[شهروند] با درگذشت محمد مرسی نخستین- و تا این جای کار آخرین- رئیسجمهوری اخوانی تاریخ مصر، همچنین صدور حکم اعدام برای محمد بدیع مرشد عام اخوانالمسلمین و نزدیک به 700نفر از اعضای آن، ظن غالب بر این استوار است که جماعت اسلامی فوق دیگر نتواند در صحنه سیاسی و اجتماعی مصر تأثیرگذار باشد، اما با مرور تاریخچه اخوانالمسلمین بهعنوان یکی از فراگیرترین جنبشهای اسلامگرا در بین اهل سنت، به این نتیجه میرسیم که آنها در طول 92سالی که از تأسیسشان میگذرد، همواره توانستهاند ضمن بازیابی خود، تعریفی جدید از اهداف و چشماندازها به طرفدارانشان ارایه کنند، کما اینکه از یاد نبردیم با سقوط رژیم حسنی مبارک در جریان بهار عربی و به قدرترسیدن محمد مرسی، مرشد عام اخوانالمسلمین اعلام کرد قرارداد «کمپ دیوید» لغو نخواهد شد و محمد مرسی نیز پایبندی کامل دولت خود به اجرای مفاد این قرارداد را اعلام کرد. این درحالی است که یکی از بندهای لایتغیر مرامنامه سیاسی این جنبش اسلامی بر حمایت از آرمان فلسطین تأکید دارد و بسیاری از جنبشهای مقاومت ضد اسراییلی در جهان اهل سنت که بارزترینشان گروه حماس است، کاملا تحتتأثیر اخوانالمسلمین بوده و از نظر تفکر به نوعی فرزند معنوی آن به شمار میروند.
سالک راه سیدجمال و محمد عبده
71سال پیش درچنین روزی، برابر دوازدهم فوریه 1949 میلادی، حسن البنا، بنیانگذار جماعت اخوانالمسلمین و به نوعی نخستین مرشد عام آن هنگام خروج از دفتر جوانان مسلمان در قاهره هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. البنا همچون سیدجمالالدین اسدآبادی و شاگرد خلف او محمد عبده از طرفداران مکتب و اندیشه اتحاد اسلام بود، کما اینکه بارها در تقریرات خود تصریح میکند راهش استمرار راه سیدجمالالدین و محمد عبده است. او که متولد روستای محمودیه از منطقه بحیره مصر بود، با پشتسرگذاشتن تعلیمات ابتدایی راه قاهره را در پیش گرفت تا تحصیلات تکمیلی را در موسسهای که نام محمد عبده را بهعنوان موسس بر خود داشت یعنی «دارالعلوم» پیگیری کند. البنا همانطور که آن دوران معمول و سنت بود، در جوانی به عضویت یکی از گروههای اسلامی محلی با عنوان انجمن مکارم اخلاق اسلامی درآمد اما خیلی زود تصمیم گرفت انجمن خود را بنیان گذاشته و طریقت مورد علاقه خویش را تبلیغ کند. به این ترتیب بود که
حسن البنا در بهار 1928 میلادی جماعت اخوانالمسلمین را با 6 عضو که همگی جزو دوستان او به شمار میرفتند، تأسیس کرد. قصد البنا از بنیانگذاشتن جماعت اخوانالمسلمین مقابله با بیعدالتیهایی بود که از سوی فرادستان بر طبقات محروم جامعه تحمیل میشد، اما در ادامه با شدتگرفتن برخی دخالتهای خارجی در امور مصر، سمت و سوی سیاسی و استعمارستیز آن فزونی یافت.
جذابیتی فراتر از مرزهای سیاسی
اخوانالمسلمین خیلی زود جای خود را در بین مردم مصر پیدا کرد اما پیشآمدن قضیه فلسطین و توجه ویژه اخوانیها به آن موجب شد تا آوازه و جذابیتهای این گروه اسلامی و حالا دیگر سیاسی، مرزهای مصر را پشتسر گذاشته و تفکر و مرام آن در کشورهایی چون سوریه، اردن، لبنان و سودان نیز صاحب نفوذ شود. تنیدهشدن سیاست در تاروپود این گروه اسلامی از همان ابتدا حساسیت دولتهای عربی را برانگیخت و باعث شد آن را در قامت یک رقیب خطرناک و مجهز به سلاح ایدئولوژی تحلیل و بررسی کنند. جذابیت شعارهای ملی اسلامی اخوانیها و همچنین اوجگرفتن روند عضوگیری آنها در مصر و دیگر کشورهای اسلامی باعث شد همواره شایعاتی پشت رهبران و اعضای موثر آن در جریان باشد، کما اینکه چند روز قبل از ترور البنا این شایعه که اخوانالمسلمین در تدارک یک کودتا برای سرنگونکردن دولت مصر و در دستگرفتن قدرت سیاسی است، سبب شد نخستین قدمها برای غیرقانونی اعلامکردن جماعت اخوانالمسلمین و بازداشت سران آن از سوی دولت وقت مصر برداشته شود. از این تاریخ به بعد تقریبا تمامی دولتهای مستقر در مصر اخوانالمسلمین را به چشم یک عنصر دردسرساز میدیدند و حتی شخصی چون جمال عبدالناصر که بارها در مناسبتهای مختلف از حسن البنا و تفکر او تمجید کرده بود، به وقتش برای سرکوب اعضای این گروه کوچکترین تردیدی به خود راه نداد.