شماره ۱۹۳۰ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۰ اسفند
صفحه را ببند
پدر من! بشین تو خونه

طیبه رسول‌زاده طنزنویس

یکی از مشکلات همه ما جوون‌ها تو این وضع کرونایی، متقاعدکردن پدرها به بیرون‌نرفتن از خونه است؛ یعنی نگه‌داشتن این عزیزان تو خونه حتی از کار در معدن هم سخت‌تره.
هرچه ما از پدر بزرگوارمون می‌خوایم تو خونه بمونه، هیچ فایده‌ای نداره. دو روز پیش برای بار صدم اصرار داشت که می‌خوام برم نون بگیرم. تا سه تا پاکت نونی که تو این چند روز به بهونه‌های مختلف خریده رو جلوش نذاشتیم، بی‌خیال نشد. دیروز v.behdasht پیام داده بود که ما خاطرمون از تو جَمعه. ولی تو رو جون هر کی دوست داری بابا رو تو خونه نگه دار عشقم. البته قشنگ معلوم بود این پیام رو برای‌ هزارنفر دیگه هم نوشته و سند تو آل کرده.
دیروز داد و بیداد که ماشین رو برم یه استارت بزنم باتریش خاموش نشه. حالا ما هرچی می‌گفتیم ما اصلا ماشین نداریم، گوش به حرفمون نمی‌داد. آخرش بلند داد زدم بده من سوییچ رو برم استارت بزنم که خداروشکر به خودش اومد و بی‌خیال شد.
یکی دیگه از بهونه‌هایی که بابای من واسه بیرون‌رفتن میاره، خود کروناست. چهار روز پیش می‌گفت من کرونا گرفتم. می‌پرسیدیم: «چطور؟» می‌گفت: «چند روزه عینکم داره دماغم رو اذیت می‌کنه نمی‌تونم نفسم رو بیشتر از یه دقیقه نگه دارم. یه ذره هم سر دلم سنگینه‌. دندونام هم تیر می‌کشه.» ۱۵ تا مقاله WHO و ۱۰تا ویدیو از پزشک‌های چینی و کلی استوری نشونش دادیم که اینا علایم کرونا نیست، ولی متقاعد نشده‌. آخرش زنگ زدیم پسرعموم که دکتره، باهاش حرف زده. تازه وقتی مطمئن شده تو همه بیمارستانا پرستارا نمی‌رقصن، بی‌خیال علایم شده.
یه چندبار هم مامانم داستان بیرون‌رفتن رو ناموسی کرده که:   مگه با کسی قرار داری بیرون و نکنه کسی شکرپدر صدات می‌کنه. بابا هم برای اینکه ثابت کنه این‌طور نیست، از بیرون‌رفتن منصرف شده.
حالا اگه پدر من نظافتش رو رعایت می‌کرد، ایرادی نداشت. ایشون معتقده خرید و ماسک و دستکش اسرافه، چون باید بعد استفاده دور بندازیم. مامانم هم برای اینکه سرش رو گرم کنه، چندتا زیرپوش‌هاش رو داده بهش تا بشینه باهاشون ماسک بدوزه. ولی متأسفانه با همین ماسکایی که درست کرده، هم عرقش رو پاک می‌کنه، هم نون برمی‌داره، هم جلوی دهنش رو می‌بنده. اون زیرشلواریی که تنشه، به تنهایی می‌تونه آمار مبتلایان رو ۱۵ برابر کنه. خیلی هم معتقده که ویروس روی لباس نمی‌شینه و از راه دست و دهن وارد میشه. به خاطر همین خداروشکر دستاش رو زیاد می‌شوره ولی با شلوارش خشک می‌کنه.
ما تو این چند روز قرنطینه به خاطر اینکه از خونه بیرون نره، خیلی فداکاریا کردیم. همین الان داریم با ولوم ۴۰ اخبار ساعت یک بامداد شبکه خبر رو می‌بینیم که تکرار خبر ساعت ۲۳ بوده. حتی براش اینستاگرام ریختیم. این کارمون ریسک بزرگی بود. البته قبل از اینکه یادش بدیم، کار باهاش چه جوریه، همه بلاکش کردیم تا پیدامون نکنه. هی می‌پرسه: تو صفحه‌ات کدومه که من می‌گم صفحه ندارم. خیلی فضاش با روحیاتم سازگار نیست.
شماها هم اگه با یه پیج روبه‌رو شدید که یه مرد ۶۰ساله روی مبل توی یه حالت ثابت ۳۴تا پست از خودش گذاشته با یه لباس ثابت، لایکش کنید و رد بشید ولی تو توییتر و استوری آبروش رو نبرید. به فکر روزی باشید که پیج پدراتون رو پیدا می‌کنیم و انتقام سختی ازتون می‌گیریم.

 


تعداد بازدید :  201