[مسعود لاهوت] داستان محیطزیست ایران داستان هزارویک شبی است که هرکدام از مسئولان کشور قصهای از آن را برای خود برگزیدهاند و گاه و بیگاه گوشهای از آن قصه پرغصه را برای مردم بازگو میکنند؛ گویی این نگاه غیرعلمی و مبتنی بر داستانها و روایات قصد رخت بربستن از این ملک را ندارد.اصل ۵۰ قانون اساسی به صراحت بیان میکند که حفاظت و صیانت از محیطزیست وظیفهای همگانی است اما متأسفانه هیچ متن حقوقی بینالمللی تعریف درست و منسجمی از محیطزیست ارایه نکرده و همین دستمایه بسیاری از چپاولها علیه این کهنهترین میراث بشر در سطح ملی و حتی بینالمللی شده است. درکشورهای توسعهیافته ترکیبی از مبانی متفاوت علمی و مدیریتی با یک طرح جامع به نام آمایش سرزمین توانسته پاسخگوی بخش عمدهای از نیازهای طبیعت و انسان در کنار هم باشد اما درکشور ما تنها یک نام خشک و خالی از این سند برای زدن مهر تأیید بر فعالیتها به خیال آنها توسعهمحور باقی مانده است و این باعث شده تا متولیان امر لباس مشروعیت را بر اندام هر اقدام علیه محیطزیست بپوشانند و تمامقد از آن دفاع کنند.اکنون با وضعیتی درکشور روبهرو هستیم که اغلب اشخاص حقیقی و حقوقی و چهرههای مرتبط یا غیرمرتبط با مقوله محیطزیست درصورت وقوع یک اتفاق در این حوزه بدون درنظرگرفتن جنبههای علمی، اجتماعی و فرهنگی آن شروع به اظهارنظرهای سطحی در این حوزه میکنند و اصطلاحا نسخههای کلینیکی برای آلام عمیق محیطزیستی میپیچند که هر روز با یک خبر بد و اتفاق ناگوار بخشی از پیکر بیجانش را زیر ذرهبین افکار عمومی قرار میدهد و با پاسخها و راهکارهایی مواجه میشود که به جای نجاتش، آن را بیشتر وارد منجلاب میکند. با شیوع ویروس کرونا در جهان و روشنشدن عواقب، توجهنکردن به تنوع زیستی و قاچاق حیوانات به دردناکترین شکل ممکن که تاکنون نزدیک به ۲۰میلیون نفر را مبتلا کرده و قریب به یکمیلیون نفر را به کام مرگ کشانده است، افکار عمومی در سطح بینالملل نتیجه مداخلات انسان در محیطزیست و بهویژه حیاتوحش را از نزدیک لمس کردند اما این یک درس عبرت نبود. نکتهای که بسیاری از کارشناسان محیطزیست از آن غافلند و اتفاقا برخی از جامعهشناسان درکشورهای غربی و حتی در ایران نسبت به عواقب آن هشدار دادهاند، ویژگی بارز نوع بشر در فراموشکاری و دستاندازی بیشتر به محیطزیست به دنبال فشارهای اقتصادی ناشی از کروناست که اکنون نگرانیهای فعالان محیطزیست در سطح بینالملل را نسبت به عواقب این موضوع صدچندان کرده است. این بحران شاید درس عبرتی مقطعی برای توجه بیشتر به مقوله محیطزیست بوده باشد اما همانگونه که اکنون شاهد کمتر رعایتشدن پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم هستیم، باید در خفا نیز شاهد دستاندازیهای بیشتر افراد ناآگاه به محیطزیست باشیم و پیشبینی این است که در بهترین حالت بازهم با واکنش غیرعلمی و نگاه کلینیکی متولیان محیطزیست در سطح کشور مواجه خواهد شد ولی اهل صورت کجا پیبرند/ که ارباب معنی به ملکی درند.