شماره ۲۰۳۰ | ۱۳۹۹ پنج شنبه ۹ مرداد
صفحه را ببند
گزارش «شهروند» درباره هنرمندی که به تازگی نامش در فهرست نادره کاران میراث ملی ثبت شده است
غلامحسین امیرخانی عصاره 400‌سال خوشنویسی ایران

[نیره خادمی] به تنهایی نام بزرگی است، شاید برای معرفی نیاز نباشد که کسی بداند غلامحسین امیرخانی ‏با محمدرضا شجریان در کلاس خوشنویسی حسین میرخانی، نشسته‌است.
شجریان در دو راهی میان مشق ‏قلم و مشق موسیقی، پیگیر ردیف‌ها و گوشه‌های آوازی شد، امیرخانی مشق نوشتن را ادامه داد. هر دو ‏ماندگار شدند، یکی ماندگاری را در قوس‌های قلم و نستعلیق یافت و دیگری در غلت‌های حنجره. حالا ‏از هفته پیش نام غلامحسین امیرخانی یک بار دیگر بر زبان‌ها افتاد و به‌عنوان گنجینه زنده بشری در ‏خط نستعلیق در فهرست ملی نادره‌کاران میراث‌فرهنگی ناملموس ایرانی جای گرفت، پیرمرد لاغر اندام ‏و سخت‌کوشی که کودکی‌اش همزمان با شروع جنگ جهانی دوم بوده و به تازگی دهه هشتم زندگی خود ‏را به پایان رسانده است.
در این سال‌ها آثار استادان خوشنویسی را زیر ذره‌بین برده، چهره به چهره و مو ‏به مو و آن‌طور که رحیم سلوتی، عضو هیأت علمی دانشگاه میراث فرهنگی و از شاگردان امیرخانی به ‏«شهروند» می‌گوید پس از کالبدشکافی تک‌تک کلمات و حروف آنان درنهایت بهترین و زیباترین الگو را ‏استخراج و به‌عنوان یک شیوه خوشنویسی برای خود انتخاب کرده است.‏
سال ۷۸ نشان درجه ‌یک فرهنگ و هنر را از سیدمحمد خاتمی، دریافت کرد، سه‌سال پس از آن چهره ‏برگزیده همایش چهره‌های ماندگار شد و در‌سال 88 دومین نشان درجه‌یک فرهنگ و هنر را از محمود ‏احمدی نژاد دریافت کرد. شهرت امیرخانی تنها در ایران نبود و‌سال 95 دولت فرانسه درجه شوالیه را ‏به او اهدا کرد. امیرخانی در انجمن خوشنویسان تلاش کرد، فعالیت‌های انجمن را گسترش دهد. به همین ‏منظور در دهه 60 برخی شاگردانش را به شهرهای مختلف فرستاد.
 رحیم سلوتی یکی از آنان است که ‏همان سال‌ها از سوی امیرخانی مأموریت یافته بود انجمن خوشنویسان یزد را راه‌اندازی کند: «استاد ‏امیرخانی نابغه خستگی‌ناپذیر قرن اخیر است که بزرگ‌ترین تحول را در امر خوشنویسی، انجمن ‏خوشنویسان و جامعه خوشنویسی ایران به وجود آورده است.
 او عصاره 400‌سال خوشنویسی ‏نستعلیق در ایران از دوره صفویه تا امروز است. محققی باهوش که روی خطوط استادان گذشته ایران ‏مثل سلطان علی مشهدی، میرعلی هروی و به‌ویژه میرعمادالحسنی، میرزا غلامرضای اصفهانی، ‏میرزای کلهر و عمادالکتاب تحقیق کرد و  پس از کالبد شکافی تک تک کلمات و حروف استادان ‏خوشنویسی بهترین و زیباترین الگو را استخراج و به‌عنوان شیوه خوشنویسی برای خود انتخاب ‏کرد. همین امر باعث شد که خط نستعلیق را درنهایت زیبایی و پختگی به جامعه خوشنویسی ارایه ‏کند.»‏
امیرخانی همیشه پرکار بود. وقتی خوشنویسان دیگر یک صفحه در روز می‌نوشتند او 10صفحه ‏می‌نوشت. کتاب‌های زیادی هم مثل گلستان سعدی، دیوان حافظ، رباعیات خیام، دیوان خواجوی ‏کرمانی و فرازهایی از شاهنامه و سرو سایه‌فکن با خط منحصربه‌فرد خود نوشته است. «تابلوهای خطی ‏او به قدری  است که اگر کتاب‌های زیادی هم چاپ شود، باز هم تمام نمی‌شود.»
سلوتی معتقد است که ‏او در تمام خطوط روح خود را وارد خوشنویسی کرده است: «خوشنویسی 12 اصل دارد که همه باید ‏‏10 اصل آن را از نظر فنی و تکنیکی یاد بگیرند، دو اصل آخر یعنی صفا و شأن مهم‌ترین قسمت است ‏که درواقع خوشنویس با آن روح خود را وارد خط می‌کند و خوشنویسی امیرخانی هم درنهایت ‏کامل صفا و شأن است. در گذشته سطح‌نویسی، چلیپا‌نویسی و مرقع‌های مختلف وجود داشت اما ‏خطوط بدیعی که در ترکیب‌بندی‌ها خلق کرده تا قبل از ایشان سابقه نداشته است.
 انجمن خوشنویسان ‏ایران هم که به همت استادان دیگری ازجمله برادران میرخانی، علی اکبر کاوه و دیگران پایه‌گذاری شد ‏با آمدن امیرخانی که شاگرد همین استادان بود به نتیجه مطلوب رسید. در هیچ دوره‌ای از قاجار تا ‏اواخر پهلوی چنین استقبالی از خوشنویسی در ایران نشده بود، بنابراین شیوه‌های سنتی حالا در ‏دانشگاه‌ها به صورت آکادمیک تدریس می‌شود و کاربرد وسیعی در رشته گرافیک، هنر اسلامی و ‏هنرهای سنتی ایران دارد و تقریبا گل سر سبد هنرهای ایران است. توجه به خوشنویسی از سال‌های پیش ‏از انقلاب با خرید آثار هنری به قیمت گزاف یا ورود خوشنویسی به چاپ کتاب‌های درسی شروع شده ‏بود به همین دلیل هم آدم‌های گذشته اغلب خط‌های خوبی داشتند. البته آن هم بعدها فراموش شد اما به ‏هر ترتیب پس از انقلاب شعبات انجمن گسترش یافت و خوشنویسی جدی‌تر شد.»‏
غلامحسین امیرخانی به همراه محمدرضا شجریان از شاگردان حسین میرخانی، استاد خوشنویسی، ‏موزیسین و کمانچه نواز بوده و درواقع بیشترین تأثیر را هم به‌طور مستقیم از او گرفته ‏است. «عاشق خطِ میرزا غلامرضا است و شاید بتوان گفت به‌طور غیرمستقیم شاگرد کلهر و میرعماد ‏هم باشد. او پس از مطالعه درباره خوشنویسی ایرانی به این نتیجه رسید که میرعماد پایه‌گذار ‏خوشنویسی ایران بوده و زحمت زیادی برای آن کشیده است، بنابراین پیرو سبک ایشان بود.»‏
سلوتی که درحال حاضر استادیار دانشگاه است حس و حال امیرخانی درباره خوشنویسی را این‌طور ‏بازگو می‌کند: «در کلاس پس از پایان خوشنویسی می‌گفت، تازه می‌خواهم پرواز کنم، خطاطی من را ‏به آرامش می‌رساند و پس از آن حالت پرواز به من دست می‌دهد و انگار دیگر در این جهان نیستم. هیچ ‏آرامبخشی به اندازه خوشنویسی بر خوشنویسان اثر ندارد و همین آرامبخش استاد امیرخانی را خستگی‌‏ناپذیر می‌کند. زمانی که از سوی او برای راه‌اندازی انجمن خوشنویسان به یزد رفته بودم، هیچ عایدی ‏از آموزش خوشنویسی و انجمن نداشتم و درواقع رایگان کار می‌کردم.  از آنجایی که اول زندگی‌ام بود ‏شرایط کمی سخت بود اما هر بار می‌خواستم کار را رها کنم و به تهران برگردم، استاد امیرخانی تماس ‏می‌گرفت و من را به مقاومت تشویق می‌کرد. می‌گفت که مقاومت کن، اگر رها کنی خوشنویسی در ‏یزد تعطیل می‌شود.»
 در این سال‌ها هم که فرم‌های نوینی به خوشنویسی اضافه شده و امیرخانی هم ‏همیشه از آن استقبال کرده است. «می‌گوید خوشنویسی باید جایگاه خود را داشته باشد و فرم‌های ‏نوین هم جایگاه خود را. همان‌طور که این تحول‌ها در دنیا و اروپا به وجود آمد در ایران هم باید ‏تحولاتی ایجاد شود.»‏

ماجرای ثبت آثار ایرانی و فریاد استادان خوشنویسی
مسأله مهمی که این سال‌ها بسیار دیده شده و بسیاری از استادان در تمامی حوزه‌های هنری ازجمله ‏ادبیات، موسیقی و خوشنویسی نسبت به آن انتقاد کرده‌اند به تاراج بردن و به ثبت رساندن هنرهای ‏ایرانی به نام کشورهای دیگر است؛ روزی مولانا، روزی سازهای ایرانی و روزی نگارگری. ‏
همین اواخر هم ماجرای ثبت خوشنویسی اسلامی به نام ترکیه مطرح شد درحالی‌که به گفته رحیم ‏سلوتی، خوشنویسی اسلامی و ایرانی هر دو از ایران به کشورهای دیگر گسترش پیدا کرده است: «‏امیرخانی در سفرهایی که به ترکیه برای نمایشگاه‌ها داشتند بارها با استادان ترکی درباره این مسأله ‏بحث داشتند. آنها مدعی بودند که نستعلیق ترکیه برتر از نستعلیق ایران است و این حتی باعث درگیری ‏شده بود، در صورتی که آنها هنوز ابتدایی می‌نویسند و نمی‌توانند تشخیص بدهند که خوشنویسی ما از ‏آنها برتر است.
به‌هرحال سعی دارند در این زمینه پیشرفت کنند و هر‌سال با دعوت از استادان کل دنیا ‏نمایشگاه برگزار می‌کنند و آثار آنان را با قیمت بالایی می‌خرند.» از نظر امیرخانی خوشنویسی ‏ایران تک است و خیلی از بحث‌های پیش آمده درباره خوشنویسی ناراحت است، تقریبا هر جایی هم ‏بحث شود می‌گوید خوشنویسی باید هر چه زودتر در یونسکو به ثبت برسد تا دیگران ادعای آن را ‏نداشته باشند. «با وجود تمام فریادها اما باز هم مسئولان کاری نکردند تا اینکه ترکیه برای ثبت ‏خوشنویسی اسلامی پرونده تشکیل داد و دوبی هم درحال جمع‌آوری پرونده برای نگارگری است. ‏نستعلیق، شکسته و حتی خطوط عربی در خوشنویسی از ایران به وجود آمده است و در دوره‌های مختلف ‏بسیاری از استادان خوشنویسی ایرانی برای گسترش خط به کشورهای دیگر ازجمله هند و ترکیه ‏فرستاده شدند. حالا خیلی زور است که آنها به ما بگویند ما از شما برتر هستیم.»
همین چند روز پیش هم ‏بسیاری از استادان ازجمله غلامحسین امیرخانی، حمیدرضا قلیچ‌خانی، جواد بختیاری و بسیاری دیگر ‏خواستار اقدام فوری و جدی برای جلوگیری از این اقدامات شدند تا اینکه سرانجام محمدحسن طالبیان، ‏معاون سازمان میراث فرهنگی ایران اعلام کرد که ایران به پرونده ترکیه اعتراض و برای ‌سال ‏‏۲۰۲۱ هم پرونده خوشنویسی خود را به یونسکو ارسال کرده است.‏


تعداد بازدید :  395