جعفر غفاری شیروان عضو هیأت مدیره انجمن علوم و مهندسی منابع آب
کاری که تاکنون درباره دریاچه ارومیه شده است تمرین خوبی بوده برای آنکه دستگاههای اجرایی با یکدیگر به تفاهم و همکاری متقابل برسند، اما این همکاری باید عمق پیدا کند. این همکاری موجب شده اکنون تراز دریاچه اصطلاحا به تراز سلامت برسد و بسیاری از کانونهای گردوغبار منطقه که سلامت مردم را تهدید میکردند وضعیت متفاوتی پیدا کنند. خوشبختانه وضعیت بارشهای دو سال اخیر هم به این روند کمک کرد و در نتیجه مجموع اقدامات حجم آب دریاچه به 5 میلیارد مترمکعب رسیده است، اما ممکن است این سوال پیش بیاید که برای رسیدن دریاچه ارومیه به وضعیت تراز اکولوژیک چه باید کرد؟ روشنترین پاسخ این است که ما باید در سطح سیاستهای کلان به مفاهیم و الزامات توسعه پایدار توجه کنیم. یعنی پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی سه ضلع مرتبط با یکدیگرند و اینگونه نیست که بتوان برای هریک جداگانه نسخه نوشت. بنابراین در چارچوب چنین نگرشی باید اقدامات کلانی چون اعتمادسازی نزد جامعه محلی، ارتباط موثر با جامعه و فراهم کردن زمینه مشارکت مردم در مدیریت یکپارچه منابع آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه فراهم شود. همچنین برای آنکه همکاری دستگاههای اجرایی عمق بیشتری پیدا کند باید بر سر سیاستهای کلان اجماع کامل صورت گیرد. دستگاههای اجرایی باید این سیاستها را در دستور کار قرار دهند و آنها را سیاستهای قطعی بدانند. بخشینگری میتواند به این سیاستها آسیب جدی بزند. تحقق هدف اصلی یعنی رسیدن به تراز اکولوژیک و افزایش حجم آب به 14 میلیارد مترمکعب نیازمند چنین رویکردی است. در حوضه دریاچه ارومیه هر سال حدود 7 میلیارد مترمکعب آب تجدیدشونده داریم که 5 میلیاردو 300 میلیون مترمکعب آن مصرف میشود و فقط یک میلیارد و700 میلیون مترمکعب آن به دریاچه میرسد. این میزان برداشت از آب باید تغییر کند. در واقع میزان مصرف هم در بخش آبهای سطحی و هم در بخش آبهای زیرزمینی باید کاهش یابد و به همان میزان سهم دریاچه افزایش یابد. برای چنین تغییری باید الگوی تولید محصولات کشاورزی به صورت جدی و دامنهدار اصلاح شود. ما هنوز به طور کامل وارد این مسیر اصلاح نشدهایم. باید قدرت، میان دولت و مردم تقسیم شود. یعنی اختیارات مشارکت مردم افزایش یابد، معیشتشان آسیب نبیند و زنجیره تولید تا عرضه به صورت کامل شکل بگیرد. کشاورزان زمانی به سیاست تغییر الگوی کشت تن میدهند که بابت فروش محصولاتشان نگرانی نداشته باشند و از سوی دیگر خودشان را در فرآیند تصمیمگیری موثر بدانند.