[نیره خادمی] آدمکهایی که تا چند ماه پیش در لوگوی موسسه خیریه محک دستبهدست هم داده بودند، دستهایشان را رهاکرده و با فاصله قلبهایشان را در دستانشان گرفتهاند. محک نخستین خیریه ایرانی بود که برای پیوستن به کمپین جهانی فاصلهگذاری اجتماعی بهطور موقت نشانه گرافیکیاش را تغییرداد تا پیام خود را درباره شرایط عمومی حاکم بر جهان و لزوم توجه بیشتر به کودکان سرطانی در این شرایط به مردم برساند.
در این مدت که موسسه محک با تغییر لوگو به کمپین جهانی فاصلهگذاری اجتماعی پیوسته است، هنرمندان نقاش و گرافیستهای زیادی چون فرح اصولى، تارا بهبهانی، ایرج میرزا علیخانی، روزبه مشهدیزاده و اونیش امینالهی از آنها حمایت کردهاند. حتی فریدون فربود، دبیر جشنواره «هنر برای صلح» از برندهای ایرانی دعوت کرد تا آنها هم با تغییر لوگو در راستای حفظ سلامتی جامعه در برابر ویروس کرونا مشارکت کنند. البته برخی برندهای مطرح جهانی مثل مک دونالد یا آئودی در هفتههای گذشته به تغییر لوگو و ترغیب مردم برای رعایت فاصلهگذاری اجتماعی روی آوردند، هر چند تورج صابریوند، لوگو دیزاینر و عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران معتقد است که چنین تغییراتی حتی در مطرحترین برندهای دنیا بیشتر جنبه تجاری دارد و خیلی نمیتوان از آنها انتظار تأثیر اجتماعی داشت. او اساسا نگاه منتقدانهای نسبت به تأثیر گرافیک و ارتباطات تصویری در ایران دارد، اگرچه خود نیز در همین حوزه فعال است: «ارتباطات تصویری و گرافیک حتما در شرایط بحرانی کارکرد دارد، اما نه در جامعه ما. در جامعه ما کسی این زبان را نمیشناسد، مثل این است که بگوییم آیا زبان فرانسه، زبان خوبی است؟ در حالت کلی پاسخ این است که بله، اما زبان فرانسه در جامعهای که آن را نمیفهمد، نمیتواند هیچ کارکردی داشته باشد. ما در مورد زبان تصویری کاملا کرولال هستیم، بنابراین این زبان در فرهنگ ما و جوامعی مثل ما که متکی به ارتباطات کلامی هستند، هیچ کارکردی ندارد.»
نتوانستیم از تصویر برای کمک به بحران استفاده کنیم
این روزها که جامعه جهانی شرایطی بحرانی را تجربه میکند، ضرورت افزایش آگاهی مردم، ضرورت توجه به کارکردهای ابزارهای مختلف ارتباطی و فرهنگساز را میطلبد، بنابراین صابریوند هم به «شهروند» میگوید که باید در این اوضاع و احوال زمانه یاد بگیریم که ما این زبان و امکان مهم جهانی-ارتباطات تصویری و گرافیک را بلد نیستیم و در این بحران هم نتوانستیم از آن استفاده کنیم، بنابراین بهتر است پس از این بحران به دنبال یادگیری و آموزش آن برویم. عضو انجمن صنفی طراحان گرافیک ایران که تاکنون برنده چند جایزه شده است، نگاه ریزبینانهای نسبت به اهمیت تصویر و ارتباطات تصویری در جامعه امروز ایران دارد. «ما در مقوله تصویر و اهمیت آن در ایران شاهد نوعی بیتوجهی بنیادی هستیم و بیتوجهی در تمام حوزهها اتفاق میافتد. سیاست، فرهنگ، اجتماع و تمامی حوزههای موجود در جامعه ما به تصویر بیتوجه است. زشتی معماری، شهرسازی، کتابهای درسی، پارکها، لباسها، فرودگاهها، تلویزیون و صداوسیمای ایران یکی از عوارض همین بیتوجهی است. هر چیزی که ما در این شهر میبینیم، با زشتی بنیادی روبهرو است. انگار زشتی بخشی از فرهنگ ما شده است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. زشتی یکی از عوارض بیتوجهی به تصویر است.»
نبودن هویت تصویری یکپارچه در کشور و شهرهایمان یکی دیگر از عوارض بیتوجهی به تصویر است، درحالیکه دورههای مختلف تاریخی ایران ویژگیهای تصویری مشخصی برای خود داشتهاند: «در دوران قاجار لباسها، نقاشیها همه و همه با هم هماهنگ هستند، رنگهایی را میبینیم که در فضای معماری آن زمان هم هست. همینطور در دوران صفویه و قبل از آن شاهد چنین چیزی هستیم که در معماری، کتابها و اساسا هر چیز تصویری که به وجود میآمد، هم با وضع زمانهاش و هم با بقیه اِلمانها هماهنگی داشت، اما حالا شهرها در خود رنگ مشخصی ندارند و هیچ هویت تصویری هم وجود ندارد. این بیهویتی تصویری یکی دیگر از عوارض بیتوجهی به تصویر است و عوارض دیگر آن در اقتصاد ایران دیده میشود. در اقتصاد هیچ برند و محصولی نداریم که به لحاظ تصویری اهمیت و زیبایی، چشمگیری یا اندک ویژگی متفاوت و قابل توجهی داشته باشد. تقریبا خالی از هر گونه ارزش زیباشناسی و فرهنگی هستند.»
جامعهای که به ارتباطات کلامی محدود شده است
از نظر صابریوند برای پاسخ به این سوال که چرا این بیتوجهی به تصویر به وجود آمده است؟ شاید نیاز باشد به ارزشهای زمانه و جامعه توجه کنیم: «سطحیشدن جامعه، شلختگی فکری، و نبود ارزشهای فرهنگی ازجمله دلایل به وجود آمدن این بیتوجهیهاست. وقتی جامعهای تا این اندازه به تصویر بیتوجه است، دیگر آن را نمیشناسد و به ارتباطات کلامی محدود میشود. همه حرف میزنند بیآنکه کسی چیزی نشان دهد. همین روزها، تلویزیون را که روشن میکنیم، همه درحال حرفزدن هستند، اما هیچ ارتباطات تصویری را نمیبینم، این فقط در رابطه دولت با مردم نیست و در رابطه سازمانها با مردم و مردم با مردم هم همین است و تمامی حوزهها به ارتباطات کلامی محدود شدهاند. پر واضح است که ارتباطات کلامی از ارتباطات تصویری ضعیفتر است و ارتباطات تصویری عمیقتر، جدیتر و باورپذیرتر. ما در فرهنگ خود زیاد این را شنیدهایم که شنیدن کی بود مانند دیدن. این شعر توضیح و اثبات جدیبودن ارتباط تصویری در برابر ارتباط کلامی است. در چنین وضعیتی حتی اگر سازمانی مثل محک قصد داشته باشد در حوزه تصویر کاری کند و با آن چیزی را نشان دهد، ممکن است هم خود دچار ضعف باشد و لکنت بصری داشته باشد و هم کسانی که آن را میبینند، نشناسند. مخاطب نوع ارتباط را نمیشناسد و آن را خیلی نمیفهمد.» او درباره نمونههای موفق تأثیر لوگو یا گرافیک در جهان، از آثار بنکسی، هنرمند بریتانیایی مثال میزند که تصاویر تکاندهندهای خلق کرده است: «تصویر به تنهایی هیچ نیست و باید مرتبط با «قراردادهای اجتماعی» و «تکاندهنده» باشد. قرارداد اجتماعی مثل نشان صلیبسرخ که در جنگ نباید کسی به آن شلیک کند. نشان صلیبسرخ یا هلالاحمر به معنای امنیت در زیر بمباران است.»
همراهی با جریانهای جهانی
البته منصور ضابطیان، هنرمند و مجری تلویزیون از زاویه دیگری به ماجرا نگاه میکند و از دغدغهها و اهداف محک حرف میزند. او معتقد است که همراهی با جریانهای جهانی در واکنش به بحرانها یکی از مهمترین ویژگیهای سازمانهای هوشمند است که خود را در برابر مشکلات جامعه مسئول میدانند: «کمپین فاصلهگذاری اجتماعی یکی از همین جریانهایی است که با پیشرویی موسسه خیریه محک در ایران برای نخستین بار در حوزه خیریه اجرا شد. لوگوی محک با تغییرات بصری، خود را به حق در این اقدام بینالمللی که توسط برندهای معتبر در کل دنیا مورد توجه قرار گرفته است، سهیم میکند و با شعار «دستامون دور شده، قلبامون نزدیک» مرتبط با اهداف و دغدغههای سازمانش توانسته پیام خود را به درستی در این روزهای سخت به جامعه منتقل کند.» او در مورد اثربخشی فعالیت سازمانهای مردمنهاد در برابر چنین بحرانهایی میگوید: «فعالیت این سازمانها به دلیل وابستگی به مردم از میزان اثربخشی بالا و به تبع آن لزوم آگاهیرسانی عمومی برخوردار است. در عین حال اگر سازمانهای مردمنهاد از حسن اعتبار و اعتماد مردم هم برخوردار باشند، پیام آنها در ارتباط با اهداف و دغدغههایشان میتواند بسیار ترغیبکننده و مهم ارزیابی شود. سازمانها و نهادهای موفق به واسطه عملکرد مطلوب، نگاه همهجانبه و توجه به تمام ذیربطان خود همواره نیازمند تغییر و بازآفرینی المانهای هویت برند خود در راستای تأمین اهداف و دغدغههای خود هستند. در بحران اخیر که سلامتی افراد جامعه به صورت گسترده با تهدید و خطر روبهرو است، امیدوارم این سازمانها در ایران و همه جهان بتوانند عملکرد ارزندهای از خود در اذهان ثبتکنند.»
زندگی کودکان مبتلا به سرطان از سالها پیش با فاصلهگذاری اجتماعی گره خورده است، چون ضعف سیستم ایمنی بدن، آنها را در برابر کوچکترین ویروس و میکروبی آسیبپذیر میکند و این روزها کرونا شرایط آنها را سختتر کرده و محک بهعنوان یک نهاد خیریه اجتماعی در تلاش است تا در کنار حفظ فاصله اجتماعی درمان آنها متوقف نشود. آراسب احمدیان، مدیرعامل موسسه خیریه محک هم درباره مهمترین پیام آنها در پیوستن به کمپین جهانی فاصلهگذاری اجتماعی و تغییر لوگو به «شهروند» میگوید: «از هم فاصله میگیریم، اما قلبهایمان به هم نزدیک است و این یعنی با وجود تمام سختیهای ناشی از بحران شیوع ویروس کرونا و مسائلی که در پی آن به وجود آمده است، کودکان مبتلا به سرطان نباید فراموش شوند و تحت هر شرایطی درمانشان باید ادامه پیدا کند. این درمان در موسسه محک کاملا وابسته به حمایت و کمکهای مردم و هنرمندان است که امیدواریم هم کمککننده و هم جلبکننده توجه افکار عمومی به این پدیده باشند.» کرونا فعالیتهای اجتماعی-فرهنگی و تمامی فعالیتهایی را که متمرکز بر تجمع افراد بوده، همچنان تحتتأثیر قرار داده است و آنها امیدوارند با توسعه زیرساختهای آی-تی این حرکتها نیز به شکل مجازی توسعه پیدا کند تا ارتباطات فرهنگی و اجتماعی محک را توسعه دهند و حفظ کنند.