شماره ۲۰۳۰ | ۱۳۹۹ پنج شنبه ۹ مرداد
صفحه را ببند
چنین گفت پروفسور مجید

   محمدحسین میرابوطالبی

من modir_milyooner_8387 هستم، ادمین پیج angizesh_biutiful_mind_8486. تابع قوانین.
برای تولید محتوای پیج جست‌وجو یا مطالعه خاصی نمی‌کنم بلکه در طول روز محتوا خودش را به من نشان می‌دهد. جمله انگیزشی باید خودش بیاید؛ درست مثل شعر. به قول آنتونی رابینز «دنبال جمله تکان‌دهنده نباش، او خودش تو را پیدا می‌کند و تکانت می‌دهد».ظهر رفته بودم برای خرید عینک دودی. از فروشنده پرسیدم «بهم میاد نه؟» گفت «بله جناب اصلا برای صورت شما ساخته شده». ناگهان پسر بی‌ادبش پرید وسط بحث دو مرد بزرگ که «بابا این آقاهه که شبیه وزغ شده؛ چرا بهش دروغ میگی؟» همان‌جا فهمیدم که «هرگز از آن که موافقم بود چیزی یاد نگرفتم». این جمله وصف حال دقیق من بود. فروشنده هیچ به دانسته‌های من اضافه نکرد، اما پسرش مطالب زیادی به من آموخت. اول آنکه پدر و مادرش اصلا در تربیت فرزند موفق نبودند. همچنین آموخت که آن عینک دودی، در حدی من را خوش‌تیپ‌تر کرده‌ است که بچه‌ای با آن همه مشکل عمیق تربیتی این‌طور به من حسادت می‌کند.گوشی را از جیبم درآوردم. جمله مذکور را با عکسی از آلبرت انیشتین در حال زبان‎درازی استوری کردم. پایین جمله هم نوشتم «پروفسور مجید». آدم عاقل می‌داند که این لزوما به معنی آن نیست که ایشان گوینده جمله هستند. پروفسور افتخار کشور و از دوستان خوب من هستند. دوست دارم اسم رفیقم را در استوری بگذارم. مگر پیج‌های دیگر تولد دوستان ناموفق‌شان را توی استوری تبریک می‌گویند، من اعتراض می‌کنم؟ پس از آنکه استوری بارگذاری شد، عینک را خریدم. هزینه‌اش را همان‌جا پرداخت کردم. اعتقاد دارم آدم اگر می‌خواهد به چیزی برسد، باید هزینه آن را بپردازد. می‌خواهی فالوبک شوی، باید هزینه آن یعنی فالوکردن را بپردازی. می‌خواهی فالوورزهات زیاد شود، باید هزینه خرید فالوورز را به follower_tazmini_fake_82 بپردازی.بگذارید یک مثال از خودم بزنم. من تصمیم گرفتم ماشین بخرم. هر روز خودم را سوار بر ماشین فرض می‌کردم. هیچ پولی هم نداشتم. اما باید هزینه این تصمیم را می‌پرداختم. به راحتی با کشیدن چک، ماشین را تحویل گرفتم. پس از آن به علت برگشت‌خوردن چک چند روزی به زندان افتادم و مجبور شدم ماشین را پس بدهم. خب تمام این اتفاقات هزینه رسیدن من به رویاهایم بود. مهم این است که رویاهایم محقق شد. اینکه در سلول چه اتفاقی افتاد و پس از آنکه گفتم «من متخصص حوزه موفقیت و انگیزش هستم» هم‌سلولی‌ها چه رفتاری با من داشتند، ذره‌ای برایم اهمیت ندارد.


تعداد بازدید :  477