شماره ۱۹۳۶ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۷ اسفند
صفحه را ببند
زنگ تاریخ

فصل زاده‌شدن عشق
نوروز همه وقت عزیز بوده است، در چشم مغان، در چشم موبدان، در چشم مسلمانان و در چشم شیعیان مسلمان. همه نوروز را عزیز شمرده‌اند و با زبان خویش از آن سخن گفته‌اند. حتی فیلسوفان و دانشمندان که گفته‌اند: «نوروز روز نخستین آفرینش است که خداوند دست به خلقت جهان زد و 6 روز در این کار بود...» چه افسانه ‌‌زیبایی، زیباتر از واقعیت راستی؟ مگر هر کسی احساس نمی‌کند که نخستین روز بهار، گویی نخستین روز آفرینش است. اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است، مسلماً آن روز، این نوروز بوده است. مسلماً بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است. هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز یا زمستان یا تابستان آغاز نکرده است. مسلماً اولین روز بهار، سبزه‌ها روییدن آغاز کرده‌اند و رودها رفتن و شکوفه‌ها سر زدن و جوانه‌ها شکفتن. یعنی روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار، آفتاب در نخستین روز طلوع کرده است و زمان با وی آغاز شده است. (علی شریعتی | 1356 – 1312)  

نوروز و نسل امروز
نسل جوان فکر می‌کنند هفت سین را که بگذارند، دورش جمع شوند و بگویند سال تحویل شده کافی است. در گذشته نه، این‌طور نبود. یک تدارکاتی داشت. یک استقبالی داشت برای نوروز که همه در اسفند ماه بود. یعنی اسفند که شروع می‌شد، مردم در تدارک عیدشان بودند. پدر خانواده دست بچه‌ها و خانم‌ را می‌گرفت همان اول اسفند می‌بردشان پارچه‌فروشی برای خرید پارچه. سابق بر این یک‌دست لباس آماده وجود نداشت، کفش آماده نبود. باید تشریف می‌بردین خیاط‌خانه و کفاشی. پارچه‌اش را می‌بردین، آسترش را می‌بردین، معمولاً در هر محله‌ای خیاطی بود که همه را می‌شناخت، همه هم مشتری‌اش بودند. بعد دوباره باید می‌رفتی کفاشی، همراه همه اهل خانه. کفاشی زنانه و مردانه. این لباس شب عیدشان بود. همه باید روز اول عید لباس‌های خود را عوض می‌کردند و لباس نو می‌پوشیدند. رسم‌شان بود. غیر از این را بد می‌دانستند. معتقد بودند روز اول نوروز، یعنی اول فروردین اگر ما لباس عید نپوشیم تا آخر سال همین وضع را داریم. یعنی دیگر چیز نو به تن‌مان نمی‌آید. (مرتض احمدی | 1393- 1303)  


تعداد بازدید :  990