«مظفرالدینشاه: ما آمدیم تا خویشان به چشم خویش ببینند شاه در قضیه اعطای مشروطه به ملت هیچ تردید ندارد./ درباری یک: اعلیحضرت از این فرمایشات نفرمایند که به سر مبارک شکم خودم را پاره میکنم!/ مظفرالدینشاه: ملت عدالتخانه میخواهد تو شکمت را پاره میکنی!؟/ درباری دو: شما رو به روح مطهر سلطان مغفور قسم میدهم دست از این درویشی بردارید. اگر کسالت مزاج دارید، والاحضرت اقدس ولایتعهد از هرجهت موقعیت جانشینی دارند./ مظفرالدینشاه: در این عهد بار مسئولیت را نمیشود بر گردن یک شاه گذاشت./ درباری سه: ما عادت کردهایم که یک خدا داشته باشیم، یک شاه. نمایندگان مجلس و هیأت وزرای مسئول مثل یک دین چند خدایی است./ درباری چهار: من نمیدونم این روسیه گردن کلفت بیعار چرا دست روی دست گذاشته تا اون ضعیفکه انگلیس به اسم مشروطه این مملکت رو بِلُمبونه!/ درباری پنج: این عرض جدی است اعلیحضرت. این مجلس اتمام حجته. به خدا که ما فقط به خاطر حفظ کیان خاندان قاجار رودرروی ولینعمت خود ایستادهایم./ درباری شش: شاهی که با مظفرالدینشاه ختم نمیشود. شاهنشاه چگونه به خود حق میدهند از حقوق سلاطین آینده مرحمت کنند؟/ درباری هفت: شاه شکستخورده حقوق حقهاش رو تسلیم میکنه به رعیت نادون!/ درباری هشت: لااقل شاهسلطان حسین خصمی داشت!/ مظفرالدینشاه: تاریخ خصمتر از شما خویشان سراغ ندارد. خدا مرا ببخشد که بندگان نااهلش را چنین میخوانم. بروید گم شید پدرسوختهها. الدنگها. دروغگوها...» [فیلم «کمالالملک» اثر علی حاتمی- جلسه مظفرالدینشاه با بزرگان قاجار و اعلام تصمیم شاه مبنی بر امضای فرمان مشروطه] 114سال پیش در چنین روزی، برابر چهاردهم مرداد 1285 خورشیدی، مظفرالدینشاه قاجار، بهرغم مخالفت اکثریت رجال و شاهزادگان و درباریان قاجاری با صدور فرمان مشروطیت، مشارکت مردم در امر حکومتداری را پذیرفت. در بخشی از این فرمان میخوانیم: «از آنجا که حضرت باریتعالی جلشأنه، سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ایران را بهکف کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی و رعایای صدیق خودمان قرار داده، لهذا در این موقع که اراده همایون ما بر این تعلق گرفت که برای رفاهیت و امنیت قاطبه اهالی ایران و تشیید مبانی دولت، اصلاحات مقننه به مرور در دوایر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود، چنان مصمم شدیم که مجلس شورای ملی از منتخبین شاهزادگان قاجاریه، علما، اعیان، اشراف، ملاکان و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده به هیأت وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ایران خواهد شد، اعانت و کمک لازم را بنماید و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خود را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات قاطبه اهالی مملکت توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همایونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود.»