محمدعلی محمدپور
آشفتهگی فیلم کجی است. کج است و کج میکند. مخاطب به قبل و بعد از فیلم تبدیل میشود، یعنی راست و استوار وارد میشود، کج و خمیده بیرون میرود. اولش ما فکر میکنیم شاید پایه دوربین شکسته و در ادامه آجری چیزی زیرش بگذارند، اما تا پایان همین است. البته فیلم یک کار خوب میکند و آن هم این است که معلوم میکند بالاخره دسته صندلی سینما مربوط به نفر راستی است یا چپی. چون مخاطبان مجبورند کل فیلم خودشان را کج کنند روی صندلی بغلی. به عقیده من آشفتهگی دونفرهترین فیلم تاریخ سینماست، چراکه شما کل فیلم باید سرتان را بر شانه بغلدستی بگذارید. چه بهتر که آن شانه، شانه یار باشد. حالا که فیلم به شبکه نمایش خانگی آمده، یک دمپایی چیزی زیر مانیتور بگذارید کجی حل شود.
هیچ بعید نیست یکی از سرمایهگذاران فیلم یک متخصص ارتوپد باشد که قرارداد بسته تا مخاطبان را مستقیم از سالن سینما با گردن کج برای درمان بفرستند مطب ایشان. امیدوارم باب نشود وگرنه میترسم فرداروزی هم در یک فیلم با متخصص گوش و حلق و بینی قرارداد ببندند و صداهای کرکننده روی فیلم بگذارند تا مخاطبان را بفرستند مطب متخصص گوش.
خب بیایید با گردن کج وارد فیلم شویم. فیلم قرار است به سبک فیلمهای نوآر باشد. اما بیشتر به سبک فیلم هندی شام و رام است. بهرام رادان نقش برادران دوقلو را بازی میکند. درواقع کلا خود سبیلدارش با خود ریشدارش درگیر است. حتی خودش، خودش را هل میدهد میکشد. در ادامه قرار است برادر باقیمانده نقش برادر کشتهشده را بازی کند. این وسط هم مهناز افشار موهایش را رنگ کرده تا زنی اغواگر به سبک فیلمهای نوآر باشد. سینمای عجیبی است نازنین! بازیگران با یک عینک 20سال پیر میشوند، با یک رنگ مو اغواگر. در جایی از فیلم سکانسی داریم که ماشین را هل میدهند ته دره. فیلمساز هیچ چیز نشان ما نمیدهد و باید فرض کنیم ماشین رفته ته دره. اما ماشین هنوز ته دره نرفته، نور آتش گرفتنش را میبینیم. شما که حیفتان میآید ماشین را بیندازید، چه اصراری است اصلا؟
شنیده شده جیرانی بعد از ساختن خفهگی و آشفتهگی تصمیم دارد سومی را با عنوان افسردهگی بسازد. بعدها میتوانیم از جیرانی بهعنوان فیلمسازی یاد کنیم که سهگانهای ساخته که همهشان یک «ه» اضافه در اسمشان دارند. «کیشلوفسکیِ کی بوده تو فریدون؟» به هرحال اولی سیاهسفید بود، دومی کج، به نظر میرسد سومی برای نشاندادن افسردگی کلا فقط سقف گچی اتاق را نشانمان دهد.