شماره ۱۸۸۸ | ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۵ دي
صفحه را ببند
اول افسردگی بود یا سیگار؟

شهرام شهیدی طـــنــزنـویــس

«افسردگی؟ شیب؟ نفرمایید. اصلا شرایط جوری نیست که کسی احساس افسردگی کند.» اینها حرف من نیست. بگذارید از اول برایتان تعریف کنم. بنده برای ادای پاره‎ای توضیحات و کسب تکلیف خدمت دبیر صفحه رسیدم و گفتم: «لطفا بنده را از نوشتن عفو فرمایید.»
ایشان فرمودند: «برای چی؟ روزنامه بهتری پیدا کرده‌ای بگو من هم بیایم.» عرض کردم:  «نخیر. بنده قصد دارم به شغل شریف لبوفروشی روی بیاورم. »دبیر صفحه جواب داد:   «ببین شهیدی ناز نکن. تازه داره اخلاق هم دستمون میاد.» بنده پافشاری کردم و گفتم: «خب ما دو دیدگاه مختلف داریم.» جواب داد: «خالی نبند. تکذیب می‌کنم. تو کی خواستی چیزی بنویسی و ما گفتیم نه؟» مجبور شدم عرض کنم: «مثلا من می‎خواهم در مورد ایرلان‌های جهان تحقیقی کنم که...» ایشان گفت: «شهیدی ایرلاین میرلاین نه. یه چیز زمینی‌تر.» گفتم: «در مورد دانشگاه ...» گفت: «اوووو. بسه دیگه هی علم و دانش و دانشجو... شورش را درنیاور. یک موضوع ملموس‌تر باشه...» گفتم: «خب در مورد سیب زمینی...» جواب داد: «ببین معلومه ریگی به کفش داری. اگر منظوری نداری واقعا سیب‌زمینی سوژه مناسبی است.» گفتم: «در مورد هنرمندان و سلبریتی‎ها ...» نگذاشت حرفم تمام شود و گفت: «سلبریتی ملبریتی هم نه. البته همه شما در انتخاب سوژه آزاد هستید. اما من هم به‌عنوان دبیر صفحه آزادی‎هایی دارم که در رد سوژه‎های شما به کار می‌گیرمش.»
 گفتم: «بالاغیرتا مرا عفو فرمایید. من به خاطر این مسأله دچار افسردگی شده‎ام.» ایشان همان جمله اول را فرمودند: «افسردگی؟ شیب؟ نفرمایید. اصلا شرایط جوری نیست که کسی احساس افسردگی کند.» جواب دادم: «من به خاطر ابتلا به افسردگی، سیگاری شده‌ام.» این را که گفتم ایشان پاسخ داد: «همه‌اش داری نشر اکاذیب می‎کنی. مرد حسابی برعکس است. بیا اینجا این سایت را ببین. چی نوشته؟ نوشته طبق تحقیق پژوهشگران چی؟ سیگار کشیدن افسردگی می‎آورد. برعکسش که نیست؟ معنی این تحقیق این است که آدم‌ها اول افسرده نمی‎شوند که بعد سیگاری شوند. اول سیگاری می‌شوند بعد به خاطر سیگاری‌شدن افسرده می‎شوند.»
گفتم: «شما به من بگو اول مرغ بوده یا تخم‌مرغ؟»
گفت: «برای من فلسفه ملسفه نباف.» عرض کردم: «عزیزجان. من اول سیگاری نبودم. مدتی حالم بد شد، جوری که کنج خانه قنبرک می‎زنم و خیره می‎شوم به افق‌های دود. اینها علایم افسردگی نیست؟»
دبیر صفحه جواب داد: «نخیر اینها علایم اسکل‌بودن است، نه افسردگی. من به شما نصیحت می‎کنم به جای این کارها و مسخره‌بازی‌ها و ننه من غریبم بازی درآوردن‌ها بروی خانه استراحت کنی. دوای درد تو را این روانشناس‎ها نوشته‌اند. نیاز داری به محبت. باید طبق نظر روانشناسان بروی هفت هشت نفر را بغل کنی و احساس‌کنی کسانی دوستت دارند.»
گفتم: «اگر اجازه بدهید از شما شروع کنم.» دبیر صفحه با تندی گفت: «اه اه... برو ببینم خودت را لوس نکن.» گفتم: «اما از حرف‌تان فهمیدم سوژه مطلب فردا چی باشه. همین بغل‌کردن، ایده خوبی است.»
چپ‌چپ نگاهم کرد و گفت: «نچ. درست نمی‌شی انگار. مردحسابی همان افسرده باشی بهتره. سیگار بدم خدمتت؟ با این سوژه‌هات. با این دردسرهات.»

 

 


تعداد بازدید :  327