شماره ۱۹۳۴ | ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۵ اسفند
صفحه را ببند
روزهای قرنطینه با الکل 70‌درصد و آقای حیاتی

وحید میرزایی طـــنــزنـویــس

پدر درحالی‌که به زورِ مادر قرنطینه خانگی شده بود و برای بار هفتم داشت دایی جان ناپلئون را می‌خواند، شدیدا معتقد بود این یک ویروس هوشمند است که برای زمین‌زدن اقتصاد چین ساخته شده. مادر اصرار داشت کل مافیهای خانه را با محلول
10 درصد الکل، 20‌درصد وایتکس و 80‌درصد آب ضدعفونی کند. خواهرم تمام تلاشش را می‌کرد که به مادر بفهماند این وسط 10‌درصد ترکیبات محلول ضدغفونی اضافی است و جمعش 100 نمی‌شود.
پدر صبح با نوای مادر که می‌گفت «زیر گِل برین، صد دفعه گفتم کفشتون رو همون بیرون دربیارید.» از خواب بیدار می‌شد، موبایلش را روشن می‌کرد، فیلترشکنش را فعال می‌کرد و در طرفه‌العینی اخبار مربوط به ویروس کرونا را به صورت پکیج درآورده و بلافاصله در گروه خانوادگی تلگرام می‌گذاشت و تهش می‌نوشت «نگفتم بهتون دیروز؟» و با لایک‌های پی‌درپی شوهرعمه و عمویم، روزش شروع می‌شد. بعد به آشپزخانه می‌رفت و بی‌آنکه مادر متوجه شود! انگشت سبابه‌اش را تا نصفه داخل عسل می‌کرد و در دهانش میگذاشت. مرحله بعد جیغ مادر بود که با محلول ضدعفونی‌کننده به سمت پدر میدوید و انگشت او، شیشه عسل، خودِ عسل، باسن زنبور عسل، دهان پدر و کل آشپزخانه را ضدعفونی می‌کرد تا همه را از این ویروس خطرناک نجات دهد. البته همه این کارها نه در فضای آرام و بدون تنش که در شرایط کاملا جنگی انجام می‌شد. در این اثنا خواهر نیز با نشان دادن شادی و حرکات موزون پرستاران در بیمارستان‌ها، سعی می‌کرد جمع را آرام و طرفین را دعوت به خویشتن‌داری کند.
ظهرها هم پس از صرف ناهاری پر و پیمان با چاشنی ترشی و ماست موسیر. پدر مجددا پس از گفتن جمله «این ویروس هوشمند است که برای زمین‌زدن اقتصاد چین ساخته شده»، تلویزیون را روشن می‌کرد و آقای حیاتی را رأس ساعت 14 می‌نشاند وسط خانه. طبیعتا آقای حیاتی هم از قبل مشخص بود قرار است چه بگوید: «مردم نگران نباشند، کرونا ویروس خاصی نیست، مسئولان همه خودشان کرونا گرفته‌اند، آمار بهبودیافتگان بسیار بالاست و کشورهای غربی علاوه‌بر ورشکستگی اقتصادی همیشگی، قادر به شکست ویروس کرونا نیستند.» پدر اما جوری با ولع اخبار را گوش می‌داد و رو به من می‌گفت «دو دقیقه دهنت رو ببند، بذار ببینیم اخبار چی میگه!» که انگار اولین بار است می‌شنود و برایش کاملا تازگی داشت. شب نیز طبق روال همیشه باز هم پدر اخبار 30: 20 را می‌دید و همان حالت ولع در خوردن اخبار را داشت و مادر نیز مشغول درست‌کردن محلول 10 درصد الکل، 20‌درصد وایتکس و 80‌درصد آب برای فردا بود، حالا من دیگر کدام خس و خاشاکی می‌توانستم باشم که در مقابل این شرایط بخواهم اساسا اطلاع‌رسانی درستی بکنم. این تقریبا سریال هر روزه قرنطینه بود.

 


تعداد بازدید :  164