امیرمسعود فلاح
دانشگاه: بنگاه معاملات علمی که در آن مدرک و مقاله بخرند و بفروشند.
شهریه: وجهُالمعامله.
بورسیه: کادو به آنکه دوستش میداریم.
استاد آقا: کسی که هر ترم در محتوای کتابش تجدیدنظر کند و بهرغم میل باطنیاش خریدن آن الزامی شود.
استاد خانم: مدرّسی که به خودش هم رحم نکند. ایضاً کسی که جزوهاش از ازل در دسترس همگان و لایتغیّر است.
دانشجوی دختر: دختری که پول میدهد تا زودتر عروس شود. ایضاً دانشجویی که روی خوش استاد را ببیند. ایضاً آنکه جزوه را با دفتر نقاشی اشتباه گرفته.
دانشجوی پسر: پسری که پول میدهد تا دیرتر سرباز شود. ایضاً دانشجویی که آن روی دیگر استاد را ببیند. ایضاً آنکه دانشگاه را با پارک اشتباه گرفته و دست در جیب و سوتزنان و بی حتی یک قلم و کاغذ به دانشگاه آمد و شد میکند.
تدریس: روش ارایه درس توسط استاد به گونهای که مطالب آنقدر مبهم بماند تا کار به سوال نکشد و دانشجو فکر کند فقط خودش نفهمیده و سوالکردن را کسر شأن پندارد.
جزوه: دفترچه تلفن. آنچه موجب انس و الفت و نزدیک شدن قلوب شود.
پروژه: چیزی که دانشجویان برای انجام ندادنش به خانه هم رَوند و خوش بگذرانند.
انتخاب واحد: سنگ بزرگ، آرمانگرایی محض.
حذف و اضافه: آمیختن آرمانگرایی با واقعبینی.
حذف اضطراری: خوردن سر به سنگ سخت، واقعگرایی محض و ترک آرمانگرایی.
مشروطی: از حقوق دانشجو. موضوعی کاملا طبیعی. سرنوشت دانشجویی که یا نامهنوشتن نداند یا استادش نامه نخوانَد.
سوگلی استاد: دانشجویان ردیف اول. آنان که لحظهای چشم از استاد برندارند و درخواست کوییز و امتحان کنند.
حاضری زدن: مرامکُش کردن دوست.
ارایه دادن/ کنفرانس: فراهم کردن اسباب خنده و انبساط خاطر برای همکلاسیها. خواندن مطالب ویکیپدیا برای همکلاسیها از روی پاورپوینت. در مواردی که کار گروهی است، یکی برای همه میشود و همه برای خودشان.
انجمن علمی: محفل چایخوری و گپزنی دانشجویان بیکار.
دانشجوی ستارهدار: پدیدهای شایع در ممالک دوردست که به میهن عزیز ما مربوط نمیشود؛ بنابراین نیاز به توضیح نداشته و سریعاً به مورد بعد میرویم.
انتظامات دانشگاه: کسی که دانشجویان را در لباسهای بلند و گشاد میپسندد و از قبل از کرونا، پیشبینیاش را کرده بود و مراقب بود انواع فاصلههای اجتماعی، فیزیکی، زیستشناسی و ... رعایت شود.