[پولاد امین] دیروز خبرگزاریها اعلام کردند که بعد از فیلمهای خروج ابراهیم حاتمیکیا و طلای پرویز شهبازی، فیلم «تومان» به کارگردانی مرتضی فرشباف نیز برای اکران آنلاین آماده میشود. فیلمی درباره طبقات اجتماعی و فردی که از راه قمار اسب و فوتبال تلاش میکند یک شبه طبقه اجتماعی خود را تغییر دهد. کارگردان فیلم تومان میگوید که در زمینه اکران آنلاین این فیلم تردیدهایی نیز وجود دارد که «اگر به حضور جشنوارهای فیلم لطمه بزند، قطعا این کار صورت نخواهد گرفت، چون فیلم تومان امید فراوانی به دیدهشدن و موفقیت در فستیوالهای دنیا دارد.»تومان که سال گذشته در جشنواره فیلم فجر نگاههای منتقدان را متوجه کارگردانش مرتضی فرشباف کرد، درحال حاضر مثل دیگر فیلمهای سینمایی پشت خط اکران است و با توجه به شرایط موجود امید چندانی نیز برای خروج از این صف ندارد. اما اینکه آیا حضور در رقابت اکران آنلاین میتواند این فیلم (و بسیاری از فیلمهای دیگر را) به اهدافشان برساند یا نه؛ موضوعی است که سعی کردیم آن را با مرتضی فرشباف مطرح کنیم. بحثی که در ادامه، راه به جاهای دیگری باز کرده است.مرتضی فرشباف سخنانش را با اشاره به ریسکها و خطرات اکران آنلاین آغاز میکند: «ما با در نظر گرفتن تمام خطرات و ریسکهای موجود تصمیم به نمایش فیلم تومان در ویاودی گرفتیم، یعنی با در نظر داشتن شرایط و اینکه ناچاریم با توجه به این شرایط بهترین تصمیم را در این موقعیت بگیریم. ما هم در این شرایط تصمیمی گرفتیم که فکر میکنیم کمترین آسیب را برای ما در پی خواهد داشت. وگرنه همه دلشان میخواهد فیلمشان را در سالنهای زیادی به نمایش بگذارند و اصلا رویای هر فیلمسازی میتواند چنین
اکرانی باشد، »
درباره شرایط خاصی که باعث اتخاذ تصمیم نمایش آنلاین فیلمتان شد، بیشتر توضیح میدهید؟
الان فیلمهای زیادی هستند که منتظر اکران نشستهاند، یعنی حدود 200 فیلم در صف اکران قرار دارند و وقتی به این نکته فکرکنیم که با هر نگاهی زودتر از مهرماه شرایط سینما عادی نخواهد شد، آن وقت است که آدم در دوراهی گیر میکند که در این ماراتن طولانی و پر از استیصال نوبت اکران بماند و منتظر روزهای آینده باشد، یا اینکه تصمیمی جدید بگیرد و سعی کند تماشاگری را که هنوز سابقهای ذهنی از فیلم تومان از روزهای جشنواره دارد، وادار به تماشای فیلم در جایی دیگر کند.
دلیل اصلی اتخاذ این تصمیم تعطیلی کروناست یا شرایط نامساعد و نامناسب اکران فیلمها و بهخصوص فیلمهای متفاوتتر و به اصطلاح هنری یا آرتیستیکتر؟
راستش هر سه، یعنی همه اینها تا حدی در این تصمیم نقش دارند. یکی همان شرایط خاص کرونایی سینماست که حتی بعید نیست سینمای دنیا را دچار تغییرات بنیادین کند.
بهخصوص که پیشبینیشده حتی در صورت عادیشدن شرایط هم، بازگشت اعتماد تماشاگران سینما ممکن است حتی دوسال هم طول بکشد...
بله، حتی در پیشبینیها و نظرسنجیهایی از مخاطبان سینمای آمریکا که بههرحال مهمترین، موثرترین و پایدارترین سیستم اقتصادی- صنعتی سینما را دارد، تماشاگرانی که بیش از متوسط 6 بار در سال به سینما میرفتند، گفتهاند که نمیخواهند حداقل تا آغاز سال 2022 به سینما بروند که این خیلی تکاندهنده است...
و حتی بعید نیست خط تولید و توزیع سینما را تا همیشه تحتتأثیر قرار دهد و موجب تغییراتی شود...
بله قطعا. میبینیم که کریستوفر نولان این روزها تبدیل شده است به مرگ و زندگی در سینماهای جهان، یعنی بیشتر سالنهای کشورهایی که قصد بازگشایی دارند، خواستار نمایش فیلم جدید نولان هستند تا بتوانند حداقل به کمک این فیلم که شانس موفقیت بیشتری دارد، بازگشتی امنتر را تجربه کنند وگرنه به جز آن هیچ کورسوی امیدی برای گذر کمخطر و کمآسیب از این روند مرگآور تخریبی که کرونا برای اقتصاد سینما و سینماداری و سینمارفتن داشته است، به چشم نمیخورد.
خیلیها بر این باورند که ادامه این روند حتی میتواند باعث تغییراتی ماندگار و دیرپا در خود مفهوم سینما و سینمارفتن شود و سینمایی ورشکسته بیتولید و راکد داشته باشیم.
تا این حد بدبینانه فکر نمیکنم، بهخصوص در مورد تولید که اصلا ممکن نیست. درواقع میتوان این را ادامه دوئل طولانیمدتی در نظر گرفت که مدت زمان زیادی است بین نتفلیکس و آمازون از یک سو و آنهایی که فکر میکنند سینما رفتن یک آیین جمعی است و نمیتوان آن را با چیزی دیگر جایگزین کرد، وجود دارد. در این مدت از یک سو فستیوالها و جشنوارهها تلاش دارند سینما رفتن را تجربهای متفاوت از تماشای فیلم در گوشی تلفن یا کامپیوتر جلوه دهند و از سوی دیگر هم نتفلیکس و آمازون و سامانههای دیگر حدود
10 سالی میشود که در پی طیف گستردهتری از مخاطبان هستند.
البته در شرایط عادی صحبت از حذف یکی از دو طرف نبود، اما حالا بود و نبود سالنها زیر سوال رفته است.
نه، آن موقع هم یارکشیهایی بود، برای همین هم گذشته از مورد فیلم روما که حتی اسکار و جایزه فستیوال ونیز را هم برد، نتفلیکس شماری از کارگردانان بزرگ دنیا چون دیوید لینچ، دیوید فینچر، تام تیکور و خیلیهای دیگر را برای سریالسازی به کار گرفت. یا همین نتفلیکس آمد و فیلم سه ساعت و نیمه اسکورسیزی را که 10سال دنبال سرمایهگذار بود، به عظیمترین و باشکوهترین شکل ممکن تولید کرد تا بگوید که علیه سینما نیست و وجهه هنری هم برای خودش ردیف کند. از این منظر شرایط این دوران را میتوان با روزهای آغازین ورود تکنولوژی ویدیو به سینما شبیه دانست. همه جا پر بود از بحث که ویدیو بهتر است یا نگاتیو؟!تا زمانی که فونتریه و کسانی دیگر آمدند و از همان شرایط استفاده کردند و دیجیتال را کردند جزو بافت استتیک فیلمشان. حالا هم همان جنگ در سطح پخش فیلم وجود دارد.
بله؛ صحبت که میکردیم میگفتید خیلیها راههای خلاقهای برای پخش فیلمشان پیدا کردهاند.
بله، مثلا کارگردان فیلم درایور آمده و فیلم تولید و در سایت خودش هم آپلود کرده است. یعنی یک جورهایی شده است تلویزیون خودش و حتی ویاودیها را هم دور زده. این بحث گستردهای است و از این منظر ماجرای کرونا را میتوان تیرخلاص این ماجرا نامید. یعنی باید پذیرفت که ویاودیها قدرت فراگیریشان بیشتر از سینماست و به این دلیل میتوانند تعیینکنندهتر باشند.
فکر نمیکنید وقتی فیلمها برای نمایش در ویاودی تولید شوند، در زیباییشناسی و زبان سینما ایجاد تغییرات آشکار قطعی است؟
فیلم روما اتفاقا شوخی استتیک ظریفی با این موضوع دارد. یعنی فیلم برای نتفلیکس ساخته شده و میگویند در پردههای کوچک دیگر لانگشات چندان توجیهی ندارد، اما این فیلم تماما در لانگشات میگذرد. البته روند کار در روما متفاوت بوده و درواقع اول ساخته شده و بعد به نتفلیکس فروخته شده است. اما گذشته از این موارد حاشیهای، مسأله اصلی این است که نمایش فیلم هرجا که باشد، چه در سالن و چه در پردههای کوچکتر، بیش از 90درصد محصولات سینما مصرفگرایی صرف است و به اصطلاح میتوان نیمچه متلک بفروش را به اغلب تولیدات صادق دانست. یعنی اگر نگرانی شما و دیگر مخالفان ویاودی این است که این سامانهها ممکن است موازنه را به سود سینمای سطحی و مبتذل و بیارزش به هم بزند، باید گفت که این موازنه تا همین جا همچنان یکطرفه است که نمیشود بیشتر به نفع سینمای سطحی به هم بخورد.
واقعا تا این حد به سینمای این روزگار بدبین هستید؟
داریم در مورد دورانی حرف میزنیم که شمار فیلمهای جریان اصلی که از استتیک هنرمندانه یا حتی بازیگوشیهای ملایم روایی بهره ببرند، روز به روز درحال کاهش است. به این دلیل فکر نمیکنم ویاودی بیش از عوامل دیگر در ازدیاد فیلمهای بنجل
تأثیرگذار باشد.
برعکسش چه؟ ویاودیها میتوانند از سینمای هنری حمایت کنند؟
خیلی پرسش هوشمندانهای است. فکر میکنم در جریان پیشرفت این روند این اتفاق خواهد افتاد و فیلمسازان جریان مستقل جهان سومی خواهند توانست از شکافی که در کلیت سینما ایجاد شده به نفع خود بهرهبرداری کنند. یعنی این ماجرا را بیش از بدشانسی، میتوان شانسی برای سینمای مستقل و هنری قلمداد کرد. بهویژه که همان سیستم صلب کلیشههای تجاری به نحوی در سینمای هنری هم وجود دارد.
و این سینما هم ستارههای خودش را دارد .
بله، گاس ونسنت و برادران داردن و اگر آشغال هم بسازند در پانتئون کن هستند. یعنی سینمای هنری کلیشههای خودش را دارد که حتی از کلیشههای تجاری هم نفسبرتر و غیرقابل تحملتر و خستهکنندهتر هستند، اما در مورد شرایط حاضر و سهم سینمای مستقل از این ماجرا باید به تأکید بگویم که ما از پردههای سینمای ایران که سهمی نداشتیم، اما شرایط حاضر این امکان را ایجاد میکند که از ویاودی برای بهموقع فروختن اثر استفاده کرده وتماشاگران وفادار سینمای هنری را نیز در سینهکلوپهایی میزبانی کنیم.
برگردیم به فیلم تومان؛ اکران فیلم در ویاودی این گمان را ایجاد میکند که دیگر قصد حضور جشنوارهای هم ندارید. درست است؟
تردید اصلی ما همین است. برای همین هم تاکنون رسما اعلام نکردهایم که میخواهیم فیلم در ویاودی نمایش دهیم. پخشکننده ما در تلاش است نمایش در ویاودی داخلی را بهعنوان اکران داخلی ثبت کند که در آن صورت مثل فیلم متری شیشونیم که بعد از اکران داخلی توانست در فستیوال ونیز به نمایش درآید، ما نیز خواهیم توانست در جشنوارههای رده الف شرکت کنیم.
یعنی اگر این امر مقدر نشود، نمایش فیلم از طریق ویاودی لغو میشود؟
حضور در جشنوارهها برای ما خیلی مهم است و در مورد خیلی از عواملمان این امیدواری وجود دارد که در فستیوالها مورد توجه قرار گیرند. پس اگر اکران در ویاودی مانعی برای این امر ایجاد کند، قطعا این کار را نخواهیم کرد.
برای سوال آخر؛ به نمایش فیلم در ویاودی از نظر اقتصادی و مالی امیدوارید؟
برای ما که بهعنوان یک تولید مستقل بازگشت سرمایه نقش حیاتی در ادامه فعالیتمان دارد، در شرایط فعلی امیدواری از نظر اقتصادی یعنی ضرر کمتر.