[یاسر نوروزی]ناگهان پرتاب شدهایم به یک قصه. تمام اتفاقات از پیش تعیین شدهاند، آدمیزادِ قصه پیشتر زیسته است و ماه و خورشید و فلک هم از قبل تابیدهاند! برای همین وقتی سایت شروع میکند به پرسیدن، صرفا برای کنجکاوی به پرسشها پاسخ میدهم: اسم؟ فامیل؟ کی به دنیا آمده؟ دختر است یا پسر؟ شما فرض کنید «سارا». همه اینها را که در سایت نوشتید، حالا وقت آن است انتخاب کنید کتاب سارا چه رنگی باشد، انتخاب کنید مدل مویش چه شکلی باشد و نام چهار نفری را که بیشتر از همه سارا را دوست دارند بنویسید. بعد میرسید به ردیفی از تصاویر شکلات، آبنبات، پرندگان، گلها، ماشین، مداد، بستنی و غیره که میتوانید به علاقهمندیها اضافه کنید: مثلا سارا عمو بهرامش را به اندازه تمام شکلاتهای روی زمین دوست دارد یا به اندازه تمام پروانهها. البته تصویری از یک ساعت هم روی این صفحه از سایت هست که کلیک میکنم ببینم چه اتفاقی میافتد. نرمافزار مینویسد: «سارا عمو بهرام را به اندازه تمام ساعتها و دقیقهها دوست دارد»! جمله چندان واضحی برای یک کودک نیست. هرچند کلیت کار هم چندان با ادبیات میانهای ندارد. چون هیچ نوع کاراکتری در چنین قصهای شکل نمیگیرد. به قول هنری جیمز، نویسنده و منتقد آمریکایی: «قصه غیر از شخصیت نیست و شخصیت غیر از قصه نیست.» در واقع بر تار و پود درهمتنیده انسان و هر نوع قهرمان در مسیر زندگیوار قصه تأکید دارد. برای همین با تغییر یک نام، مخاطب یک قصه تغییر نخواهد کرد چراکه خلق یک داستان، جدا از فردیت کاراکترهای آن نیست. با این حال با ایدهای مواجه هستیم که ممکن است نظر هر پدر و مادری را به خود جلب کند. درباره سایت «داستان من» مینویسم؛ سایتی که به شما این امکان را میدهد نام فرزند و علاقهمندیهایش را بنویسید، تصاویری برایش سوا کنید و در قالب چند داستان، کتابی شخصی برای کودکتان چاپ کنید. اما بیاییم در ادامه ببینیم چنین ایدهای چه جزئیاتی دارد و مهمتر اینکه چه نقدهایی بر آن وارد است.
کالا یا کتاب؟
همه چیز از مراسم و جشنهای تولد شروع شد؛ زمانی که قرار بود برای کودک جشنی بگیرند و عدهای سراغ هدایای خاص و خلاقانه میرفتند. برای همین عکس کودکان را کمکم دیدیم روی کیک، لیوان، بشقاب و انواع وسایل شخصی. این ایده بهتدریج در اوراق کتاب هم مصور شد و کتابهایی شخصی شکل گرفت که کودک میتوانست تصویر خودش را در آن پیدا کند؛ یعنی به جای تماشای تصویرگریهای مختلف، عکس خودش را روی جلد کتاب ببیند. حالا همان ایده سالهای پیشین، بسط و گسترش یافته و به جایی رسیده است که نام سایتی را وارد میکنیم، علاقهمندیهای کودک را گزینش میکنیم و درنهایت از بین چندین داستان پیشفرض، فرزندمان را بین آنها میبینیم. درواقع کودک میتواند تصور کند که در نقش کاراکتر یکی از قصهها ماجرا میآفریند و پیش میرود. اما شکوه حاجینصرالله، پژوهشگر و منتقد در حوزه ادبیات کودک درباره چنین ایدهای میگوید: «نمیشود ما چیزی شبیه به یک کتاب تولید کنیم، اما اساس آن را به شکل کالا ببینیم، چراکه هویت کودک در آن مشخص نیست. من در اینکه اسم کودک را در داستانی بیاوریم هم ایرادی نمیبینم، اما باید توجه داشته باشیم که خلاقیت را از کودک نگیریم و داستان را از هویت او خالی نکنیم. در تمام ابزارهای جدیدی هم که استفاده میکنیم باید این موضوع را مد نظر قرار دهیم. مثلا یک ناشر حرفهای و معتبر با مشاوره کارشناسان امر میتواند با استفاده از ابزارهای مختلف نظیر صوت و تصویر و امکان ضبط قصه، کودک را در فرآیند خلاقیت دخیل کند. تمام اینها هم میتواند با استفاده از ابزار روز شکل بگیرد، اما آنچه من فعلا در این پدیده میبینم، نگاهی تجاری و نوعی کالاسازی است.»
تکنولوژی آموزشی
قالبها، همه از پیش تعیینشده است و شما فقط حق انتخاب از بین آنها را دارید. درواقع بازآفرینی در کار نیست، بلکه پروژه «داستان من» بر اساس یک طراحی نرمافزاری طوری پیش میرود که از بین قالبهای موجود در آن، براساس تمایلات کودکان، انتخاب میکنید؛ هشت داستان برای گروههای سنی مختلف، از نوزادان (لالاییها) تا گروههای سنی بالاتر. پانتهآ دیداری، ایدهپرداز «داستان من» اما چندان به طراحی این ایده به شکل کالا نگاه نمیکند. او در گفتوگو با «شهروند» میگوید: «کاری که «داستان من» انجام میدهد این است که در وهله اول یک تکنولوژی را توسعه داده است. این تکنولوژی کمک میکند که هر کودکی بتواند کتابی اختصاصی چاپ کند. یعنی کاری که ما انجام دادهایم توسعه یک تکنولوژی است که اجازه میدهد محتوا، تصاویر، تصویرسازیها و داستانهای مختلف برای هر کودکی شخصیسازی و بهصورت آنلاین در لحظه تولید شود. بعد اگر تمایل داشتند برایشان چاپ و ارسال شود.» دیداری درباره تصاویر سایت هم میگوید: «یک بانک تصویرسازی کودکان از قبل وجود دارد که 400 تا 500 تصویرسازی در آن قرار دارد. وقتی والدین میآیند، این منو در اختیارشان قرار میگیرد که انتخاب کنند؛ موهایش طلایی است، رنگ سبز را دوست دارد و...» درواقع نوعی روند تولید جملات را میبینید که در ظاهر با بازسازی انسانی مواجه است، اما آنات نویسندگی دیگر در آن حضور ندارد. برای همین هم شاید اصولا نتوان آن را با معیارهای ادبیات بررسی کرد. چنانکه مریم محمدخانی، کارشناس و پژوهشگر ادبیات کودک در اینباره به «شهروند» میگوید: «فکر میکنم این کار را نباید اصلا به چشم ادبیات نگاه و آن را نقد کرد، چون کاری کاملا اقتصادی است. کتابهایی که با این روش و با فرمول از قبل تعریفشده، تولید میشوند، کالاهایی هستند که نباید با معیارهای ادبیات کودک داوری شوند.»
کتاب اتوماتیک
روی تصاویر پیشساخته پدر و مادرهایی کلیک میکنم که مثلا والدین کودک هستند؛ موهای کمپشت برای پدر و روسری گرهخورده برای مادر؛ عکسهایی کارتونی که شاید کودک آنها را ببیند و ذوق کند. پانتهآ دیداری میگوید: «البته عکس هم میتوانید به کتاب اضافه کنید. ولی کل موضوع اتوماتیک است. ما یک سایتی داریم؛ در این سایت نوعی تکنولوژی تعریف شده که این تکنولوژی کمک میکند از بین گزینههای فراوان، انتخاب کنید. تمام انتخابهای شما هم رایگان است. فقط وقتی به مرحله چاپ میرسید، باید هزینه کنید. یعنی ساختن کتاب رایگان است و نیازی نیست برای ساختن کتابتان در سایت ثبتنام کنید. اسم کودک و مابقی اطلاعات را مینویسید و بعد به منوی انتخاب میرسید. میتوانید عضو نشوید.» درواقع سایت طوری طراحی شده است که دست و پای والدین یا بهتر بگوییم «مشتری» بسته نباشد. وقتی درباره سابقه این ایده از دیداری میپرسم، میگوید: «این تکنولوژی، نوعی فناوری جهانی است به اسم تکنولوژیهای آموزشی شخصیسازیشده. در حقیقت میگوید یک کتاب برای همه بچهها نیست و هر بچه نیاز خودش را دارد؛ یک کاردستی برای تمام بچهها نیست و هر بچه کاردستی خودش را نیاز دارد؛ یعنی شخصیسازی محتوا و آنچه در حال آموزش آن است. این ترند، یک ترند جهانی است. همین شخصیسازی در قصهگویی هم آمده است و نمونههای موفق آن در دنیا وجود دارد. کاری که ما کردیم این بود که این تکنولوژی را در ایران اجرا کردیم و محتواهای فارسی مناسب فرهنگ خودمان را برای بچههای ایرانی توسعه دادیم. وقتی ما این کار را شروع کردیم، هنوز در ایران کسی آن را انجام نداده بود.» پانتهآ دیداری از سال 95 میگوید و زمانی که سهسال پیش اولینبار چنین ایدهای را اجرا کرده است. جالب اینجاست که به گفته او تا به حال حدود یکمیلیون بار این کتابها در سایت ساخته شدهاند. بههرحال جذابیت ابتدایی کار را نمیتوان نادیده گرفت و وسوسه تماشای نام کودک را بین قصهای که ناگهان در آن حضور مییابد. اما شکوه حاجینصرالله، منتقد و کارشناس ادبیات کودک ماجرا را از زاویهای دیگر رصد میکند: «هر نرمافزار یا پدیدهای که با تکنولوژی روز همراه باشد باید خلاقیت را در کودکان بالا ببرد. کودک اگر بتواند خودش تصاویر را انتخاب کند، خودش داستان را روایت کند و خودش قصه را پیش ببرد، میشود از این تکنولوژی استقبال کرد، اما اگر صرفا با نوعی تکنولوژی مواجه باشیم که همه چیز را از قبل آماده و به شکل نوعی کالا عرضه کرده، فایدهای برای کودک ندارد. چون سازندگان آن، روش خود را بر مبنای تجاری و فقط راهی برای پول درآوردن دیدهاند. در کل من در کار فرمایشی و کالاسازی، بهرهای برای کودکان نمیبینم. تبدیل خلاقیت به کالا، با خودش نوعی گمگشتگی به همراه میآورد. من میتوانم بهعنوان مادر کنار کودکم بنشینم و برایش داستان زندگیاش را بگویم، چون کودکان اصولا دوست دارند قصه زندگی خودشان را بشنوند. وقتی مادر به کودک میگوید زمانی که بچه بودی به این شکل رفتار میکردی یا آن اتفاق برایت افتاد و غیره، کودک گذشته خودش را مجسم میکند و شنیدن این روایت را از زبان مادرش دوست دارد. اما زمانی که میخواهیم یک داستان از پیش تعیینشده را به خورد کودک بدهیم، خلاقیت را از او گرفتهایم.»
40 تا 100هزار تومان
یک نسخه پیدیاف از کتابی که برای کودکتان ساختهاید میگیرید، در ازای 40هزار تومان. بسته به گزینههای دیگر هم از 50هزار تا 100هزار تومان باید بابت یک نسخه چاپی کاغذی هزینه کنید. پانتهآ دیداری میگوید: «ما در موقعیتهای مختلف هم تخفیفهای خاصی در نظر میگیریم که همه بتوانند استفاده کنند. ولی مطالعه و ساختن کتاب رایگان است و همین کمک میکند که طرف سایت را باز کند، کتاب را برای فرزندش بخواند و حتی اگر دلش نخواست برای چاپ هم اقدام نکند. ما فقط زمانی مبلغی میگیریم که قرار باشد نسخه چاپی ارایه کنیم.»
وقتی برای مریم محمدخانی، پژوهشگر حوزه ادبیات کودک، این ایده را میفرستم و نظرش را میخواهم، میگوید نباید آن را با معیارهای ادبی بررسی کرد و اضافه میکند: «به نظر میرسد این ایده به لحاظ اقتصادی، ایده موفقی است؛ بهخصوص به دلیل وضعیتی که کودکان در حاضر حاضر در جامعه ما دارند. الان در شرایطی هستیم که خانوادهها برای کودکان در جنبههای مختلف هزینه میکنند. این موضوع در وضع کتاب کودک هم به چشم میخورد. بازار کتاب کودک متنوع است و براساس آمار کتابفروشیهای مختلف، پررونق. البته باید در نظر داشت در ماههای اخیر به دلیل وضع اقتصادی و بالا رفتن قیمت کتاب، شاید نیاز به آمار بهروزتری باشد و شاید وضع متفاوت شده باشد.» در مجموع وقتی بحث ادبیات و کتابت را از این نوع ساخت و چاپ کتاب جدا میکنیم، محمدخانی نظری منفی نسبت به آن ندارد و اضافه میکند: «من درباره کیفیت چاپ این کتابها نظری ندارم چون نسخه آنلاین را دیدم، ولی در همان نسخهای که دیدم، متن و تصویر با هدف کالاسازی یعنی اثرگذاری در بازار، هماهنگ بود؛ مثلا تناسب رنگهای تند و تصاویر کارتونی.» پانتهآ دیداری، طراح این ایده هم درباره بازخوردهای مختلف کارشناسان در مواجهه با چنین سایتی میگوید: «بازخوردها مثبت بوده. «داستان من» از روز اول خوشاقبال بوده، معلمها و مادران دوستش داشتند و خودشان هم تبلیغش کردند.» هرچند شکوه حاجینصرالله، پژوهشگر و منتقد هم در توضیح انتقادات خودش درباره این ایده اضافه میکند: «البته باید دقت کرد مقصود بنده نقد ابزار مدرن و جامعه مدرن روز نیست. با درآمدزایی هم مخالف نیستم. با اینحال اعتقادم بر این است که درآمدزایی در این حوزه باید همراه با مشاوره، کارشناسی و علم روز باشد.