شماره ۱۸۶۰ | ۱۳۹۸ شنبه ۲۳ آذر
صفحه را ببند
پس از تار و کمانچه، دوتار خراسان در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو جای گرفت
جهانی شدن ساز مهجور

شهروند| حاضران در اجلاس جهانی یونسکو در بوگوتا، به نوای ساز کهنسال‌ترین دوتار نواز شمال خراسان گوش سپردند و به ثبت «مهارت ساخت و نواختن ساز دوتار» رأی مثبت دادند. نیمه شب پنجشنبه خبر جهانی‌شدن ساز مهجور به گوش همه رسید و صبح که رسید، ساز «رمضان سلمانی بردری»، استاد نوازنده دوتار برای همیشه خاموش شد. اعضای کمیته در اجلاس یونسکو، جز صدای پنجه‌های او، نوای زخمه‌ها و آواز این استادان هم شنیده می‌شد: حسین سمندریان، حاج قربان سلیمانی و عثمان محمدی دوست. تصویر و صدای آنها پیش از این در‌سال 89 از اسناد پرونده ثبت جهانی «موسیقی بخشی شمال خراسان» بود.
اجلاس سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد یونسکو، بعد از بررسی 42 اثر ناملموس امروز در پایتخت کلمبیا به پایان می‌رسد و حاصلش برای ایران موافقت با پرونده ثبت جهانی «مهارت ساخت و نواختن ساز دوتار» است. یونسکو دوتار را این‌طور معرفی کرد: «یکی از برجسته‌ترین اجزای فرهنگی و اجتماعی موسیقی فولکلور در میان اقوام و نواحی منطقه که به مثابه عنصری فرهنگی به اصل همزیستی مسالمت‌آمیز توأم با احترام و درک متقابل در میان نواحی و کشورهای همسایه قوام داده است.» با ثبت دوتار، شمار آثار ثبت شده ایران در این فهرست به 14رسید و از میان آنها پنج مورد به موسیقی مربوط‌ هستند: «ردیف‌های موسیقی ایرانی، موسیقی بخشی‌‌های خراسان و سازهای کمانچه، تار و دوتار.»
وزیر میراث فرهنگی:
دوتار قدیمی‌ترین ساز فولکلور ایران است
با ثبت جهانی مهارت ساخت و نواختن دوتار، علی‌اصغر مونسان، وزیر میراث‌ فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی نسبت به ثبت پرونده‌های دیگر ایران در اجلاس کمیته میراث ناملموس بشری ابراز امیدواری کرد و درباره ویژگی‌های این ساز و قدمتش گفت:   «قدمت و رواج دوتار بیش از سایر سازهای فولکلوریک ایران است. مهارت‌های سنتی ساختن و نواختن این ساز در تمام مناطق استان‌های خراسان‌جنوبی، خراسان‌رضوی، خراسان‌شمالی، گلستان و مازندران به صورت گسترده رواج دارد.» او اینها را گفت و ثبت این اثر را موفقیتی بزرگ برای ملت فرهنگ دوست ایران و دولت دانست.
به گفته مونسان مناطقی که مهارت ساختن و نواختن دو تار را دارند، دو گروه معروف حاملان و مجریان وجود دارند؛ «بخشی‌ها دوتارنوازان و دوتارسازان خراسان شمالی و دوتاری‌ها دوتارنوازان و دوتارسازان استان‌های خراسان جنوبی و خراسان رضوی هستند و جوامع دیگری مثل کردهای کرمانج وترکمن‌ها هم حاملان و مجریان این عنصرند.» وزیر میراث‌ فرهنگی گفت دوتار در مراسم مختلف و رویدادهای گوناگون کاربرد دارد و دوتارنوازان علاوه بر نواختن تار، روایتگری نیز دارند و بسیاری از اشعار محلی، نغمه‌ها و روایت‌های حماسی، قومی و عاشقانه، مذهبی و لالایی‌ها را که بخشی از هویت فرهنگی‌اجتماعی جوامع، گروه‌ها و حاملان ومجریان را تشکیل می‌دهد، روایت می‌کنند: «دوتار از طریق شیوه استاد شاگردی منتقل می‌شود و در مناطق روستایی اکثر شاگردان، فرزندان استادان هستند، کودکان معمولان آموزش را از پنج سالگی آغاز می‌کنند.»
محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی کشور هم که به نمایندگی از ایران در اجلاس میراث جهانی ناملموس حاضر شده بود گفت: «ثبت جهانی دو تار با هدف دوستی، صلح و احترام بیشتر به تنوع فرهنگی و خلاقیت‌های بشری و حاملان سنت نواختن و ساختن دوتار ایرانی در میان اقوام مختلف صورت گرفته است.»
دوتارنوازان زندگی سختی دارند
ثبت سازها در فهرست‌های جهانی از نظر هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی، تاکنون به رشد موسیقی و نوازندگان منجر نشده است. او از فراموشی این ساز و هنرمندان گله می‌کند: «دوتار خراسان هیچ جایگاهی ندارد. اگر اهمیت داشت مسئولان تا امروز کاری کرده بودند. دوتارنوازان ما زندگی سختی دارند و نان خوردن را به سختی به دست می‌آورند. این ثبت جهانی اگر در تغییر معیشت اثر داشته باشد و باعث شود دستگاه‌های فرهنگی نسبت به کسانی که با دوتار زندگی می‌گذرانند، توجه نشان دهند، می‌تواند حرکت خوبی باشد، در غیر این صورت پزی بیشتر نیست و در همین حد هم می‌ماند.»
علاوه بر ردیف‌های موسیقی ایرانی که‌ سال ۲۰۰۹ و موسیقی بخشی‌‌های خراسان که ‌سال 2010 در فهرست جهانی ثبت شده‌اند، سه ساز ایرانی هم در این فهرست دیده می‌شود. یکی کمانچه است؛ تا پیش از آبان ‌سال 96 کشور ‌آذربایجان روش‌های نوازندگی و اجرای «کمانچه»، «دف» و «تار» را در فهرست میراث ناملموس یونسکو به نام خود ثبت کرده بود، اما دو‌سال پیش کمیته بین‌الدول یونسکو به ثبت «کمانچه» به نام ایران رأی مثبت داد و «هنر ساختن و نواختن کمانچه» به صورت مشترک با ‌آذربایجان ثبت شد. تار، ساز دیگر ثبت‌شده در این فهرست است که پیش از این در پرونده «روش‌های نوازندگی و اجرای ساز تار» از سوی کشور ‌آذربایجان  ثبت جهانی شده بود، اما این ساز که تصویر آن به اسکناس‌های آذربایجان هم راه یافته، سال 2009 در پرونده ردیف‌های موسیقی دستگاهی به نام ایران ثبت شد. از نگاه جاوید ثبت این موارد در فهرست جهانی یونسکو، کمکی به هنرمندان نکرده است: «ثبت بخشی‌ها تغییری در زندگی آنها به وجود نیاورد. تنها اتفاق این بود که چند بخشی اندکی حمایت شدند. وقتی اثری جهانی می‌شود، باید برای آن فرهنگ مایه گذاشته شود. درحال حاضر مکتب ویژه دوتارنوازی و ساخت دوتار نداریم، مسأله استانداردسازی دوتار است. دستگاه‌ فرهنگی به این فکر نکرده که یک دوتار استاندارد در تربت‌جام باید چه شکلی باشد. در کشور همسایه ما مثل ترکیه یا تاجیکستان دوتار خودشان را به‌حدی رساندند که استانداردها مشخص شده است، اینکه چه کسی بسازد، چطور بسازد، اندازه‌ها چطور باشد، نقاط صدا کجا باشد، اما در ایران معلوم نیست. از موسسه استاندارد هم که بپرسید، پاسخی ندارند که استاندارد دوتار تربت‌جام، شیروان، بجنورد، مازندران و... چیست؟ آنها پاسخی ندارند و می‌گویند اصلا چنین چیزی نداریم.»
او اینها را می‌گوید و ادامه می‌دهد: «برای نواختن هم تنها حمایت‌ها این است که در جشنواره موسیقی جوان داوری‌هایی انجام می‌دهند که چهار جوان نوازنده تشویق شوند. در نوازندگی ساز ایرانی، چیزی به نام دوتار معنا ندارد، چون چیزی به اسم رشته برای آن تعریف نشده است.» این پژوهشگر موسیقی مقامی درباره استقبال جوانان از موسیقی فولکلور ایران در این شرایط می‌گوید: ‌«جوان‌ها به سمت دوتار می‌روند، ولی با چه میزان معلومات؟ مکتبی پدید نیامده و ما در طی حداقل چهار دهه گذشته دادوبیداد کرده‌ایم و گوش شنوایی نیست. استادان بزرگ از دنیا رفتند. وضع بحرانی‌تر از این حرف‌هاست. همه خوشحالند که دوتار ثبت جهانی شد، اما چه چیزی از آن باقی مانده که ثبت شده است؟ در نوازندگی و شیوه‌های نوازندگی شمال خراسان، شیوه نوازندگی شیروانی‌ها با مکتب گلیان و مکتب بجنورد از زمین تا آسمان فرق دارد. پرده‌برداری، پنجه‌زنی‌ها و مقام‌گردانی‌ها تمام اینها تفاوت دارد، باید مکتبی وجود می‌داشت که اینها را حفظ کند. جوان بیچاره که سمت دوتار می‌رود، چه چیزی یاد می‌گیرد؟ اگر به همین شکل پیش برود، ثبت فقط امتیازی فرهنگی برای ایران است. ثبت جهانی زمانی ارزش دارد که به تمام ابعاد مسأله توجه شود، مثلا اولویت در پروانه دادن به آموزشگاه‌هایی  باشد که می‌خواهند موسیقی یاد دهند، یعنی به جای آموزش گیتار، کاخون و ویولن اولویت می‌تواند با دوتار باشد، آن هم با شیوه‌های درست و شناخت مکتب.» به گفته جاوید با وجود ثبت جهانی این ساز، جریان‌هایی در داخل کشور وجود دارد که وقتی اتفاقی از این دست می‌افتد، تلاش آنها برای مقابله با موسیقی بیشتر می‌شود. او ممنوعیت نمایش سازها در رسانه ملی را مثال می‌زند: «همین حالا دوتار در رسانه ملی نشان داده نمی‌شود. جوان ما وقتی دوتار را نبیند، چطور می‌خواهد بفهمد این ساز جزئی از فرهنگش است و ارزش جهانی دارد؟ این ارزش جهانی گذاشتن اگر به اینجا بینجامد که رسانه نگاهش را به ساز عوض کند، مفید خواهد بود، اما نگاه رسانه به ساز این‌طور نیست. الان تار، کمانچه و دوتار جهانی هستند، اما نگاه رسانه به سازهایی که جهانی شده‌اند، چقدر فرق کرده است؟ آیا آنها سازها را نشان‌دادند یا نه؟ وقتی به اینجا می‌رسیم علامت سوال پیش می‌آید که این جهانی‌شدن چه معنی دارد؟»
او ادامه می‌دهد: «استاد کلهر، کمانچه را به جایی رساند که می‌تواند با همه فرهنگ‌های موسیقایی جهان کار کند. او دو جایزه جهانی گرفت، یکی برای همنوایی کمانچه با تمام سازهای جهان و دیگری برای ارتباط از راه موسیقی. اما این ساز الان در رسانه ما کجاست؟ نوازندگان این ساز تا چه اندازه مورد عنایت و تشویق قرار گرفته‌اند؟ حالا درست است که برای درجه هنری و تکریم هنرمندان اقداماتی انجام شده که خوب است، ولی وقتی رسانه که دستگاه واسطه فرهنگی است، مورد توجه نیست، چه کاری می‌توان انجام داد؟ نه نشان داده می‌شود، نه اهمیتی داده ‌. اگر رفتارها درست شود، این حرکت خوب است، اما اگر رفتارها مانند گذشته باشد، فقط پز فرهنگی است.» از نگاه او اگرچه برای ثبت این پرونده زحمت بسیاری کشیده‌اند، اما پیشرفتی ندارد و اتفاق خاصی در موسیقی ایران نخواهد افتاد.


تعداد بازدید :  194