شماره ۱۹۹۷ | ۱۳۹۹ دوشنبه ۲ تير
صفحه را ببند
از رنج‌های گفت‌وگوی تصویری

حسام حیدری طـــنــزنـویــس

آدم‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند؛ آنهایی که موقع ارتباط تصویری به خودشان نگاه می‌کنند و آنهایی که موقع ارتباط تصویری به طرف مقابل نگاه می‌کنند. آنهایی که موقع ارتباط تصویری به خودشان نگاه می‌کنند هم دو دسته هستند. آنهایی که وقتی جلوی دوربین می‌نشینند، تازه چشم‌شان به لکه آبگوشتی که از ناهار دیروز روی لباس‌شان ریخته، می‌افتد و آنهایی که چشم‌شان به لکه آبگوشتی که از ناهار دیروز روی لباس‌شان ریخته، نمی‌افتد. آنهایی که چشم‌شان به لکه آبگوشتی که از ناهار دیروز روی لباسشان ریخته، می‌افتد هم به دو گروه تقسیم می‌شوند. آنهایی که به این مسأله توجه می‌کنند که لکه آبگوشت دقیقا روی کدام بخش از لباس‌شان ریخته و می‌تواند چه کژتابی‌های بصری و تداعی معنی‌های اشتباهی برای بیننده به وجود بیاورد و آنهایی که به این مسأله که لکه آبگوشت دقیقا روی کدام بخش از لباس‌شان ریخته و می‌تواند چه کژتابی‌های بصری و تداعی معنی‌های اشتباهی برای بیننده به وجود بیاورد، توجهی نمی‌کنند. آنهایی که به محل دقیق لکه آبگوشت توجه می‌کنند هم به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ آنهایی که به بهانه‌ای تماس آنلاین را قطع می‌کنند و مشکل لکه را برطرف می‌کنند (مثلا می‌گویند «وای اینترنت داره قطع میشه» و پس از 10دقیقه دوباره آنلاین می‌شوند و این دفعه یک لباس دیگری پوشیده‌اند) و گروه دومی که عقل‌شان به این مسأله نمی‌رسد و می‌خواهند به صورت آنلاین و بدون جلب توجه طرف مقابل، لکه را از بین ببرند. آنهایی که می‌خواهند به صورت آنلاین به برطرف‌کردن لکه اقدام کنند هم به دو گروه تقسیم می‌شوند؛ آنهایی که با کمترین جلب توجه دست‌شان را به محل لکه برده و به صورت خشک‌خشک و با استفاده از ناخن، باقی‌مانده‌های آبگوشت را از روی لباس خراشیده و جدا می‌کنند و در همین حین به حرف‌زدن عادی و شوخی‌کردن خودشان هم ادامه می‌دهند و اصطلاحا کار را طبیعی می‌کنند و آنهایی که می‌بینند لکه به این راحتی‌ها پاک‌شدنی نیست و باید کمی آن را خیس کنند و ناچار به بهانه فرورفتن در تفکر دست خود را مقابل دهان برده و همین‌طور که به افق‌های دور خیره شده‌اند و به صحبت‌های طرف مقابل گوش می‌دهند، کف دست‌شان را با آب دهان خیس می‌کنند. آنهایی که کف دست‌شان را با آب دهان خیس کرده‌اند، هم به دو گروه تقسیم می‌شوند. آنهایی که با یک‌بار حرکت سریع می‌توانند لکه آبگوشت را پاک کنند و آنهایی که گندِ کار را درمی‌آورند و آب از لب و لوچه‌شان آویزان می‌شود. آنهایی که آب از لب و لوچه‌شان آویزان است هم، به دو گروه تقسیم می‌شوند. آنهایی که شانس می‌آورند و آن لحظه مجبور به حرف‌زدن نمی‌شوند و آنهایی که از شانس بدشان در همان لحظه، طرف مقابل (که از قضا رئیس شرکت‌شان هم است) حرفش تمام می‌شود و مجبور به صحبت‌کردن می‌شوند و باید با همان حال گزارش کار خودشان را هم ارایه کنند. این گروه برخلاف آن چیزی که ممکن است به ذهن برسد، به دو گروه تقسیم نمی‌شوند. آنها یک گروه هستند. یک گروه بدبخت بدشانس که تا عمر داشته‌اند، با لکه‌ها و جوش‌ها و پوسته‌ها درگیر بوده‌اند و همیشه هم آبرویشان جلوی همه رفته است.

 


تعداد بازدید :  333