[نگار باباخانی] دیروز روز جالبی در جشنواره فجر بود؛ روزی که بیشتر صحبتها درباره حرفهای سعید ملکان بود که گفته بود فیلمش را با 8میلیارد تومان با سرمایه شخصی خودش ساخته است. تلخی عجیب و غریب فیلم جدید مهدویان هم البته موضوع مورد بحث دیگر در سالن رسانهها بود و بسیاری از منتقدان و خبرنگاران بر این باور بودند که گریه گرفتن از تماشاگران، با تمرکز بیش از حد روی تصویر پدری که جنازه دو فرزندش را بر دوش دارد یا برای دیگر فرزند از دسترفتهاش قبر میکَند، نه هنرمندانه است، نه انسانی و نه حتی منصفانه. بدرفتاری با کودکان فیلم درخت گردو (به استناد تصاویر فیلم) موضوع دیگری بود که خیلیها را آشفته و نگران کرده بود. در این بین البته اتفاقات بامزه هم کم نبود. اول از همه فیلم «آن شب» کوروش آهاری بود. اولین فیلم کمپانی شهاب حسینی در آمریکا؛ که ظاهرا قرار بود ترسناک باشد، اما بهتر از بسیاری از کمدیهای سینمای ایران تماشاگر را میخنداند. دیگری اثبات دوباره این مدعا بود که سلبریتیهای ما فاصله حرف تا عملشان چقدر است. در شرایطی که شهاب حسینی به همه توصیه کرده بود در جشنواره فجر امسال حاضر باشند، خودش در نشست خبری فیلم «آن شب» حاضر نشد و پیمان معادی نیز که جشنواره فجر را پیش از این تحریم کرده بود، در جلسه مطبوعاتی «درخت گردو» حضور یافت، صحبت کرد و اعلام شد به اختتامیه هم میرسد.در پایان روز چهارم جشنواره همچنین اعلام شد سینماهای «کورش»، «آزادی» و «ایرانمال» پرمخاطبترین سینماهای فجر هستند و فیلمهای «زیر صفر» سعید ملکان و «شنای پروانه» محمد کارت نیز دو فیلمی که فعلا بیشترین سانسهای فوقالعاده را داشتهاند. درباره فیلمهای برتر آرای مردمی سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر تا پایان روز چهارم اکران فیلمها نیز از 9 فیلم «آبادان یازده ۶۰»، «دوزیست»، «شنای پروانه»، «روز بلوا»، «مغز استخوان»، «خوب، بد، جلف ۲»، «درخت گردو»، «روز صفر» و «خروج» بهعنوان فیلمهای برتر از نگاه تماشاگران جشنواره نام برده شد.
چهره جشنواره
چهره اول جشنواره تاکنون جواد عزتی است؛ بازیگری که با بازی در پنج فیلم پرکارترین بازیگر مرد جشنواره است. عزتی در پنج روز اول جشنواره با فیلمهای«شنای پروانه»، «دوزیست» و «مغز استخوان» خود را بهعنوان یکی از شانسهای مسلم سیمرغ امسال تثبیت کرده است. او البته دو فیلم «آتابای» و «خورشید» را هم دارد که فیلم مجیدی فعلا از جشنواره کنار گذاشته شده است و «آتابای» نیز در روزهای آتی اکران خواهد شد.
اما نکته جالب اینکه جواد عزتی با وجود پرکاری در نقشهای جدی، از «لاتاری» به اینسو، هنوز از بازیگران محبوب مردم و منتقدان است؛ اتفاقی که بعید نیست با استمرار روند حضور در سالی پنج فیلم به همین شکل ادامه داشته باشد.
حاشیه روز
فیلم «خورشید» مجید مجیدی همچنان حاشیهساز است. بعد از اینکه بهدلیل آماده نبودن «خورشید» فیلم «پسرکشی» به کارگردانی محمدهادی کریمی جایگزین آن شد، حالا خبر میرسد که به دلیل ملاحظاتی به محض آماده شدن «خورشید» این فیلم به چرخه اکران جشنواره بازمیگردد و به عبارت بهتر بخش سودای سیمرغ ۲۳ فیلمه میشود!
دیروز هم گفته شد فیلم تازه مجید مجیدی امروز دوباره به جدول نمایش بازخواهدگشت، تا یکبار دیگر دوگانه روابط و ضوابط در سینمای ایران تبدیل به بحث روز شود.
ترس در سالن رسانه
«آن شب» کوروش آهاری که تهیهکنندگان پرشماری را در تیتراژ معرفی کرده، فیلمی است در ژانر وحشت؛ فیلمی که کارگردانش میگوید دوست داشت از بازیگران داخل کشور برای این فیلم استفاده کند. محمد درمنش، تهیهکننده ایرانی فیلم درباره تعدد تهیهکنندگان فیلم میگوید: «اگر در آینده این فرصت و امکان وجود داشته باشد که در کشور خودمان با تیم گستردهتر و چند سرمایهگذار کار کنیم کار به پختگی بیشتری میرسد. زمانی که تعدادی از دوستان در آمریکا میخواستند این فیلم را بسازند مجموع دریافتهایی درباره ایران داشتند و میخواستند مخاطب ایرانی و آمریکایی را با هم داشتهباشند، البته آنها مقداری از مناسبات جامعه ما را نمیدانند؛ برای مثال کوروش خودش 13 سال است در آنجا زندگی میکند اما علاقهمند به برقراری این پیوند بود، بنابراین کسانی که دوست داشتند فیلم را ساپورت کنند، دور هم جمع شدند و درنهایت با چند تهیهکننده در ایران و آمریکا این فیلم را ساختیم.
کوروش آهاری درباره دشواریهای فیلمش گفت: «درباره فیلمسازی در ایران بسیار کم میدانم ولی در آمریکا با وجود این که نیازی به مجوز ساخت و نمایش نیست ولی قوانینی دارد که شما را محدود میکند؛ برای مثال نوزاد فیلم فقط دو ساعت میتوانست در اختیار ما باشد. حتی پسر شهاب حسینی فقط چهار ساعت میتوانست در صحنه باشد. فیلمبرداری در شب و زمان کوتاه کار را سختتر میکرد. یا ما در آن هتل طی ساعاتی خاص میتوانستیم فیلمبرداری کنیم.»
آهاری با اشاره به اینکه ما «آن شب» را با نگاه بیننده جهانی ساختیم؛ برای مثال آمریکاییها این فیلم را دوست داشتند و امیدوارم این اتفاق در ایران هم رخ دهد، درباره فیلمبرداری فیلم در آمریکا نیز گفت: «در صحبتهای اولیه داستان در ایران روایت میشد، اما بعد تصمیم گرفتیم در همان آمریکا روایت شود. در سینمای آمریکا به هنرمندان ایرانی خیلی بها داده نمیشود؛ برای مثال فیلم پیمان معادی از همین دسته است، اما ما میخواستیم داستان زوجی ایرانی را در آمریکا روایت کنیم. میخواستیم بگوییم ایرانیهای آنجا هم مشکلات خاص خود را دارند.» کارگردان «آن شب» درباره استفاده از الگوهای هالیوودی و الگوبرداری از فیلم «شاینینگ» نیز بیان کرد: «من شاینینگ را دیدهام و آن را دوست دارم. قطعا الهاماتی گرفته شده است، ولی لزوما برنامهریزی نشده که بر اساس آن حرکت کنیم و بگوییم دقیقا شبیه شاینینگ باشد. ژانر این فیلم در آمریکا بهعنوان فیلم وحشت شناخته نمیشود، بلکه فیلمی سایکودرام است، هرچند برای ترس از ابزارهای هالیوودی استفاده شده است، ولی این ترس از درون آدمها میآید.»
فیلم جنجالی روز
«درخت گردو»ی محمدحسین مهدویان دیگر فیلم روز گذشته جشنواره و پُر سر و صداترین آنها بود. فیلمی که به گفته مهدویان، «نسبت به فیلمهای قبلی» کارگردان دشوارتر بود: «به زبان و فرهنگ محل حادثه آشنا نبودم و باید آن را یاد میگرفتم. از سوی دیگر، کارکردن با سه کودک سخت بود و باید تمام تلاش خود را میکردیم که کودکان از لحاظ روحی و فیزیکی صدمه نبینند. چالش بعدی گریم بازیگران بهخصوص کودکان بود و مسأله دیگر که کار را دشوار کرده بود، استفاده از حیوانات بود. در سکانسهای مربوط به بمباران برای نشان دادن واکنش حیوانات به مواد شیمیایی از دامپزشکان مشورت گرفتیم و تلاش کردیم با استفاده از داروهای مجاز و حتی اجساد حیوانات این صحنهها را ضبط کنیم.»درباره ترکیب خاص بازیگران فیلم هم مهدویان گفت: «یکی از مهمترین چالشها برای کارگردان انتخاب بازیگر است. مهمترین نکته هم این است که نقش را به خوبی بازی کند. در مورد پیمان معادی باید بگویم او جزو اولین گزینهها بود. ما داشتیم فیلمی میساختیم که خیلی متکی به بازیگری بود که قرار بود نقش قادر را بازی کند. این نقش نیاز به تجربه و توانایی اجرایی داشت؛ ضمن اینکه سن هم مهم بود، بنابراین انتخاب زیاد نداشتیم. از سوی دیگر، فیلم موضوع انسانی و قابلیت عرضه در خارج از ایران را هم داشت، بنابراین خوب بود از بازیگری استفاده کنیم که در خارج از مرز هم شناختهشده باشد. معادی بهترین انتخاب در این شرایط بود. خودش هم از همان اول که فیلمنامه را خواند، آن را دوست داشت، اما مسأله مهم زبان کاراکتر بود که خودش درباره آن تردیدهایی داشت، ولی احساس کردیم با تمرین میتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم. در چندین نوبت نوع صحبت کردن او مورد تأیید قرار گرفت، ضمن اینکه صدابردار ما هم کُرد بود و مدام این موضوع کنترل میشد.»
مهدویان البته انگار از واکنشها نسبت به فیلمش ناراضی بود: «فیلمهای من ملی هستند. ما فیلمسازان اگر فیلمی ملی بسازیم به دفاع از حاکمیت و حکمرانان متهم میشویم و اگر منتقدانه بسازیم، میگویند فیلمساز ضدملی شدهایم. سینما فراتر از این حرفهاست. من سعی کردم فیلمی بسازم که در عین حال که وطنپرستانه است، نقد حکمرانی هم باشد؛ ضمن اینکه ما میتوانیم فیلمهایی بسازیم که ضدمیهن نباشند، اما نقد هم داشته باشند.»
گیشه در جشنواره!
«دوزیست» فیلم آخر بود؛ فیلمی متعلق به جریان سینمای تجاری، با انبوه بازیگران درجه یک که البته در نقش اصلی زن از بازیگر تازهآمدهای سود جسته بود و همین هم انتقاداتی را موجب شد.
برزو نیکنژاد، کارگردان فیلم «دوزیست» درباره فیلمش میگوید: «دوزیست روایتی با پایان غافلگیرکننده است؛ از آن پایانهایی که مخاطب عام را شگفتزده میکند، آن هم در حالی که تماشاگر را فریب نمیدهد و از ابتدا نشانه و سرنخ میدهد تا مخاطب احساس نکند دارد رو دست میخورد.»
سعید خانی، تهیهکننده فیلم هم درباره تولید فیلم اجتماعی گفت: «من بعد از فیلم «ارادتمند نازنین، بهاره، تینا» پشت دستم را داغ کردم که فیلم اجتماعی نسازم، چون پنج سال است سرمایه ما خوابیده است، اما بعد از «لونه زنبور» با برزو نیکنژاد به این نتیجه رسیدیم به جای فیلم کمدی سراغ فیلم اجتماعی برویم که همه عوامل ازجمله کارگردان و بازیگران خیلی با من همراه بودند و راه آمدند.»