌ها عایق می‌کشیدند، می‌توانستند برای همیشه از آنها استفاده کنند، اما آن طور که خبر رسیده و بررسی‌هایی که تیم انجام داده مشخص شد که خیلی از این کومه‌ها خراب شده یا تغییر کاربری داده‌اند:  «این سازه‌ها‌ هم از کانکس ارزان‌تر است و هم کیفیت بهتری دارد. از سوی دیگر، وزن زیادی ندارد و اصلا زلزله نمی‌تواند به آن آسیب بزند.» (پنج چادر اهالی زلزله‌زده کرمانشاه در آتش سوخت:   بهمن‌سال 96)
یکی از همین کومه‌ها در ابعاد بزرگ‌تر در روستای بلوان در نزدیکی سرپل ذهاب دیده می‌شود، کومه‌ای که تبدیل به یک مجموعه بزرگ گردشگری شده است: «این کومه با کمک خیران ساخته شد و قرار بود تبدیل به اقامتگاه شود، البته هنوز راه‌اندازی نشده است، اما ظرفیت جذب گردشگر دارد.» این مجموعه پنج سوییت دارد و یک آشپزخانه. قرار بود زنان روستا در مجموعه مشغول به کار شوند، خیران هم پذیرفتند تا هزینه‌هایش را پرداخت کنند، اما گفته می‌شود اهالی همکاری نکردند و پروژه بر زمین مانده است.
سرپرست گروه کپرسازی کرمانشاه، از کاری که از سوی گروهش انجام شد، رضایت دارد، اما انتقادش به مسئولان دولتی است:  «کاش مسئولان ساخت این کومه‌ها را مدیریت می‌کردند، نه تهیه کانکس و چادر را،  چرا که با این کار انگیزه اشتغال و بومگردی از مردم گرفته شد، درحالی‌که می‌شد کاری کرد تا مردم خودشان خانه‌های سنتی بسازند. یا حداقل یک حمایت جزیی می‌شد و بقیه کار را به خود مردم می‌سپردند.» (نماینده مردم قصرشیرین، سرپل ذهاب و گیلانغرب در مجلس شورای اسلامی خبر داد که نیمی از زلزله زدگان کرمانشاه در چادر و کانکس زندگی می‌کنند:   8 آذر 97)
آنها بعد از زلزله کرمانشاه، طرح کپرسازی در مناطق سیل‌زده را در برنامه‌شان داشتند، حتی به لرستان هم رفتند، اما دست خالی برگشتند:  «برخورد مسئولان خوب نبود، ما می‌خواستیم با همان گل و لای بر جای مانده از سیل و سنگ‌ها، کپر بسازیم، حتی در نظر داشتیم تا این سازه‌ها و یک مدرسه را در حاشیه کشکان رود بسازیم، اما درنهایت یک نهادی با فرمانداری مذاکره کرد و اسکان موقت را در دست گرفت. حتی به ما اجازه ندادند یک نمونه از آن کپرها بسازیم.»
اعضای تیم سلام، برنامه‌ای برای بازدید از مناطق زلزله‌زده میانه آذربایجان‌شرقی دارد، محمد حسینی و هم‌تیمی‌های معمارش می‌خواهند به منطقه بروند و اگر شرایط فراهم بود برای زلزله‌زده‌ها کپر بسازند، خانه‌هایی از جنس مردم آن منطقه.

دیدگاه‌های دیگران

|
مخالف 0 - 0 موافق
درودفراوان‌به‌اینهمه‌دانشجوی‌باوجدان‌ووطندوست‌کهباجان‌ودل‌نشان‌دادند کهایرانیندوایران‌رادوست‌دارند‌ درودبه‌شرفتان‌.........

تعداد بازدید :  2054