جامعه مدرن از بسیاری جهات با جامعه سنتی و قدیم تفاوت دارد. یكی از مهمترین تفاوتهای آن بحث و وجود بیماریهای روانی است. در گذشته بیماری روانی چندان معنا نداشت مگر در مورد افرادی كه به عنوان دیوانه شناخته میشدند. وضعیتی كه ناشی از اختلالات فیزیولوژیك یا ژنتیك بود و متأسفانه مردم آنان را آزار میدادند و تعابیر غیر معقولانهای برای آنان به كار میبردند، مثلا اینكه جن زده است یا....
در جامعه قدیم مردم فردیتی نداشتند كه دچار مشكلات روحی و روانی مشابه امروز شوند؛ به همین علت اگر به كسی گفته میشد كه پیش مشاور یا روانپزشك برود، آن را زشت و حتی نوعی توهین و به عنوان دیوانهبودن میدانستند ولی برای سرماخوردگی به پزشك مراجعه میكردند! این ذهنیت هنوز هم در میان برخی از مردم وجود دارد. ولی واقعیت این است كه مشكلات و بیماریهای روانی و روحی یكی از مهمترین دغدغههای بشر امروز است، حتی در جوامع بسیار توسعهیافته و پیشرفته و مرفه نیز این نوع بیماریها شدیدتر است.
از سوی دیگر توجه به این مشكلات از سوی نهادهای مدنی و انجمنهای حرفهای بیشتر است. به همین علت باید اطلاعیه هیأتمدیره انجمن روانپزشكان ایران را كه روز گذشته منتشر شد، بسیار جدی گرفت و به نكات و راهحلهای آن
توجه کرد.
مشكل موجود جامعه ما فقط وجود تعداد زیاد افراد دچار افسردگی یا مشكلات روحی و روانی نیست، بلكه مشكل مهمتر بیتوجهی مدیریت كشور به این مسأله و فقدان چشماندازهای امیدبخش برای حل این مشكلات است. اگر ویروس كرونا در چین موجب كشتهشدن كمتر از دو هزار نفر شده و در ایران آنقدر سروصدا به راه انداخته و مسئولان كشور را به اتخاذ اقداماتی وادار کرده، باید برای حل مشكلات و بیماریهای روحی و روانی دهها و صدها برابر این تمهیدات اندیشیده شود ولی متأسفانه هیچ مرجع رسمی به این مسأله مهم نمیپردازد و در برابر مشكلات آن پاسخگو نیست؛ حتی اتفاقاتی كه در دو سال گذشته رخ داده، آنان را پاسخگوتر نکرده است.
انجمن روانپزشكان ایران در اطلاعیه خود به چند مولفه اصلی درباره این مشکل اشاره میكند. مسأله کمبودهای اقتصادی و تورم و فقدان چشمانداز امیدبخش در این زمینه فشارهای روانی بزرگی را به مردم وارد میكند. مهمترین كوشش حكومت باید معطوف به حل مشكلات اقتصادی مردم باشد. این كار با صدور دستورالعمل یا شعارهای کلی شدنی نیست. باید روشن شود كه روابط تجاری و اقتصادی كشور با جهان چگونه است و چقدر ثبات و پایداری دارد؟ در داخل نیز تا چه حد سیاستهای اقتصادی حکومت كارآمد و قابل دفاع است؟ امنیت اقتصادی و شغلی چگونه است؟ از سوی دیگر عدالت و رفع تبعیض را باید خیلی عملیاتی و ملموس حل كرد و با بیان شعارهای كلی هیچ مشكلی حل نمیشود. ضمن آنكه رسانه رسمی باید سخنگوی همه ملت باشد و نه یك اقلیت محدود. این بزرگترین تبعیض و ملموسترین آن است كه رسانه، ملی باشد ولی صدای غالب آن اقلیت باشد.
موضوع مشاركت مردم در تصمیمات در همه سطوح موجب میشود كه فشارها تحملپذیر شود ولی انفعال و نادیدهگرفتهشدن موجب افزایش رنج ناشی از فشارها میشود. این زنگ خطر را باید جدی گرفت. با پشت گوشانداختن و ندیدن مسأله آن را نمیتوان حل كرد.