منصور یاقوتی، نویسنده: جمعیت ایران در 40سال اخیر از مرز ۸۰ میلیون نفر گذشته، اما در عوض تیراژ ادبیات داستانی و شعر پایین آمده است؛ درنهایت شرمندگی به ۲۰ نسخه هم رسیده است. شخصا با شاعرانی برخورد کردهام که اثرشان در ۲۰ نسخه منتشر شده است. بههرحال ۲۰۰ نسخه و ۵۰۰ نسخه تیراژی است که برای کتابها در نظر گرفته شده است. ما در این سالها از مسأله جوانمرگی در ادبیات عبور کرده و به مرگ ادبیات رسیدهایم. ادبیات داستانی و شعر در حال مرگ است. البته پشت این موضوع دلایل اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و سیاسی وسیعی نهفته که از جوانمرگی به مرگ رسیده است. (ایسنا)
علی مؤذنی، نویسنده: سانسور اگر قبل از انقلاب یکوجهی و به نکات سیاسی منحصر میشد، حالا چند وجهی است و به همه چیز کار دارد. بغرنج هم شده و به نظر من این شیوهای که اعمال میشود، واقعا روح و روان نویسنده را درگیر انواع خودسانسوری میکند یا درگیر این است که سراغ چه موضوعی برود و سراغ چه موضوعی نرود. (ایسنا)
قباد آذرآیین، نویسنده: نوشتن جاده همواری نیست که نویسنده در آن بیهیچ دردسر و زحمتی تخت گاز براند و انتظار برخورد با هیچ مانع، سنگلاخ و کورهراه و سقوط به ته درهای دهان گشوده بر سر راهش را نداشته باشد. نوشتن خطر کردن است. بدیهی است به استقبال خطر رفتن و تاوان خطر به جان خریدن در توان همه نیست و در این راه هر کسی به قدر توان و رسالت خود یار خطر میشود. اینجاست که همه تا پایان خط تاب نمیآورند و در نیمههای راه از پا میافتند.